نقش بافت فرهنگی در معاینات بالینی زنان مبتلا به سرطان
*لیلا بهرامی
*جامعهشناس
سرطان سینه و رحم در ایران از جمله بیماریهای رایج و کشنده برای زنان است، اما متأسفانه میزان آشنایی با بیماریها و تلاش برای شناخت و پیشگیری در بین زنان حتی قشر تحصیلکرده پایین است. طبق پیشبینی محققان ایرانی، بروز سرطان سینه تا سال ۲۰۲۵ میلادی تا ۶۳ درصد افزایش خواهد یافت. متوسط سن جمعیت زنان ایرانی حدود ۳۰ سال است و از آنجائیکه اکثریت موارد سرطان پستان در زنان ۵۰-۴۰ سال دیده میشود، یک دهه دیگر که این جمعیت وارد دهه چهارم زندگی خود خواهند شد، انتظار میرود حتی بدون تغییر در شیوع میزان بروز این سرطان به صورت وحشتناک افزایش یابد و این یک تهدید جدی برای نظام سلامت محسوب میشود.
سرطان دهانه رحم نیز سومین علت مرگ ناشی از سرطان، در زنان است که بررسی آمار ثبت سرطان در کشور نشاندهنده رشد و بروز آن در ایران به خصوص در مناطق مرکزی کشور است. یکی از عوامل موثر در کنترل و درمان بیماریهای شایع در بین زنان تشخیص زودهنگام آن از طریق معاینات بالینی، ماموگرافی، سونوگرافی، غربالگری و مانند این است. این در حالی است که طبق گزارش های منتشر شده اکثریت موارد سرطان پستان در ایران را موارد علامتدار و پیشرفته تشکیل میدهند. این واقعیت بیانگر این است که متأسفانه میزان آگاهی زنان ایرانی نسبت به علائم سرطان پستان و اهمیت مراجعه زودهنگام در مواجه با علامت و نقش غربالگری در تشخیص زودرس این سرطان بسیار پایین است.
سهم عمده و تأثیرگذار سیستم پزشکی، بیمه درمانی و عوامل اقتصادی در این خصوص پرواضح بوده و صدمات جبرانناپذیر ناشی از کم و کاست این عوامل بر کسی پوشیده نیست. با این حال به نظر میرسد دلایل بیتوجهی زنان به برنامههای غربالگری موجود یا معاینات سالیانه چیزی فراتر از مسائل اقتصادی و کمبود امکانات تشخیصی درمانی است. رفتارهای مرتبط با سلامت زنان ، به طور اجتنابناپذیری با بافت فرهنگی اجتماع در هم آمیختهاند. تابوهای فرهنگی موجود در این زمینه به شیوههای مختلف پدیدار میشوند. به طور مثال، تابو بودن بدن زنان، مسائل جنسی مربوط به زنان و پیشگیری از بارداری و وسایل مربوط به آن موجب شده که تولید محصولات آموزشی صوتی، تصویری و نوشتاری با مشکلات و محدودیتهای فراوان روبهرو باشد و این وضعیت راه را برای پیشگیری یا تشخیص به موقع بیماریهای مختلف زنان دشوار کرده است. ترس از هرگونه برچسب خوردن و مورد قضاوت قرار گرفتن، از جمله احساساتی است که در قریب به اتفاق زنان مشاهده میشود. برخی خانوادهها مراجعه به پزشک زنان را برای دختران خود نوعی ننگ و سد راه برای ازدواج و ادامه زندگی میدانند. ترس از آینده و عواقب بیماری در صورت مبتلا بودن از دیگر دافعههای مراجعه به مراکز درمانی است. فعالان حقوق زنان میگویند که نزدیک به ۶۰ درصد مردان، با مشاهده سرطان در زنان آنان را ترک میکنند. جامعه به بیمار مبتلا به سرطان به دلیل مواجه با مرگ حق ازدواج نمیدهد. زنان مبتلا به سرطان در یک تحقیق کیفی عنوان کردهاند که همسران آنان پس از جراحی سرطان، نقص عضو زن را نمیپذیرفتند و زنان بیمار، این افکار غلط را ناشی از فقر فرهنگی حاکم بر اجتماع میدانستند.
رعایتنکردن حریم خصوصی در مراکز درمانی یکی دیگر از بازدارندههای ذهنی است. برخی از پزشکان در رشتههای زنان و زایمان همزمان چند بیمار را در یک اتاق و تنها با جداکردن به وسیله پارتیشنهای چوبی و گاه پارچهای معاینه میکنند. در چنین شرایطی بیمار به دلیل افشای اسرار شخصی احساس امنیت روانی خود را از دست میدهد و نزد بقیه مراجعین شرمزده میشود. رواج نقض حریم خصوصی بیمار از لحاظ جسمانی و از لحاظ روانی دست به دست دیگر عوامل دافعه داده است. علاوه بر این ناآگاهی از وجود این مراکز، نداشتن سابقه مشکل و ترس از معاینه در کنار احساس خجالت از دیگر دلایل تمایلنداشتن مراجعه به مراکز درمانی است.
در نهایت با وجود اینکه هر سال به تعداد بیماران مبتلا به سرطان سینه و رحم در ایران افزوده میشود و افراد بیشتری مستقیم یا غیرمستقیم با چالشهای این بیماریها دستوپنجه نرم میکنند، اما قبح حرفزدن درباره آن هنوز به طور کامل شکسته نشده است. چنانکه حتی سیستم آموزشی نیز به آگاه کردن محصلین در مورد خطرات سرطانهای زنانه و آموزش بهداشت به منظور پیشگیری اولیه به ویژه در افراد در معرض خطر کمتوجه بوده و اهمیت چندانی نمیدهد. آگاهی از نحوه شناخت و اطلاع از بروز علائم اولیه سرطان، مبارزه با سرطان رحم و پستان را ممکن میسازد.