همدان کجاست؟
همدان از نگاه «محمد بهشتی»
از مهمترین نشانههای رونق تجارت در همدان یکی حضور یهودیان در اینجاست. حضور پررنگ یهودیان در هر شهر بر دو امر مهم دلالت دارد: امنیت فوقالعاده و رونق تجاری. از آغاز حضور یهودیان در این شهر یعنی از زمان فرمانروایی کوروش هخامنشی تا دوران جدید نشانههایی بر حضور یهودیان در این منطقه وجود دارد. برای مثال بقعه استرومردخای که یادگاری از دوران فرمانروایی خشایارشاه است.
*سید محمد بهشتی
*معمار
همدان کهنترین پایتخت جهان است که مستمرا و تا همین امروز شهر مهمی بوده. اما این اهمیت از چه روست؟ فلات ایران همچون قلعهای محصور و مرتفع است که از شمال توسط سلسله جبال البرز، از شرق توسط امتداد کوههای هندوکش و ارتفاعات مکران و جبال بارز و از غرب توسط کوههای زاگرس احاطه شده است. این موانع طبیعی درون فلات را از بیرون آن جدا کرده، لیکن از آنرو که ارتباط حوزههای تمدنی در شرق و غرب جهان در طول هزارهها فقط با گذر از فلات ایران میسر بوده، بهناگزیر باید از این موانع طبیعی عبور میشد. طبیعتا پیش از دوران جدید که امکان و ابزار تصرف وسیع در طبیعت وجود نداشت، تعاملات از معدودی گذرگاه و تنگههای طبیعی ممکن میشد. برای مثال در قرون نخستین اسلامی مهمترین معبری که ماوراءالنهر و خوارزم را به درون فلات متصل میکرد، گذرگاهی طبیعی بود که از طریق گردنه خوشییلاق، البرز را پشت سر میگذاشت و شهر مهم جرجان را به معبر تجاری مهم گذرنده از جنوب البرز متصل میکرد. مهمترین علت رونق و اعتبار شهر کهن جرجان که سبب شده ابن حوقل وسعت آن را به اندازه ری بداند، واقعشدن بر دهانه ورودی همین گذرگاه طبیعی است که امکان ارتباط و اتصال را مهیا ساخته بود. در دوران متأخرتر و با رونق گرفتن شهرهایی نظیر آمل و رشت در جلگه خزر، دو گذرگاه طبیعی دیگر اتصال حاشیه جنوبی خزر و درون فلات را میسر میکند: یکی مسیری بود که از فیروزکوه به بابل میرود و دیگری گذرگاهی که قزوین را به رشت متصل میکند. با اهمیت یافتن تعاملات دریایی با همسایه مهم شمالی یعنی روسیه در دوران قاجار، بندر انزلی و رشت نیز اهمیت یافتند و نتیجتا قزوین به علت قرار داشتن بر دهانه گذرگاهی طبیعی که اتصال داخل فلات و خصوصا دارالخلافۀ تهران را با رشت برقرار میساخت، اهمیت بسزایی پیدا کرد.

ارتباط درون فلات با نواحی غربی به علت وجود مانعی عظیم همچون کوهستان زاگرس سد شده است. اما جلگه حاصلخیز بینالنهرین که از دیرباز محمل بالیدن مهمترین تمدنها، سومر و اکد و آشور و بابل، بوده وجود ارتباط را ایجاب میکرده است. خصوصا مورفولوژی کوهستان زاگرس با چینهای موازی در امتداد شمال غرب به جنوب شرق سبب شده که تقریبا هیچ راه آسانی برای رسیدن از جلگههای رسوبی میانرودان به فلات ایران وجود نداشته باشد. کوتاهترین مسیر از درون فلات به سمت بینالنهرین یک گذرگاه طبیعی بود که از همدان به اسدآباد، کنگاور، ماهیدشت، سرپلذهاب (حلوان) و قصرشیرین رفته و به بابل میرسید.
