همدان؛ پایتخت پل و زیرگذر
*منا بشیری
*مهندس معمار
هیچ نشد یکبار به مسائل شهرسازی این شهر و بوم فکر کنیم و غصه نشود برایمان. همیشه باید با ای کاش… شروع کنیم. ای کاش خراب نمیکردند، ای کاش نگه میداشتند، ای کاش میراثداری بلد بودیم… ای کاش مرامِ امانتداری میداشتیم، ای کاش مطالبهگری میدانستیم، ای کاش در تصمیمگیری، تخصصگرایی میبود. ای کاش…. ای کاش…
داستان تصمیمگیران شهری همدان، مرا یاد آن مردی میاندارد که از سر دلسوزی، دست نابینایی را میگیرد تا او را در مسیر راهنما باشد. اما فارغ از مسؤلیتی که به عهده گرفته، بیمحابا نابینا را میکِشد. نابینا چون پستی و بلندیهای راه را تشخیص نمیداده، در هر چاله و گودالی میافتاد، بعد از مدتی فهمید داشتن راهنما هیچ کمکی به او نمیکند پس خطابش کرد: که تو اصلاَ میدانی برای چه دست مرا گرفتهای؟
شورای شهر و مدیران شهری هیچ میدانند، همدان چرا نام پایتخت تاریخ و تمدن را گرفته است؟! هیچ میدانند دلیل مستحق بودن همدان برای این نام، داشتن آثار تاریخی و قدمت چندهزار ساله این شهر بوده، که اینان بیمحابا تیشه به آن میزنند. با این سرعت تخریبی که این نهادها در پیش گرفتهاند، همدان قاعدتاَ نباید تا ۳ و ۴ سال دیگر، یدککش این نام باشد. به نظر میرسد، هدفِ ایشان، شبیهسازی همدان به فرم هنگ کنگ باشد یا نیویورک یا تهرانِ بیچنارِ غرق در ترافیک و آلودگی. از نظر نوع معماری و مصالحِ خانهها و آپارتمانها، که در دنیایی از تشویش و سردرگمی سیر میکنیم، شهرسازی را هم که در ساختن پروژههای بزرگ و تخریب دانهریزها و خاطرههای این شهر خلاصه کردهاید.
چه کسی به شما یاد داده، شهرسازی یعنی ساخت پلهای عظیمالجثه، آنهم در شهری که در دشت واقع نشده و پای کوه است و مساحت کوچکی دارد و ظرفیت این همه پل و زیرگذر در آن موجود نیست. چه کسی به شما یاد داده که مردم تمایل به عبور از مسیر پیاده در زیرگذر میدان جهاد را دارند، مگر زیرگذر خیابان باباطاهر یا پلهای عابرپیادهتان جذاب بود که به فکر زیرگذر پیاده دیگری افتادهاید.
چه کسی به شما گفته است که میتوانید حس و حال فضایی و خط آسمانِ خیابانهایی که سالهاست مردم با آن خاطره دارند، با مجوز ساخت پلها و برجهایتان از بین ببرید؟ کیفیت فضایی یک مکان، محصول سالها زیست مردم در یک «جا» است. نمیتوان این کیفیت را به راحتی نابود کرد، این مسائل در کشورهای توسعه یافته جنایت محسوب میشود. آنها سعی در تقویت این حس و ارتقاءِ کیفیتِ فضایی در شهرهای قدیمیشان هستند. اگر نیویورک ساخت اینگونه فضاها را در مجموعه طراحیاش دارد، تمدن ۴۰۰۰هزار ساله ندارد که…
چرا اینقدر مقلد شدهایم، چرا نمیفهمیم این شهر متعلق به مردم است. مردم برای تصمیمِ تغییر در شهرشان باید سهم داشته باشند. اگر به دنبال تسهیل رفت و آمدیم، باید روی فرهنگ وسایل نقلیه کار کنیم، نه اینکه خانهها و خیابانهای قدیمیِ ارزشمند را تخریب کنیم تا مسیرهای آنچنان گشاد بسازیم تا ماشینها سرعت بگیرند. گشادراه سازی و جاده در آسمانسازی و تونل در زیرزمینسازی، راهحل تسهیل رفت و آمد نیست. خیابانهای بیشتر یعنی ماشین بیشتر. این راهحلها تماماَ پاسخی با عمر سه یا چهار سالهاند. چهار سال بعد چه میکنید؟ چقدر پل و تونل میتوانید بسازید؟
بگذارید بخش تاریخی و با اصالت همدان، میراث خود را حفظ کند. طرح کارل فریش در سال ۱۳۰۵ را چقدر نقد کردید که چرا در بافت تاریخی، اقدام به تخریب و ساخت خیابانهای ششگانه کرده است، شما که شهر را جلوی چشم مردمانش جراحی که نه سلاخی کردهاید. طرح آزاد سازی تپه (پیسا) کاسیها از قلمرو عشایر و ساخت مجوعههای فرهنگی برای ارزشدهی و توسعه شهری در قالب بوستانها و فضاهای گردشگری، قابل دفاع است. چه بسا این رویداد در خارج از بافت تاریخی شهر اتفاق میافتد. اما پروژههای درون شهری با ایده جایگزین کردن سازههای جدید با بافت تاریخی و حتی آسیب زدن به حریم و تحت تأثیر قرار گرفتن آنها، جز پشیمانی، چشمانداز دیگری ندارد. فعلاَ با این وضعیت نگرش به شهرسازی، به نظر میرسد، هیچ کاری نکردن بهتر از هر کاری در حوزه تصمیماتِ شهری است.
لطفا ساکت شوید با این افکار عقب افتاده ، همدان در گذشته یکی از بزرگترین و پرشکوه ترین شهرهای جهان بوده حالا چه شده که باید عقب مانده باشد و آن را با شهرهای مدرن دنیا مقایسه نکرد ؟ همدان چوب افراد متحجر نظیر شما را در تاریخ معاصر زیاد خورده، افرادی که با کینه و نفرت پنهانی خودشان نسبت به همدان همیشه سعی در عقب نگهداشتن همدان داشته اند و چشم دیدن حتی یک زیر گذر یا روگذر در همدان را هم ندارند… اما همیشه به یاد داشته باشید که “خورشید فردا همواره از مطلع قبلی آن طلوع خواهد کرد” و طلوع دوباره ایران نیز از هگمتانه خواهد بود که در آن مجالی برای افکار کوتاه و بسته شما نخواهد بود.
گم شو بابا عقب مونده داهاتی ،الان روزگار مدرنیته و برج و پل و زیر گذره خواهشا تو برو داهاتتون غاز بچرون پاپتی