مکان با طعم رهایی

0

*آرمان نوری

کافه از جمله مظاهر مدرنیته بود که از همان ابتدا پاتوق روشنفکرانی گردید که به تقلید از فرهنگ کافه‌های پاریس مکانی لازم داشتند برای بحث و جدل و نوشتن. نمونه معروف آن هم کافه نادری که سال‌ها حضور صادق هدایت و حلقه‌اش و دیگرانی را شاهد بود. این خرده فرهنگ توسط علاقه‌مندانش ادامه یافت، کم کم کسانی کافه رو شدند که به اندازه روشنفکران کافه نادری معروف نشدند پس سعی کردند ادای آن‌ها را در بیاورند. تا مدت‌ها این شکل از ادا با چاشنیِ عشق و عاشقی زرد تصویر غالب رسانه و تلوزیون و رمان بود طوری که از فرط تکرار و تقلید به بی فرهنگی و ابتذال کشید. به یاد دوستان سریال فرندز و کافه معروفش و فیلم کازابلانکا و کافه‌اش که تصویرهای خوبی از کافه ساختند که مبتذل نبود. ما، منظور هم نسل‌ها و هم سن و سال‌های ما دهه هفتادی و هشتادی‌ها این بخت و همت را داشتیم که این تصویر مبتذل را بشکنیم. جمع ما ادا اطوار با خودش به کافه نمی‌برد، می‌رود خودش باشد، می‌رود برای بازی از مافیا تا بازی‌های تخته‌ای، می‌رود با صدای بلند بگه بخندد و گاهی روی مخ اکیپ بغل دستی برود، گاهی آن‌ها روی مخ ما بروند ولی برای هیچ کس آزاردهنده نباشد. اصلا آزاری در کار نیست و پوشش و شکل و قیافه هیچ کس تو چشم نیست وقتی ما ظاهر و نقاب را گذاشتیم پشت در کافه. اکیپ ما کمال ادب که همان بی‌ادبی باشد، شوخی و سرخوشی را با خود می‌برد تا لابه لای روده بر شدن از خنده کمی از بزرگان بشنود. در کافه‌ خیابان انقلاب مرحوم خانم چینیسازان از مولانا می‌گفت در حالی که برای من سیگاری می‌گیراند و ما شعر را با بوی قهوه آمیخته شده با بوی سیگار مزه مزه می‌کردیم تا کمی به شعور برسیم. بله ما چند برابر پول یک استکان قهوه را می‌دهیم ولی در عوض تکست رپ پوریا را که تازه نوشته می‌شنویم و امید داریم که موسیقی در زیرزمین حالش خوب است. ما پول یک شیشه آبلیمو را می‌دهیم برای یک لیوان لیموناد ولی گودبای پارتی فرهاد را در کافه می‌گیریم که با دل سبک برود. بیتا در جشن تولدش شب خوبی را سپری می‌کند چون ما در کافه هستیم! مکانی با طعم رهایی از بیرون، اصلا چند برابر هزینه می‌کنیم تا همین رهایی را بکنیم توی چشم تمام جلوه‌گرایان و ریاکاران که برچسب می‌زنند. شاید دردشان این باشد که ادا اصول ما مثل آن‌ها نیست، هر چند خودشان ندانند؛ ما بهتر از هرکس دیگه‌ای می‌توانیم بنشینیم بحث کنیم وشبه روشنفکر بشویم و اصولگرا بشویم ولی ارزش زندگی و دنیای ما این قدر کوچک نیست. کل این حرف‌ها را نگه داشتیم برای خودتان و مهمانی خانوادگی‌تان. این مکان رهایی ما است و ما مکان‌ها را رها می‌کنیم از قید و بندی که پوچ است و هیچ ضابطه‌ای جلودار این قضیه نیست از کافه تا پارک تا باغ. و در آخر اصلا ما علاف ما دوستان، دوست داریم وقت به بطالت بگذرانیم موردیه؟

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.