بدیهی است که اهمیت بینالنهرین از یکسو و اهمیت فلات ایران و از همه مهمتر ارتباط این دو با هم خودبهخود سبب شده که گلوگاه این ارتباط یعنی همدان نیز بسیار مهم باشد. از همینروست که از بدو آغاز سکونت در فلات ایران و بینالنهرین، یعنی چیزی به مدت چند هزاره، همه مسیرهای ارتباط درون فلات و بینالنهرین لاجرم از همدان میگذشتند. بنابراین مقام و موقع همدان را وقتی به درستی درمییابیم که کمی درباره پیشینه و اهمیت تعاملات دو سوی آن تأمل کنیم.
ایران و بینالنهرین
توضیح اینکه در مسیر تجاری مهمی که از همدان میگذشت چه چیزهایی جابجا میشد خود نیاز به توضیح مفصل دارد. بینالنهرین خصوصا از هزاره سوم به بعد برای تأمین نیاز روزافزون به مواد خام، بهویژه مس و آلیاژهای آن و نیز سرب، نقره و طلا، کاملا وابسته به منابع خارجی بود. از سوی دیگر ایران از بیشترین تنوع منابع معدنی برخوردار بود و نزدیکترین راه تأمین نیز به شمار میرفت: طلا، نقره، مس، مسآرسندار (و شاید هم قلع) در فلات ایران موجود بود و از روزگارانی بس کهن در آنجا فرآوری نیز میشد که شواهد آن از حفاریهای تپه قبرستان و تل ابلیس به دست آمده است.
روابط میان ایران و بینالنهرین هیچگاه خالی از کشمکش نبود. درگیریهای مداوم آشوریها با زاگرسنشینان از هزاره اول پیش از میلاد آغاز شد. تا اینکه بالاخره حدود ۶۳۹ پم آشور فرمانروایی ایلام را از بین برد و بابل را نیز تحت سیطره درآورد. مدتی بعد ماد و بابل با اتحاد هم به نینوا حمله کردند و آشوریها را از بین بردند. هرودوت مورخ یونانی از اتحاد شش قبیله ماد و تشکیل دولت مادی به فرمانروایی دیاکو خبر میدهد. بنا به این روایت قلمرو دولت ماد از غرب به رود هالیس (قزل ایرماق کنونی) میرسید و با لیدی هممرز بود. پایتخت این حکمرانی وسیع همدان بود.
راه ارتباطی داخل فلات با بینالنهرین که از همدان میگذشت، پس از مادها تا سدهها یکی از مهمترین راههای تجاری باقی ماند و امپراتوری هخامنشی آن را به میراث برد. با فتح بابل توسط کوروش اهمیت همدان به عنوان شهری بر سر راه اتصال فلات ایران به بینالنهرین به قوت خود باقی ماند.
کوروش، یهودیان را که مدتهای طولانی در بابل در اسارت بودند آزاد کرده و آنان را در انتخاب سکونتگاه مخیر گذاشت. بعید نیست که از همان زمان گروهی از یهودیان که علاقهای به تجارت داشتند به همدان آمده و در این شهر سکنی گزیده باشند. در هر صورت میتوان با اطمینان گفت که در این دوران نیز راه مذکور همچنان یکی از معابر اصلی ارتباطی میان مرکز و غرب ایران بود. شاهدش آنکه یکی از مهمترین تابلوهای اعلانات تاریخ یعنی کتیبه بیستون بر همین مسیر و در نزدیکی کرمانشاه حجاری شده است: کتیبهای به سه زبان برای اینکه همه افراد گذرنده از این مسیر را از قیام داریوش علیه گئومات مغ و برتخت شاهی نشستن او آگاه کند.
