*وصال جواهری
همدان، برای ما دهه هشتادیهای این شهر، دلگیرترین شهر ایران است. این شهر با تمام غمی که در خود دارد، با هر گوشهاش خاطراتی را برای ما زنده میکند. یکی از مشکلات همدان نبود مراکز تفریحی برای نوجوانان و جوانان است که باعث شده تفریح خیلی از آنها در کشیدن قلیان در پشت شهربازی رنگین کمان خلاصه شود. تفریحات دیگر نوجوانان همدانی به چرخیدن در خیابانهای شهر منتهی میشود، آنقدر میروند و میآیند تا روز را به شب برسانند. با این وجود، نسبت به سالیان گذشته پیشرفتهای زیادی کرده است، افتتاح اتاقهای بازی، کافههایی با معماری نو، مجموعههایی که بازی شهروند- مافیا در آن برگزار میشود و نشستهای ادبی فرهنگی این مراکز و نشستها به دهه هشتادیهای این شهر کمک میکند تا وقت خود را بگذرانند و انرژی خود را خالی کنند. گفته میشود همدان پایتخت تاریخ و تمدن ایران است، اما هیچگونه اطلاعاتی از آثار تاریخی و فرهنگی آن به ما نوجوانان داده نمیشود.
با تمام کاستیهایی که این شهر دارد، در دل خود داستانهای زیادی را جای داده است؛ همدان به علت وسعت کوچکی که دارد صدای اتفاقات عاشقانه و بیاساس آن زود میپیچد، اما صدای خبرنگاران و فعالان اجتماعی فرهنگی که هر روز از تخریب خانههای تاریخی، کمبود آب، نابودکردن الوند و هزاران درد دیگر این شهر مینویسند، کسی نمیشنود. هَمدان یا به گویش محلیهای آن هِمدان مشکلات زیادی دارد، اما با این وجود نوجوانان این شهر آن را جزئی از وطن خود میدانند. ما دهه هشتادیهای همدان باید برای آزادشدن این خاک از مشکلات تلاش کنیم، یادمان باشد که هرچقدر این شهر برای ما بد بوده، وقتهایی که حال دلمان خوب نبود بام عباسآباد و حیدره که جزئی از این شهر هستند، دوای حال دل ما بود. ما نیز هوای دل این شهر را داشته باشیم.