میانداری فرهنگ برای گذر از تشنگی زمین
*یلدا خاکباز
*دانشآموخته جامعهشناسی
واقعیت آن است که در موقعیت ناخوبی قرار گرفتهایم و این موقعیت برای امروز و یا دیروز نیست. نتیجه بیتوجهی و بیمهری رفتارهای سالهای اخیر است که فضای ملتهب جغرافیای و زیستی ایرانمان را شکل داده است. در مورد چالش این روزها و آسیبهای آن سخن میگویم.
بله درست است؛ مسئله آب و کمبود آن، از جمله مسائلی است که از هر طرف که به آن نگاه میکنیم، گستره این نگرانی بیشتر میشود؛ چراکه همه جنبههای زندگیِ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی شهروندانش را، در بر گرفته است. نگاه جامعهشناختی داشتن به بحران آب، بیتردید یکی از الزاماتِ این چالش است. در تحلیل منابع آب در حوزه مدیریتی کشور ما بیشتر به سمت عاملیت و بررسیهای خرد میرویم. به عبارت دیگر، تحقیقات، بیشتر مردم را مقصر میدانند و معتقدند با تغییر رفتار مردم میتوانند به مدیریت منابع آب دست یابند، اما اگر مسائل ساختاری و کلان در نظر نگرفته شود، آنطور که باید و شاید مدیریت منابع آب رخ نمیدهد.
نتیجه نداشتن دانش جامعهشناختی این میشود که مسائل فنی آب بر مسائل اجتماعی آب تسلط مییابد و بهجای آنکه مسائل اجتماعی آب، شأن خود را داشته باشد علوم اجتماعی صرفا بررسی میکند مسائل فنی چه مشکلات اجتماعی خواهد داشت و مسائل اجتماعی فقط به حل مشکلات فنی کمک میکند، در صورتی که اینطور نیست. مسائل اجتماعی آب ارزش بسیار بالایی دارد تا اینکه فقط تسهیلگر مسائل فنی باشد. اگر تأکید میشود که آب یک مسئله اجتماعی است و یا بهطور کلی مسائل زیست محیطی، مسائل اجتماعی هستند نه طبیعی، منظورمان این است که راهحل دارند و اگر راهحل نداشته باشند، بحثکردن درباره آن بیفایده است. کشور ایران یکی از تمدنهای بزرگ در بینالنهرین است و آب و خاک همیشه در تمدنها اهمیت دارد. در ایران در همه دورانها، آب کم بوده است؛ به همین علت نیاکان ما میکوشیدهاند تا با روشهای گوناگون آب را بهطور درستتری مصرف کنند. خواه ناخواه این ویژگی کمآبی در پهنه سرزمین ما تأثیر خود را گذاشته است. ما طبیعتاً در سالهای اخیر، استفاده نادرستی را از منابع آبی سرزمینیمان داشتهایم. نبود نظارتها بر سدسازیهای بیرویه و استفاده بیرویه از چاهها سبب شد سفرههای آب زیرزمینی کم شود.
در فرهنگ ایرانی راهکارهای مختلفی مثل کاریز و قنات برای کنار آمدن با کمآبی و پرهیز از در غلتیدن به بحران آب و تهدید حیات اجتماعی و فرهنگی ایران در طول قرنها شکل گرفته است. ایرانیان توانستهاند براساس کمیابی عنصر آب، تمدن درخشانی را پدید آورند که از قضا تمدن آبی نامیده میشود.
این فرهنگ غنی در طی قرن اخیر زیر هجوم فرهنگ و تکنیکهای نوین وارداتی بهرهبرداری از منابع آب، بسیاری از توانمندیهای خود در زمینه مدیریت و بهرهبرداری از منابع آب را از دست داد. بهطوری که امروزه در بیشتر بخشهای سرزمین به جای کمآبی با بحران آب روبهرو شدهایم.
یکی از چیزهایی که در دنیا با بحث توسعه پایدار و اخلاق محیطی ارتباط دارد، بازگشت به نگاه کلینگر است. در گذشته انسان بخشی از اکوسیستم حیات طبیعی بوده و در آن شرایط هماهنگی و همسویی بین انسان و طبیعت وجود داشته و انسان تنها هدف تصرف و رامکردن طبیعت را نداشته و در فرهنگ ما چنین رفتاری نبوده و از جای دیگری اتخاذ شده است.
فرهنگ فقط یک تکنیک یا ابزار نیست بلکه همه چیز هست. در گذشته همکاریهای جمعی، نظام سیاسی و اقتصادی، برمبنای آب بوده است. پس یکی از راهحلهای حلِ بحران آب، بازگشت به فرهنگ است که محوریت آن حول آب بوده است. جشنهای ایرانی در گذشته که حول محور آب و روشنایی بوده است، میتواند گویای این مهم باشد که برای ما ایرانیان چقدر این باور پررنگ بوده است.
قدردانی و سپاسگزاری از موهبت الهی که سبب سازِ آبادانی و شادی است. پس بیراه نیست که بهرهگیری از دانشِ گذشتگان، بازسازی و تقویت هویتِ فرهنگی در کنارِ مدیریت کارآمد و بهروز، میتواند یکی از راهکارها و برونرفتها از این گذر سخت باشد .