معضل فزاینده ترافیک و هجوم آشفتگیهای شهروندان
*معصومه محمدی سیف
*جامعهشناس، دکتری سیاستگذاری فرهنگی
افزایش جمعیت و میزان تولید وسایل نقلیه موتوری از یک سو و رشد روزافزون استفاده از وسایل نقلیه شخصی از سوی دیگر، سبب تراکم ترافیک و مشکلات فراوانی در سطح معابر شبکههای شهری شده است، بهخصوص اینکه بسیاری از این معابر متناسب با میزان خودروهایی که از آنها تردد میکنند، طراحی نشدهاند. در چنین شرایطی مدیریت ترافیک شهری در کنترل و استفاده بهینه از وضع موجود نقش مهمی ایفا میکند. در این بین، رفتارها و فعالیتهای یک روز را میتوان براساس دو متغیر زمان و مکان دستهبندی کرد. پراکنش این فعالیتها، بیانگر تحرک و جابهجاییپذیری انسانهاست. همزمان با پیچیدهشـدن روابـط اجتمـاعی در سـیر تکـوین تـاریخی جوامـع انسانی، پدیده حملونقـل و جابهجـایی انسـانی بـا پدیـدههـای دیگـری همچـون شهرنشینی، تکنولوژی و ماشین، آلـودگیهـای محیطـ زیستی و برخـی دیگـر از موضوعات عجین شده و علت توجه به مقوله جغرافیای جمعیت بوده اسـت.
مفهوم ترافیک در جامعهشناسی شهری
مسئله ترافیک و حملونقل از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا بهصورت مستقیم بر روی زندگی مردم تأثیرگذار است. همچنین با توجه به اینکه بافت مرکزی شهرها قلب تپنده شهر است و محل تجمع و کانون انواع فعالیتها و تلاقی شریانهای حیاتی هر شهر به شمار میرود؛ نقطهای که شهر از آنجا آغاز شده و به پیرامون گسترش یافته است؛ بنابراین اهمیت مدیریت ترافیک در بافت مرکزی شهرها دوچندان است.
مفهوم ترافیک به رفتوآمد وسائل نقلیه در محدوده مکانی مشـخص اشـاره دارد. برهمین اساس حجم ترافیک را تعداد وسائل نقلیهای تعریف میکنند کـه در مـدت زمان معینی در جهت یا جهات مشخصی از یک یا چند خط از مقطـع سیسـتمی از این حجم میکنند، عبور جاده میتواند برای دستهای خاص از وسائل نقلیه ـ ماننـد اتومبیل سواری، اتوبوس، کامیون و مانند این ـ یا به طور کلی برای همهگونه وسائل نقلیـه که از جاده مورد نظر عبور میکنند، مـدنظر باشـد کـه در آن صـورت واحـد حجـم ترافیک، تعداد اتومبیل گذرنده خواهد بود. «از منظر دیگر، ترافیک و حمل و نقل در شهر اساساً تا بدان حد دارای اهمیت است که خود موجب پدیدارشدن اشکال ویژهای از شهرها که مبتنی بر خـدمات ترابـری هستند، شده است. در کنار شهرهایی که کارکرد عمدهشـان در زمینـههـایی چـون خدمات، کار ویژههای نظامی، امور تجاری، فعالیت اداری، و مانند این است، برخی شـهرها به امور حملونقل اختصاص یافتهاند و در جوار خطوط حملونقـل بـه وجـود آمدهاند. نقش این شهرها عمدتاً در تقسیمبندی و توزیع بستههای بزرگ کالا نمودار میشود. هرچند رواج سریع استفاده از اتومبیل موجب رشد متناسبتر شهرها نسبت به یکدیگر شده است، اما هنوز مواردی از ساماندهی کلّیت شهر بر محـور حمـل و نقل ـ برای مثال در راستای خطوط هوایی ـ امکان ظهور دارد» (مزینی، ۱۳۷۳: ۲۳-۲۴).
ترافیک؛ معضل بزرگ جامعه شهری
تلّقی ترافیک به مثابه پدیدهای اجتماعی به مـا ایـن امکـان را مـیدهـد کـه نقـض هنجارهای ترافیکی پذیرفتهشده به شکلی فراتر از حد معمـول را بـه عنـوان یـک مسئله اجتماعی به حساب آوریم. از همین رو هزینههای تحمیـلشـده برافـراد در جامعه ما از رهگذر نوع خاص کنشهای ترافیکی رایج در جامعه، میتواند تأییدیه تبدیلشدن ترافیک به یک مسئله باشد، اما همزمان میتوان توجه صاحبنظران را به اخبار حوادث روزمره ترافیک در محدوده شهرها و یا در جادههای مواصلاتی میـان آنها جلب کرد. برای نمونه در محدوده شهر همدان و تنها در طول شش ماهه اول سال ۱۳۸۴، آمار تصـادفات راننـدگی درون شـهری حکایـت از آن دارد کـه تعـداد تصادفات بالغ بر ۴ هزار و ۷۶۰ مورد بوده است. بنـابر تشـخیص مراجـع ذی صـلاح، ایـن تصادفات عمدتاً ناشی از رعایتنکردن حق تقدم، بیتوجهی به جلو، رعایـتنکردن فاصله طولی و عرضی، تغییر مسیر ناگهانی، ناتوانـی در کنتـرل وسـیله نقلیـه و … » (معاونت راه استان همدان، ۱۳۸۴ : ۶).
