نوروز؛ زیباترین پیشکش ایران به جهان
*محمد افشار
*فعال فرهنگی
«اهریمن گجسته، خود، خجستگی از میان برده بود، چندان که مردم خوراک را از نوشاک نتوانستی فرق گذاشت؛ و باد را از وزیدن باز داشته، درختان بخشکیده، و نزدیک بود که گیتی بیهده و تباه شود. پس «جم» به فرمان خدا و رهنمونی او به کوست نیمروزی (جنوب) روی آورد، اهریمن و پیروانش ماندگار شدند، و در آنجا مدتی سر کردند تا اینکه از میان برفت. پس مردم به راتانی و خجستگی و فراوانی بازگشتند، و از بدبختی رهایی یافتند. در آن گاه «جم» به گیتی برگشت، و در این روز همچون خورشید بر آمد، که از وی روشنایی درخشید؛ زیرا وی بمانند آن روشنی بخش بود، و مردم از برآمدن دو خورشید در شگفت شدند؛ و هر شاخه خشکی سبزی آورد، پس مردم گفتند «روز نو» ۔ یعنی – «نوروز»؛ و هر یک از ایشان خجستگی را بدان در تشتی جودانه یا به جز آن کاشت. آنگاه این آئین بر جای ماند که در همین روز، پیرامون سرای شاهان هفت گونه از گیاهدانه ها بر هفت آوند کاشته میآید». (آثار الباقیه)
پیشینه نوروز به اساطیر و آئینهای هزاره سوم پیش از میلاد باز میگردد. احتمالا اقوام بومی ایران پیش از آمدن آریاییها، آئینی برای بزرگداشت نوزایی طیبعت داشتهاند و اقوام بینالنهرینی هم از طریق ارتباط با بومیان ایران نوروز را جشن میگرفتند. در میان آثار معدود و کمیاب بازمانده از دوران آغاز امپراطوری ایرانی، جشن گرفتن نوروز جلوه خاصی دارد. امروزه میدانیم که هخامنشیان در تخت جمشید و با حضور اقوام مختلف نوروز را جشن میگرفتند. گواه این گفته، سنگنگارههای تخت جمشید است. مهمترین سنگنگاره در پلکان کاخ آپادانا قرار دارد، نگارهای با حضور اقوام و ساتراپهای مختلف که از ۲۳ منطقه امپراطوری با پیشکش گوناگون آمدهاند. این سنگنگاره چگونگی آیین نوروزی و بار عام را نشان میدهند. یک نفر از کارگزاران شاه با احترام و حالتی دوستانه هر قومی را راهنمایی میکند، تمام افراد حاضر در سنگنگاره پیاده و برابر هستند، میهمانها تحت ستم و نمایشی به مراسم نیامدهاند که این موضوع از شمشیر بستن آزادانه برخی از میهمانان برمیآید.
در زمان ساسانیان نیز بار عام بخش مهمی از جشن نوروز بوده است. همگان از هر پایگاه و مقامی اجازه دیدار پادشاه را داشتند و میتوانستند با شاه در ارتباط باشند. خواجه نظام الملک این دیدار عمومی را چنین توصیف میکند: «رسم ملکان عجم چنان بود است که روز نوروز و مهرگان پادشاه اجازه دیدار عامه مردم را میداده است و هیچکس را مانعی از دیدار با شاه نبوده است. هر کس قصه خویش نوشته و شکایت خود را آماده میکرد و شاه نامهها و شکایات مردم را یک به یک، بررسی میکرد. اگر از شاه شکایتی میشد، موبد موبدان را قاضی قرار داده و شاه از تخت به زیر آمدی و پیش موبد به دو زانو مینشست و میگفت: «بدون محابا بین من و این مرد داوری کن. هیچ گناهی نیست، نزدیک ایزد تعالی، بزرگتر از گناه پادشاهان چون شاه بیدادگر باشد، لشکر همه بیدادگر شوند و خدای عز و عجل را فراموش کنند و کفران نعمت آرند».
در دوران اسلامی، نوروز بر خلاف دیگر جشنهای ایرانی فراموش نشد. در دهههای اول نشانهای از برگزاری پررنگ نوروز در دوران امویان دیده نمیشود، عباسیان هم کم و بیش مجبور به پذیرفتن نوروز شدند. نشانههای پررنگ بزرگداشت نوروز پس از حدود سه قرن در ادبیات فارسی دیده میشود. قصاید نوروزی شاعران و یادکردهای تاریخی نویسندگان، نشان از برگزاری و رونق جشن نوروز در دربار شاهان در مناطق و خاندانهای مختلف دارد. مهمترین اتفاق مرتبط با نوروز در دوران اسلامی، تدوین تقویم جلالی است. ستارهشناسان در دوران ملک شاه سلجوقی دست به اصلاح گاهشماری و تقویم ایرانی زدند و به سرگشتگی نوروز در ایام مختلف سال پایان دادند.