*محمدمهدی اسدی
میگویند گذشته چراغ راه آینده است و برای عبرت و آموزش، همواره باید به آن رجوع کرد. تاریخ ما همان گذشته ماست، گذشته چیزی نیست جز تاریخ؛ تاریخ ریشههای بنیادین فرهنگ، تمدن و هنر هر ملت با اصالتی را تشکیل داده است. اگر ما گذشته را فراموش کنیم، بیشک خودمان را فراموش کردهایم. ما اگر ندانیم که هستیم و چهبود و هویت ما چیست، شهرمان کجاست و در چه نوع کشوری زندگی میکنیم، هیچگاه نمیتوانیم آنگونه که شایسته است از داشتههایمان نگهداری کنیم و روبهجلو پیش برویم. شناخت محل زندگی به نوعی شناخت خانواده، کشور و جهانی است که در آن زندگی میکنیم، شاید ما ساده به این مراحل نگاه کنیم یا شاید هم از آن بگذریم، اما ریشه جنگها، خونریزیها، جنایات، دزدیها، فقر و گرسنگیها یا هر فلاکتی را میتوان در تاریخ جستوجو کرد. اگر ما به خوبی تاریخ را نشناسیم یا آن را به فراموشی بسپاریم سرانجامش میشود تکرار تاریخ، ما اگر درک درستی از گذشته داشته باشیم پی میبریم که تاریخ تکرار مکررات است. این یعنی هر رویداد حداقل چند بار به نوعی تکرار شده به همین خاطر است که میگویند: «ملتی که تاریخ خود را نداند محکوم به تکرار آن هستند».
همدان، قدیمیترین پایتخت جهان است که هنوز زندگی در آن جاری است. اکنون این شهر در کانون تاریخ و شهرنشینی ایران قرار گرفته این دیار باشکوه در دامنه بکر کوه افسانهای الوند است که میتوان جلوهها و رویدادهای تلخ و شیرین گذشته را در این کهن شهر دید و حس کرد. البته این شهر باستانی گستره بسیار پهناورتر از برگههای تاریخی و گیتاشناسی یا کتابهای باستانی دارد. تاریخ این شهر به گونهای که از کتابهای مقدس، سنگنگارهها و آثاری که از گذشته به جامانده استنباط میشود. افزون بر اینکه این شهر مرکز نیرومندترین امپراطوری تاریخ باستان بوده، در دورانهای گوناگون هم کانون سیاسی و اجتماعی و مذهبی جهان بوده است.
همدان ما گذشته دورودراز و پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. با بررسی این گذشته که مانند گنجی نهان به ما رسیده، میتوان پی برد که رایگان بهدست نیامده است. با این توصیفها، همدان اکنون به ما رسیده است و نوبت ماست که افزون بر حفظ این شهر ارزشمند، خود نیز در همین راستا، این شهر شکوهمند را، باشکوهتر از گذشته پرورش دهیم و از هویت بزرگ این میراث غنی نگهداری کنیم و بهتر از همیشه به آیندگان بسپاریم. اما متأسفانه اکنون بخشهای مختلف این شهر کهن را میبینیم که دیگر تاریخ و اصالتی در آن حس نمیشود، بلکه یک بیخیالی و بیدانشی و فراموشی دیده میشود که در حال دگرگونکردن کوچهپسکوچههای این گنج بزرگ باستانی ایران است. کوچه پس کوچههای همدان آرام آرام دارند از خاطرات باستانی تهی میشوند و آن جلوهگریهای روزگاران قدیم که مانند شناسنامهای معرف تاریخ نه تنها شهر یا کشور، بلکه معرف جهان باستان بود. اکنون ساختمانهای ساخته میشوند که با فرهنگ و هنر ما شباهتی ندارند، ما حتی حرمتی که باید به آثار باستانی شهرمان آنگونه که شایسته است بگذاریم، نمیگذاریم.
همدان یک شهر جدید مانند تهران یا کرج نیست. تصور کنید که برای دیدن آتن یا پاریس رفتهاید آیا شما رفتهاید ساختمانهای بلند یا با نماهای عجیب و غریب ببینید یا که سفر کردهاید که تاریخ، معماری، سنت که جلوهگر آن شهر است، ببینید؟ کسانی که به همدان سفر میکنند هم همینطور است. ما اگر از هویت شهرمان دور شویم پس چه تفاوتی با دیگر شهرها و سرزمینهای جدید داریم؟ همدان شهری است که کمتر کسی ممکن است آن را نشناسد و بیشتر شناخت همدان متمرکز شده روی طبیعت بکر و آب و هوای بینظیر و تاریخ پرماجرایش است، نه چیزهای نامعقول که هیچ شباهتی با شهر ما ندارند. همانطور که ما از رم انتظار ساختمانها با نماهای نامعقول نداریم، مسلما کسانی که به شهر ما میآیند، برای دیدن ساختمانهای بیهویت و طبیعت نابود شده ما نمیآیند. آنها هم بهخاطر سنت ما میآیند که از دورانهای مختلف به یادگار مانده.
ما صاحب شهر و کشوری هستیم که خود صاحب تاریخ خودش است و وارون بیشتر کشورها به تاریخ مکان دیگر وابسته نیست و این خودش یک موهبت بزرگ است که تنها نیاز به درک کردن دارد. ما روی گنجی زندگی میکنیم که میلیونها نفر برای هویت بخشیدن به خودشان آرزوی داشتن تنها مقدار اندکی از آن هستند اگر جز این فکر میکنیم تنها کافی است که آثار سرزمینهای خودمان را در کشورهای تازه تأسیس یا با قدمتی نهچندان زیاد ببینیم که زینت بخش موزههای آنان شده است.