ابعاد اجتماعی ترافیک
در همین راستا، همچنین مسائل اجتمـاعی بـه عنوان واقعیاتی تصور شدهاند که باعث درد و رنج بخشهایی از جمعیت و موجب میشوند که تعداد قابل توجهی از اعضای جامعـه نتواننـد از قابلیـتهـای کامل خود استفاده کنند و یا آنها را گسترش دهند در این زمینه همچنین باید بـه وجـه نظـر مقامـات عمومی، طرفداران امنیت ترافیکی، نماینـدگان مجـامع صـنفی و فعـالان اجتمـاعی اشاره کرد که کاربران خاطی جادهها و خیابـانهـا را بـا نـامهـایی چـون راننـدگان خطرجو، منحرف، خودخواه، پرخاشگر و خطرناک توصیف میکنند. ایـن در حـالی اسـت کـه به قول «گیدنز» جامعهشناس، «مفهوم زوال مناطق شهری» عمدتاً در ارتباط با سیاستهای مربوط به حملونقل و یا جابهجایی جمعیتهای انسانی ـ به شکل موقت یا دائمی و یا در قالـب تـدریجی یا ناگهانی ـ قابل فهم است. برای مثال گفته میشود زوال منـاطق درون شـهری که طی چند دهه گذشته در همه شهرهای بزرگ آمریکا مشهود بوده، نتیجه مستقیم رشد حومههـا و حرکـت گروههـای پردرآمـد و مؤسسـات تجـاری بـه بیـرون از شهرهاست. در کشور نیـز سیاسـتهای ترافیکـی منجـر بـه دگرگونی در سامانه جغرافیایی جمعیت شهری شده است برای مثال قوا.
آسیبها و پیامدهای نامطلوب ترافیک
در مورد معضل ترافیک مانند هر مسئله اجتماعی دیگری، همزمان هم مجموعـهای از علل وجود دارند که آن را پدیـد مـیآورنـد و هـم پیامـدها و نتـایج نـامطلوب متعددی از این مسئله ناشی میشود. از سوی دیگر بایـد خاطرنشان کرد که اساساً رشد حملونقل و ارتباطات همواره هـم علـت و هـم معلول تمرکز و رشد شهرها بوده است.
مشکلات شبکه معابر درون بافت کالبدی شهر ناشی از عواملی به شرح ذیل است:
– نبود زیربنای مناسب برای حملونقل و جابهجایی در بافت قدیم شهر
– ممانعت از توسعه غربی شبکه معابر
– نبود کمربندی مناسب برای خارجسازی ترافیک برونشهری از داخل شبکه شهر
– اجرانکردن شبکه پیشنهادی طرح هادی شهر
از جمله مشکلات موجود در شهر است که نیاز به اقدام دارد، سهم ناچیز حمل و نقل همگانی از جابجایی مسافران است.
راهکارهایی برای حل معضل ترافیک
با آنچه ذکر شد، میتوان بـا تأکید بر رویکرد جامعهشناختی به رفتارهای ترافیکی، راهکارهای متعددی را بـرای مواجهه با مسئلۀ ترافیک مطرح کرد. نقطه از نظر رابطه ترافیک با عامل انسانی باید به توزیع عادلانه و بهینه منابع مـرتبط بـا بخش حملونقـل در میـان گروهها و طبقات اجتماعی همت گماشت.
– سیاستهای جامعی بـرای گسـترش فرهنـگ صـحیح ترافیکـی و آمـوزش رفتارهای بهنجار ترافیکی تدوین و اجرا کرد.
– برای تخفیف پیامدهای اجتماعی _ روانی حاصل از ترافیک چـاره اندیشـی کرد.
– به بازتوزیع عادلانۀ فضاهای شهری براسـاس سیاسـتهای اصـولی ترافیکـی پرداخت.
در نهایت و از زاویه رابطه مسئلۀ ترافیک با موضوع تکنولوژی باید:
– برنامهریزیهایی مناسب برای کنترل تولید وسایل نقلیه شخصی به عمـل آورد.
– به گسترش متناسب با نیاز بخش حمل و نقل عمومی همت گماشت.
– به کنترل آن دسته از سیاستهای شرکتهای تولیدکننده ماشین که صرفاً مبتنی بر نفع شخصی و گروهی مالکان آنهاست، پرداخت. به تدوین الگوی مناسبی برای تولید تکنولوژیهای حملونقل مطلوب و ایجاد چرخهای تا حـد امکـان، درسـت بـرای جـایگزینی خودروهـای فرسـوده بـه سیاستگذاری پرداخت.