*لیلا بهرامی
*جامعهشناس
واژه Neet اولین بار در سال ۱۹۹۹ به طور رسمی در سطح سیاسی انگلیس مطرح شد و بعد از چندین سال در کشورهای در حال توسعه رواج یافت. این شاخص، روایتگر وضعیت جوانان در سن۱۵تا۲۴ سالهای است که نه در حال تحصیلند، نه مشغول مهارت آموزی و نه در جایی مشغول به کار هستند (Not in Employment,Education or Training).
نتایج آخرین بررسی های مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار میزان این شاخص را طی سال ۹۷ در ایران نزدیک به ۳۰ درصد (جمعیتی برابر ۳/۱ میلیون نفر جوان ۲۴ تا ۱۵ ساله) نشان میدهد در حالی که در کشورهای توسعهیافته ۲تا۱۰ درصد بوده است. استان همدان نیز با نرخ ۴۰/۱ درصد در میان نه استانی که نرخ آن ها بیش از ۴۰ درصد است قرار گرفته است.
جمعیتی که جزو این شاخص قرار میگیرند شامل ۶ دسته میشوند. گروه اول جوانان بیکار هستند؛ این دسته بیکاران کوتاهمدت و بلندمدت را در برمیگیرد که بزرگترین گروه فرعی به شمار میروند. گروه دوم جوانانی را شامل میشود که مسئولیت خانوادگی مانند نگهداری از سالمند یا کودک، آنها را از ورود به بازار کار بازداشته است. دستهای از جوانان نیز به این دلیل از ورود به بازار کار جا ماندهاند که دچار بیماری طولانیمدت یا معلولیت هستند. گروه چهارم به افرادی اطلاق میشود که فاقد مشکل مالیاند اما در جستجوی فرصت شغلی خاص هستند. نکتهای که در مورد این گروه وجود دارد اینکه حاضر نیستند هر فرصت شغلی را بپذیرند. پنجمین گروه شامل افرادی میشود که معمولا در حال سفر بوده یا درگیر فعالیتهای هنری نظیر موسیقی، نقاشی یا جهانگردی و… هستند. اما دسته ششمی نیز وجود دارند که به دلایل فردی، خانوادگی و اجتماعی از جستجوی شغل دلسرد میشوند و دیگر به دنبال دانش و مهارت نیستند.
گروهی از افراد که در معرض neet شدگی قرار میگیرند، معمولا افرادی هستند که دوره کارشناسی را سپری کردهاند و نتوانستهاند جذب بازار کار شوند. این افراد معمولا دچار سرخوردگی و احساس شکست میشوند. دسته دیگر کسانی هستند که با دیدن ناکارآمدی تحصیلات عالی در دستیابی به شغل مناسب ترک تحصیل میکنند. از جانبی دیگر بسترهای نهادی برای جذب این نوجوانان یا جوانان در مراکز فنی حرفهای یا مهارتآموزی ضعیف عمل کرده و فراگیر نیست. چه بسا بسیاری شناختی از استعداد و علاقه خود و همچنین انواع و تنوع زمینههای فعالیتی ممکن که سازمانهای فنی حرفهای دارا هستند ندارند. جوانانی که در سنین کار و فعالیت قرار دارند و در صورت فراهم بودن ساختارهای اجتماعی- اقتصادی میتوانند موجب افزایش تولید ملی و شکوفایی اقتصادی و پیشرفت کشور شوند چنانکه در اصطلاح جمعیت شناختی با عنوان «پنجره فرصت جمعیتی» از آن یاد میشود حال وابسته به سرپرست خانوار میگردند و در معرض انواع آسیبها و بزهکاریهای اجتماعی قرار میگیرند.