نویسندگان یونانی که بعدتر به شرح فتوحات اسکندر و جنگهای میان جانشینان او پرداختهاند نیز به راه میان بابل تا همدان اشاره کردهاند. در ادوار بعدی اهمیت تیسفون و مدائن همچنان همدان را معتبر و پررونق میکرد. در دوران اسلامی نیز شاهراه بزرگ خراسان که حد شرقی آن تا چین امتداد مییافت از طریق سمرقند و بخارا و مرو و طوس و نیشابور و ری و همدان و کرمانشاه به بغداد میرسید. اهمیت این راه خصوصا از آن رو بود که ایالت مهم جبال (عراق عجم) را به بین النهرین (عراق عرب) متصل میکرد. سلجوقیان که در نیمه دوم قرن پنجم هجری بر بخش غربی ایران فرمان میراندند و نفوذ خود را به بینالنهرین هم که مقر خلافت عباسی بود گسترده بودند، پایتخت خود را همدان قرار داده و از خلیفه لقب «سلطان العراقین» گرفتند.
گرههای تجاری: باراندازها خود مفصلی میان دروازهها و شهرهایی معظمترند که به مرکز فلات نزدیکتر شده است. شهرهایی که میتوان آنها را گرههای اصلی تجاری خواند؛ ری (تهران)، اصفهان، قزوین و همدان از این جمله است. همه کالاهای زراعی یا صناعی وارداتی از کانونهای تجاری خارجی وقتی از دروازهها وارد و در باراندازها زمین گذاشته میشود، در این شهرها عرضه و خرید و فروش شده و از اینجاست که در همه شهرهای درون فلات توزیع میشوند. بنابراین این شهرها واجد بازارهای معظم و تجارتخانههای پررونق در مقیاس جهانی است که در آن بازارها متاعی از نواحی مختلف وجود دارد. به هر کدام از این شهرها که مینگریم آنها را دارای موقعیت ویژهای در نسبت با راه مییابیم. اگر شهرهای دروازهای یا باراندازی بر سر یک راه قرار داشت، گرههای تجاری معمولا در تقاطع دو یا چند راه مهم قرار دارند. در جایی مثل ایران که راه، نه تنها واسطهای ارتباطی بلکه شریانی فرهنگی است، اهمیت گرههای تجاری نیز چیزی فراتر از کانونهای مبادلاتی و تجاری است. این نقاط در ادواری مرکز تجمع مهمترین علما، هنرمندان و صنعتگران، سیاحان و تجار از نواحی مختلف بوده است. همه کسانی که در مقیاس ملی و جهانی آوردهای برای عرضه دارند در این شهرها سکنی میگزینند. از همین روست که این نقاط تبدیل به اندامی مهم در تضمین حیات و سرنوشت پیکرهای واحد میشوند که ایران مینامیم؛ چهبسا در ادواری تبدیل به مهمترین اندام این پیکر شوند یعنی پایتخت. چنانکه غالب سلسلههای فرمانروایی در ایران پایتخت خود را از میان این شهرها برگزیدهاند. همدان در دوران ماد و هخامنشی، ری در دوره آلبویه، اصفهان در دوره سلجوقی و صفوی، و قزوین در دوران صفوی و تهران در دوران قاجار.
