مسیری که برای دوچرخه نیست
دوچرخهسواران از غیراستانداردبودن مسیر بلوار ارم گلایه دارند
در همدان یکسال از افتتاح مسیر دوچرخه سواری بلوار ارم نگذشته که با کاهش اقبال از سوی دوچرخهسواران روبروست و نه تنها مسیر جهت عبور دوچرخه مناسب نیست که به معبری فراخ جهت سد شدن توسط انواع مشاغل کاذب و دورهمی غیر دوچرخه سواران تبدیل شده است.
*زهرا کرد
مدرنسیم با سرعت فزاینده و ماهیت اغلب فرساینده، سالهاست بشر را با عوارض و عواقب غیر قابل پیشبینیاش، متعجب و بعضا حیران میکند. نبود تناسب بین رشد جمعیت و مساحت قابل بهرهبرداری از این کره خاکی، افزایش استفاده از سوختهای فسیلی و گرم شدن تدریجی زمین، بیماریهای مزمن ناشی از کم تحرکی، آلودگی هوا و اخیرا هم پاندمی کرونا همگی زائیده این عصر از حیات انحصارطلبانه نوع بشر است. در این میان یافتن و به کارگرفتن یک راهکار کم هزینه و موثر همواره مورد نظر رهبران و مدیران شهری بوده است و یکی از این روشها کمرنگ کردن مصرفگرایی و توجه به منافع جمعی به جای منافع شخصی است؛ با این شیوه اگرچه آهنگ زندگی کندتر میشود، اما نوای زندگی رساتر به گوش میرسد.
هرساله بیست و دوم سپتامبر در جهت کاهش مصرفگرایی و ترویج زیستی سازمندتر با زمین، انسانهای سبز اندیش با کنار گذاشتن خودرو برای یک روز و استفاده از روشهای جایگزین حمل و نقل، نمود عملی زندگی آهسته اما پایدار را نشان میدهند. در ایران نیز چند سالی است در برخی از شهرهایی که سکاندارانش، مدیرانی با نگرش توسعه پایدار هستند، برای یک روز هم که شده راه را بر خودروها میبندند و مردم را به پیادهروی و دوچرخهسواری تشویق میکنند. البته در اجرایی شدن چنین کنشی زیرساختهای مهمی لازم است، مثلا در شهری که طبق سلیقه برخی از مدیرانش دوچرخه سواری زنان ممنوع است، صحبت از استفادهنکردن خودرو طنز تلخی است؛ یا در شهر دیگری که مسیرهای اصلی شهر به گونه ای با اتوبان و بزرگراه به هم گره خورده، تشویق مردم به پیادهروی آن هم پس از عبور از یکاتوبان چهاربانده بیشتر شبیه ترغیب به خودکشی است. با این حال نباید از نقش بیبدیل مردم در مطالبهگری جهت نیازهایشان غافل شویم؛ همین مردمی که با عزم و پشتکار فراوان در مشهد موفق به ایجاد چند ده کیلومتر مسیر ایمن دوچرخهسواری شدهاند و کماکان پیشتاز عرصه حمل و نقل پاک در ایران هستند. در همدان نیز یکسال از افتتاح مسیر دوچرخه سواری بلوار ارم نگذشته که با کاهش اقبال از سوی دوچرخهسواران روبروست و نه تنها مسیر جهت عبور دوچرخه مناسب نیست که به معبری فراخ جهت سد شدن توسط انواع مشاغل کاذب و دورهمی غیر دوچرخهسواران تبدیل شده است.
مسیر غیراستاندارد
«علی» جوان دوچرخه سواری که همه رفت و آمد های شهری اش را با دوچرخه انجام میدهد در مورد این مسیر چنین شرح میدهد: در کنار تمامی مشکلات فرهنگی، بزرگترین ایراد این مسیر جدایی از مسیر پیادهرو است، چراکه در بسیاری از جوامع اروپایی که توسعه دوچرخهسواری به وفور دیده میشود، همواره عابر پیاده و دوچرخهسوار در معابری فراخ در کنار یکدیگر به تردد میپردازند و در واقع معبر اصلی تردد شهر برای این طیف از افراد جامعه است که متاسفانه ما این مورد را در مسیر بلوار ارم نمیبینیم و ضمن نبود فرهنگ مناسب برای استفاده درست از این مسیر، بیشتر شاهد تنش بین پیاده و دوچرخه سوار هستیم.
مسیر خطرآفرین
«پارسا» نوجوان با انگیزه و قانون مند دوچرخه سوار به ادغام شدن مسیر دوچرخه و اتومبیل در بخشهایی از بلوار از جمله جنب تالار قرآن و شهربازی اشاره میکند و این تلاقی را بدون تابلوها و موانع اصولی راهنمایی رانندگی بسیار خطرآفرین میداند، همچنین وجود دریچههای مختلف آب و فاضلاب نیز که بعضا جهت تعمیرات باز هستند را از موارد بسیار پر حادثه این مسیر عنوان میکند و معتقد است اگر در کنار موارد فوق درختان مسیر نیز به درستی هرس شوند قطعا میتوان مسیر ایمنتری را برای دوچرخهسواران مهیا کرد.
سنگفرش مشکلدار
«سارا» نوجوان دوچرخه سواری که بهرغم تمامی برخوردهای سلیقهای کماکان برای احقاق بدویترین حقش رکاب میزند از نامناسب بودن سنگفرش مسیر گله دارد و معتقد است این سنگفرش برای دوچرخه شهری که لاستیک نازکتری دارد، واقعا فرساینده و برای سرنشینش ناراحت کننده است، همچنین نبود فرهنگ دوچرخهسواری سبب شده که افراد پیاده به راحتی به این لاین ورود کنند و سبب ایجاد حادثه شوند، حادثهای که تشخیص مقصرش به راحتی ممکن نیست.
«مهرداد» جوان دیگری که شهرداری را به خاطر نصب بنرهای مختلف در این مسیر کوتاه شماتت میکند، از نبود نظارت بر سوءاستفاده عابرین پیاده از این مسیر گله دارد، چراکه حضور بی حد و حصر عابر آن هم با زیرانداز و بازی کودکان در این معبر خطرات بیشماری برای هر دو طرف به همراه دارد.
موارد فوق الذکر نشان از نبود جامعیت و توجه به بخش های مختلف یک طرح عمرانی دارد و سبب میشود پروژهای که قرار است در مسیر توسعه پایدار حرکت کند، از مسیرش بازمانده و صرفا اتلاف هزینه باشد.
توی همین بلوار ارم دوتا ایستگاه دوچرخه هست که هیچ کدام به خانم ها دوچرخه کرایه نمیدهند و باید از قبل برای خانمو دخترت شناسنامه کس دیگه رو بیاری که با اون بتونی کرایه کنی، این انصافه؟ چه منع دینی برای دوچرخه هست؟ این دیگه اند بیفکری و تحجره، دارید با این رفتار ها بد تر ابروی اسلام رو میبرید! یه دوچرخه چیه که براش حرص بخوریم؟ واقعا ایرانو و اسلامو دارید بیابرو میکنید ننگ بر شما