*فاطمه ذکاوتی قراگزلو
«هندسه نقوش ایرانی در قاب پنجره» کتابی است به قلم «سید حسین حسینی سیر» که در سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی به چاپ رسیده است. این کتاب جلد نخست از یک مجموعه دوجلدی است. جلد اول به بررسی نردهپنجرههای همدان در عصر قاجاریه و پهلوی اول میپردازد و جلد دوم دوره پهلوی دوم را در برمیگیرد. این کتاب خواندنی و متنوع حاصل یک پژوهش توصیفی، تحلیلی و پیمایش میدانی است که در موضوع خود تحقیقی نو و در خور توجه است که از ۶۸ بنای واجد ارزش دوره قاجار و ۵۹ بنای باقی مانده از عصر پهلوی اول در بافت تاریخی شهر همدان که دارای نردهپنجرههای طرحدار بودند، انجام شده است.
کتاب شامل ۱۰۰ عکس منحصر به فرد از پنجرههای بناهای قدیمی در بافت تاریخی شهر همدان است که در ۴ گفتار تدوین شده است. در گفتار نخست نویسنده پس از بیان پیشینه تاریخی شهر همدان، مفهوم حفاظ و وجه تسمیه پنجره و نردهپنجره در معماری ایرانی را برای خواننده روشن میکند. خوانندگان میتوانند نردهپنجرههای دوره قاجاریه و پهلوی اول را در گفتارهای دوم و سوم ملاحظه کنند. جمعبندی و نتیجهگیری مباحث در گفتار چهارم آمده است.
از معماری شهر همدان با قدمتی افزون بر دو هزار سال به دلیل تاخت و تازهای اقوام بیگانه و شرایط آب و هوایی منطقه کوهستانی و کاربرد خشت در ساخت بناها، آثار زیادی باقی نمانده است. آنچه بیشتر در شهر امروزی همدان از گذشته به چشم میخورد، بافت تاریخی دوره قاجاریه است که شهرسازی و معماری آن تداوم شهرسازی و معماری چند هزار ساله است.
با قدم زدن در بافت تاریخی این شهر، نردهپنجرههای زیبایی دلربایی میکند که نقوش گوناگون و هنرمندانه آن هوش از سر بیننده میپراند و پرسش های فراوانی را در ذهن هر انسان کنجکاوی برمیانگیزد.
آیا طرحهای نردهپنجرهها دارای الگو بوده است؟ طرح نردهپنجرهها چگونه طرحاندازی و اجرا میشده است؟ از چه نقوشی در طرح نردهپنجرهها استفاده شده است؟ هنر ساخت نردهپنجرههای فلزی از چه دورهای در شهر همدان آغاز شده است؟ آیا نردهپنجرهها همانند نامشان خود نیز عضوی جدید در معماری ایرانی است؟ آیا با وجود پنجرههای مشبک مانند ارسی که ریشه در فرهنگ و معماری این سرزمین دارد، درگذشته نیز نردهپنجره و یا مشابه آنها وجود داشته است؟ آیا طرح و ساخت نردهپنجرهها دارای روند تکاملی بوده است؟
این ها و دهها پرسش دیگر ذهن هر کاوشگری را به خود مشغول میسازد. این کتاب مرجع مناسب و یکپارچهای است که میتواند به تمام این پرسشها پاسخ دهد. نویسنده خود همدانی است و انتخاب شهر همدان به عنوان پایلوت این پژوهش تنها به علت دسترسی آسان پژوهشگر و نیز فزونی نردهپنجرهها در بافت تاریخی این شهر بوده است.