از مهمترین نشانههای رونق تجارت در همدان یکی حضور یهودیان در اینجاست. حضور پررنگ یهودیان در هر شهر بر دو امر مهم دلالت دارد: امنیت فوقالعاده و رونق تجاری. از آغاز حضور یهودیان در این شهر یعنی از زمان فرمانروایی کوروش هخامنشی تا دوران جدید نشانههایی بر حضور یهودیان در این منطقه وجود دارد. برای مثال بقعه استرومردخای که یادگاری از دوران فرمانروایی خشایارشاه است. نشانه دیگر بر رونق تجاری همدان وجود حدود ۱۴۷ کاروانسرا تا دوران اخیر در بازار همدان است. این تعداد کاروانسرا حکایت از اهمیت نقش و جایگاه همدان در نسبت با منظومهای بسیار بزرگ دارد که سرزمین ایران میخوانیم. اما اهمیت همدان هیچگاه منحصر به امر تجارت نبوده است و همچون دیگر کانونهای مهم که پیش از این برشمردیم، آنجا را مرکز تجمع علما و عرفا و هنرمندان نیز مییابیم. چنانکه ابن حوقل درباره همدان تصریح کرده: «در این شهر گروهی از اهل ادب و دانش و مروت مقیمند». به سخن دیگر همدان به سبب موقعیت و نقشش تبدیل به شهری رجالپرور میشود که بزرگانی در رشتههای مختلف علم در آنجا متولد شده و یا در آنجا رحل اقامت میافکنند. از همین قبیلهاند شخصیتهایی نظیر باباطاهر عریان، عینالقضات همدانی، ابن فقیه همدانی، یا ابنسینا که در این شهر مدفون است. همدان در دوران قاجار نیز به صفت «دارالحشمت» متصف بود و این حکایت از اهمیت و جایگاه متوطنان در آن میکند.
هرچند تلاقی راهها در این نقطه، مهمترین نقش را در اهمیت یافتن همدان داشته است، ولیکن از مواهب طبیعی که سبب شده این دشت محمل شهری بزرگ شود نیز نمیتوان چشم پوشید. تعدادی دره و گذرگاههای کوهستانی که ناگهان به دشتی فراخ میرسد، مخروطافکنهای وسیع پدید آورده است که آب فراوان و هوایی خوش دارد. این مخروطافکنه دائما توسط مسیلها و رودخانههایی که در درهها جاری است با خاک غنی تغذیه میشود. همانقدر که پدیدههای بیمانندی نظیر زایندهرود در حیات اصفهان نقش داشته و قله مرتفع و برفگیر توچال دشت تهران را تغذیه کرده است، اتکای همدان نیز بر الوند بود که از مهمترین قلل زاگرس است. حمدالله مستوفی راجع به الوند آورده که: «دورش سی فرسنگ بود هرگز قله آن از برف خالی نبود و از بیست فرسنگ و زیاده از آن توان دید، بر قله آن چشمه آب است در سنگ خارا…از بالای آن اندکی آب ترشح میکند و گفتهاند از کوه الوند چهل و دو رود به شیب میآید». بنا به وقوع بر این درۀ رسوبی و مسیلهایی که دائما خاک دشت را تجدید میکند و غنا میبخشید، همدان «فراخنعمت و پربرکت بود و آب و باغهای فراوان و کشتهای آبی و دیمی داشت». نقش بیبدیل کوه الوند در حفاظت شهر از تهاجمات سمت غرب آن نیز قابل چشمپوشی نیست. بدیهی است که دست به دست دادن مواهب طبیعی از یکسو و وقوع بر مهمترین نقطه در راه اتصال ایالت جبال با ایالت عراق از سوی دیگر، همدان را تبدیل به یکی از مهمترین شهرها در مقیاس کل فلات ایران کرده بود.
این موقعیت طبیعی و تاریخی همدان را «جایی» کرده است متمایز از نواحی دیگر و اهالی آن را «کسی» کرده است متمایز از دیگران. این کجایی و کیستی حبس در زمان نیست و امری تاریخی است که هنوز هم جاری است. در واقع با وجود تغییر بسیاری معادلات سیاسی، اقتصادی و تجاری هنوز هم میتوانیم از این موقعیت اصیل و فرهنگیِ همدان سخن بگوییم؛ چراکه امر فرهنگی چیزی نیست که به سادگی و اعتبارا پدید آمده باشد، پس به سادگی و بر اثر تغییرات اعتباری در مناسبات اقتصادی، سیاسی و تجاری تغییر نخواهد کرد.
*بندهایی از یادداشت برای شماره مخصوص مجله معمار، شماره ۱۲۹، مهر ۱۴۰۰