اصطلاح دهه هفتادی و دهه هشتادیها در میان عامه مردم رایج است. سخن راندن از آنان به مانند خوشحالی زیرپوستی پدر و مادری مغرور و محتاط از هوش و جسارت فرزند است که به جهت سر به هوا نشدن او ابراز صریح احساس شان را کتمان میکنند. چه جوانههای امیدی که روحیه ماجراجو، آزاد و جسور این نسل در دلها نرویانده بود و اکنون به دلیل سیاستگذاریهای نادرست شغلی در تدوین و اجرا، آموزش و پرورش ناکارآمد، تطابقنداشتن آموزش با کار و در نهایت ضعف نظام آموزشی در گذر از تحصیل به کار خشکیده میشوند. گرچه روحیات و ویژگیهای شخصی فرد هم تا حدودی تاثیرگذار است اما سهم عمده در خصوص این وضعیت ناشی از عوامل ساختاری است. به طور مثال در شرایط کنونی که دانشگاهها به سمت مدرکگرایی و تجاری شدن حرکت کردهاند و فارغالتحصیلان دانشگاهی قادر به کسب مهارت لازم برای ورود به عرصه شغلی نیستند. این تصور در حال شکل گیری است که دانشگاه عامل بدبختی و اتلاف وقت جوانان است. مسلم این است که نیاز اقتصادی بر هر نیاز دیگری چون نیازهای فرهنگی ارجحیت دارد و این تصمیم در کوتاهمدت عقلانی بوده اما اگر باعث شکاف بین افراد و تمایل به تحصیل و مطالعه به معنای واقعی کلمه شود ضرر جبرانناپذیری خواهد بود. بنابراین نیاز به اصلاح ساختارهای آموزشی و مراکز دانشگاهی باید جدی گرفته شود.
در بین جوانان روستایی میزان neet ها کمتر از شهر است. زیرا معمولا جوانان روستایی به شهر مهاجرت کرده و در شغلهایی مشغول به کار میشوند که نیاز به مهارت چندانی ندارد. به نظر میرسد با توجه به ناکارآمدی مناسب توسعه روستایی در همدان مردم روستاها به امید دستیابی به وضعیتی بهتر به شهر مهاجرت میکنند و در حاشیه شهرها ساکن میشوند. گروهی دیگر از استانهای همجوار غربی در حاشیه شهر ساکن شدهاند. اینان کسانی هستند که به رویای آیندهای روشنتر و شغلی مناسبتر برای فرزندان شان ترک دیار کردهاند اما واقعیت نابسامان موجود به مانند سدی محکم بر راه تحرک فرزندان شان قرار گرفته است. از سوی دیگر آنان از گزند ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی که تا حدود بسیار زیادی معلول فقر اقتصادی است در امان نمیمانند.
حتی وجود یک جوان یا نوجوان افسرده یا بزهکار نیز نگرانی جدی به دنبال دارد و بر توانمندان آن حوزه است که توانگری کنند چه برسد به آمار جمعیت پنجاه و چهار هزار نفری بیکار همدان که اعتراضی را هم مبنی بر احتمال خطای آمارگیری به دلیل شکاف بین آمار و واقعیت که نشاندهنده بیکاران بیشتری است، به دنبال داشت. علاوه بر پیامدهای منفی اقتصادی Neet شدگی، کنارگذاری و کاهش مشارکت اجتماعی این دسته از افراد در جامعه به همراه افزایش بیگانگی اجتماعی با ارزشها و هنجارها، موجب شگلگیری زمینههای انحراف میشود و مسائل و مشکلات اجتماعی متعددی بروز مییابد. متاسفانه در دو هفته اخیر دو مورد اقدام به خودکشی در سطح شهر همدان در گروه سنی۱۸ تا ۲۴ سال به وقوع پیوست که یک مورد منجر به مرگ جوان ۱۸ ساله شد. همچنین نتایج آخرین پژوهش های استانی گویای آن است که اعتیاد در همدان در صدر آسیبهای اجتماعی قرار دارد.
این وضعیت نیازمند تدابیر و چارهاندیشیهای زودبازده برای رهانیدن نسل جوان خلاق و پویا از گردباد ناامیدی و انحرافات در کوتاهمدت و برنامههای بلندمدت برای جلوگیری از گرفتار شدن کودکان امروز است.