در معماری ایرانی برای پوشش روزنها و پنجرهها از شبکههای سفالی، کاشی و چوبی و مانند آنها استفاده میشده است که هم حافظ بوده و هم نور و هوا را از میان خود عبور میداده و هم امکان دید به بیرون را فراهم میکرده و ساختار آن مانع دیده شدن فضای پشت پنجره میشده است. ساخت حفاظ فلزی در جلوی پنجره با مصالح جدید از دوره قاجاریه وارد معماری شهر همدان میشود. این نوع حفاظ در حقیقت نردهپنجرهای است که به عنوان حفاظ و تزیین بعد از نصب پنجرههای نمای بیرونی (نمای شهری) بر روی آنها نصب میشود و شامل سطحی مشبک فلزی است. به عبارتی نردهپنجرههای فلزی فرفوژه جایگزین تزیینات مشبک آجری میشود. نویسنده این نوع پنجرهها را با اصطلاح «نردهپنجره» نام میبرد. (ص۵)
با وجود نردهپنجرههایی مانند فخر و مدین، شباک و دیگر نمونه ها در دورههای مختلف معماری ایران، میتوان گفت نردهپنجره از نظر کاربری عضوی از معماری سنتی ایران است و ریشه هزار ساله دارد. اما از نظر مواد تشکیل دهنده، نحوه اتصال بر روی پنجره و طرحهای به کاررفته درآن، عضوی جدید است که از دوره قاجاریه وارد معماری سنتی ایرانی شده است. (ص ۹۹)
این نردهپنجره همان فرفورژه است که در معماری اروپا برای ساخت نرده و حفاظ پله به کار میرود. با نفوذ فرهنگ اروپایی در دوره قاجاریه محیط مساعدی برای شروع معماری برونگرا در شهر همدان به وجود میآید و استفاده از نردهپنجره با طرح فرفوژه در نمای بیرونی بناهای این دوره متداول میشود. این نردهپنجرهها از میلههای باریک فلزی ساخته شدهاند که استحکام چندانی ندارد و نیز بر روی پنجرههای طبقه اول که در ارتفاع و دور از دسترس قرار دارند، نصب میشود. (ص۲۳)
این نردهپنجرهها همان کاربری که در معماری ایرانی وجود داشته یعنی حفظ حرمت و ایجاد حجاب را دارد، اما شکلی نوی در نمای شهری بهوجود میآورد. این دوره، سرآغاز جایگزینی فلز با چوب در ساخت نردهپنجرهها است.
با نفوذ فرهنگ اروپایی، حضور مردم در جامعه پررنگتر میشود. حال آرامش و زیبایی منظر فضای حیاط، جای خود را به هیاهو و رفت و آمد فضای شهری در کوی و برزن میدهد. مشاهده این منظر نیاز به شبکهای بر روی پنجره دارد تا از دیده شدن در پشت پنجره و فضای داخلی جلوگیری کند و آن را بپوشاند. از طرفی نیز جلوهگری در این دوره باب میشود و نفوذ فرهنگ اروپایی در معماری، توجه را به نماسازی بنا و نمای شهری جلب میکند. این امر خود باعث میشود تا پنجرههای چوبی ساده خانههای دوره قاجاریه، در نماهای بیرونی خود دارای نردهپنجره فلزی با انواع طرحهای جدید شود و در کنار سردرهای زیبای آجری همدان، سرآغازی بر توجه به بدنههای شهری و جایگاه آن در معماری ایرانی این دوره و دورههای بعد شود. (ص۳)
به نظر میرسد با گذشت زمان کاربرد حجاب در نردهپنجرهها کمرنگ میشود و دید منظر جلوه بیشتری مییابد. این امر باعث میشود جنبه حفاظتی نردهپنجرهها کمتر و جنبه تزئینی آنها بیشتر شده و به عنصری تزیینی از نمای معماری بدل میشود.(ص۴۴) این نقوش به مرور زمان تکامل مییابد و سرانجام از طرحی با نقشمایه هنر اروپایی به نقشی ایرانی بدل میشود که در این کتاب فرایند آن بخوبی روشن شده است. نکته جالب اینکه، اینها همه توسط هنرمندان و صنعتگران همدانی طراحی و اجرا شده است. تو گویی که الهامبخش آنها هندسه نقوش ایرانی است که در ناخودآگاه ذهن آنان وجود دارد. (ص۴۷)
عصر پهلوی اول با تغییر و تحولات فراوانی همراه است. یکی از اولین تغییرات به وجود آمده و شاید مهمترین آنها، تغییر نحوه زندگی در شهرها است. اتومبیل، شهری نو با خیابانهای عریض و هموار و میدانهای فراخ را میطلبد که ساختمانهای بزرگ و مرتفع با کاربریهای مختلف اداری و خدماتی که نماد شهرسازی جدید است در آن ایجاد شده است. شهر همدان نیز در بین سال های ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۵ دگرگون میشود. در این بین بناهای فراوانی تخریب و گذرها از هم گسیخته میشود تا خیابانها و میدانها به وجود آیند و بناهایی با سبک جدید در آن ساخته شود، بناهایی که در طبقه همکف خود پنجره دارند. در این معماری طبقه همکف که تا آن زمان بیشتر سیزان و حوضخانه بود، به عنوان محل زندگی تعریف میشود. برای زندگی در این طبقه نیاز به پنجره برای تامین نور و هوا است. حال پنجره در ساختمان جنوبی به بدنه شهری باز میشود. این پنجره در ارتفاع پایین است و علاوه بر حفظ حجاب بنا، بایستی امنیت هم داشته باشد. پس نیاز به حفاظ و نردهای مقاوم است تا فضای معماری را ایمن سازد. بدین شکل بناهای دوره پهلوی اول دارای نردهپنجرهای میشوند که اولین ویژگی آنها نه حفظ حجاب و زیبایی بخشیدن به بنا بلکه حفاظی مطمئن برای حفظ امنیت است. (ص۶۱و۶۲)
به همین دلیل میلههای عمودی باریک و کم مقاومت کنار گذاشته شده و به جای آن از میلگرد و بعدها از تسمههای ضخیمتر با مقاومت بیشتر استفاده میشود تا نردهپنجرههای مقاومتری به وجود آید. این احساس نیاز در معماری سبک جدید، کاربرد نردهپنجرههای دوره قاجاریه را تغییر میدهد و از آن پس نرده پنجره بیشتر به عنوان حفاظ مطرح میشود تا حجاب. (ص۶۲و۶۳)
اما صنعتگران هنرمند همدانی با استفاده از روش قرینهسازی و ترکیب و تلفیق آنها، طرحهایی نو میآفرینند و نردهپنجرهها را از سادگی خارج و آنها را پرکار میسازند. این تغییر علاوه بر زیبایی و ایجاد تنوع، باعث امنیت بیشتر هم میشود. (ص۷۴) در واقع به مرور زمان این سادگی جای خود را به طرحهای پرکارتر با روشهای ترسیمی متفاوت میدهد تا آنجا که به یک هندسه نقوش ایرانی بدل میشود که علیرغم نو بودن بر اساس اصول هندسه نقوش ایرانی اجرا میشود که میتوان آن را به عنوان سبک دوره پهلوی اول معرفی کرد. (ص۱۰۲) این کتاب میتواند راهگشای بحثهای علمی و جدی در زمینه کاربرد هندسه نقوش ایرانی در تزیینات وابسته به معماری باشد.
این کتاب پژوهشی جدی و منحصر بفرد در زمینه هندسه نقوش است که نتیجه دو سال کار مداوم نویسنده است. او با پیمایش بافت تاریخی شهر همدان اقدام به عکاسی و برداشت اندازه نردهپنجرهها کرده و پس از بررسی، طرح آنها را با حوصله، دقت و وسواس ترسیم کرده است. از آنجا که این نقوش نو هستند، روش ترسیم آنها در هیچ مرجعی یافت نشده و نویسنده خود به روش ترسیم این طرحها دست یافته و به تفضیل جزییات آن را در کتاب ترسیم کرده و سخاوتمندانه در اختیار خواننده قرار داده است که کتاب را بدل به یک مرجع آموزشی نیز نموده است. کار جالب دیگر نویسنده دستهبندی این طرحها در قالب هندسه نقوش ایرانی است. تنها اشکال این کتاب چاپ آن بهصورت سیاه و سفید است. اگر ناشر کتاب را رنگی و در قطع بزرگتر چاپ میکرد، تبدیل به اثر نفیسی در موضوع معماری شهر همدان در دوره قاجاریه و پهلوی میشد.
مطالعه و حتی تورق این کتاب و تماشای عکسهای آن نگاه ما را تغییر میدهد که بهسادگی از کنار زیباییها نگذریم و محیط اطرافمان را کنجکاوانه بنگریم شاید تلنگری به ذهن ما زده شود. بسیاری از پژوهشها با همین پرسشها و کنجکاویها آغاز شده است. با مشاهده طرحهای نردهپنجرهها شگفتزده میشویم که چه صنعتگران حرفهای و هنرمندی در این شهر سالها تلاش کردهاند و ذهن نوآور و دستان هنرمند آنان اینچنین طرحهای زیبا و خلاقانهای را بر روی پنجرهها آفریده است. الهامبخش این صنعتگران هنر و فرهنگ غنی تمدن ایرانی است که در ضمیر ناخودآگاه تک تک ما ایرانیان ریشه¬ای هزاران ساله دارد. اما افسوس که در دهههای اخیر این میراث گرانبها دستخوش تخریب گردیده و به فراموشی سپرده شده است. امروزه جای این عنصر تزیینی ایرانی که با نظم و خطوط منحنی، آرامش را در ذهن بیننده تداعی میکرد، در معماری معاصر ما خالی است.