ورزش برای نسل جدید فرصت است یا تهدید؟
*محمدمهدی اسدی
دهه هشتاد خورشیدی، مصادف شده با بزرگترین رخدادهای که بشر تا آن زمان ندیده بود، دهه با ظهور ناشناخته ترین رویدادهای جهان هستی، این دهه آغاز عصری بود که تاریخ و بهخصوص جامعه از حالت سنتی و همیشگی خودش خارج شد و تحت تأثیر چیزهای نوظهوری قرار گرفت که تا آنزمان هیچکس نه دیده بود و نه تجربهای برای آن داشت. این اتفاقهای نو که دریچه تحولهای گسترده را برای بشر گشوده بودند از رشد بیوصف فناوری اطلاعات و ارتباطات پدید آمده بود.
جهان در دهه هشتاد شکل فرانو با دیدی جدید به خود گرفت؛ به گونهای که گسترگی و قدرت انتشار اطلاعات در این دهه فراتر از تصور بود، آنقدر فراتر که توان و سرعت اندیشیده بشر دیگر به آن نمیرسید. به همین دلیل خواسته یا ناخواسته دهه هشتاد پر از فناوریهای بروز و جدید با بازارهایی مملو از ذهنهای اسیر شده که روز به روز به سمت این افسونگر جذاب و اعتیاد آور عصر جدید کشیده میشدند. همینها باعث تفاوت بزرگ دهه هشتاد با نسلها پیشین خود شده بود. سرعت پیشرفت بشر بهگونهای در این دهه جهش پیدا کرد که هیچکس نمی توانست گام بعدی بشر را پیشبینی کند.
گسترده شبکه جهانی، ارتباطات سریع و آسان، دسترسی به دنیای اطلاعات و ارتباطات به نحوی بر این جهان حاکم شد که بسیاری از کارها فلج یا شکل خود را باختند. بیشتر تفریحات و زندگیهای روزمره بشر با دگرگونی عجیبی از شکل خود خارج شده بود. فعالیتهای بدنی مردم هر چقدر که زمان جلوتر میرفت کاهش چشمگیری یافت. به علت صرفهجویی در زمان، مکان و فراغتی که به وجود آمده بود کارها آسانتر و آسایش جسمانی بیشتر و زندگی بشر راحتتر شد. کارهای سخت و سنتی را ماشینها و کارهای ساده بانکی، پرداخت عوارض شهری و… هم شبکه جهانی انجام میداد. این در حالی بود که ذهنیت بشر هنوز سنتی مانده بود و بیشتر مردم برنامهای برای این زندگی محصور با فناوری نداشتند. درست است این اتفاقات در بیشتر بخشها بسیار بسیار مفید واقع شد، اما بشر به علت بیتجربگی و راحتطلبی ظرفیت رویارویی با این رویدادهای تازه زادهشده را نداشت. این واقعه تاریخی عظیم، رخدادهایی که در طول تاریخ آزمون و خطایش را پس داده را کنار زد و بشر را دچار مشکلات ناخواسته کرد. مشکلاتی که تا آن زمان برای جهان معضلی نبود به علت کاهش فعالیتهای بدنی، کمی ارتباطات احساسی و روحی، یکجانشینی، کمتحرکی و ورزشنکردن، تفریحات ناسالم و … بسیاری از بیماریهای روحی و روانی و جسمی شروع به رشد کردند؛ بهطوریکه در نسلهای جدید و بهخصوص امروز به صورت بیماریهای قلبی و عروقی، تحلیل عضلانی، سرطانهای عجیب، اختلالات مغزی، پایین آمدن استقامت بدن، دیابت، چاقی، فشارخون، ناراحتیهای روحی و روانی از جمله بیخوابی و افسردگیها، خود را در میان بشر مدرن نشان داد. درست است دانش پزشکی همانند بقیه دانشها در راستای این فناوریهای نوی دهه هشتاد، پیشرفت خارقالعادهای داشته، اما اینها گوشه کوچکی از تهدیدات اکنون و آینده بشر است. ما در عوض این پیشرفتها، سلامتی و حفظ تندرستی بدن خودمان را به فراموشی سپردیم و از آن بدتر روز به روز که ارتباطات بشر نزدیکتر، عقده بشر هم برای دیدهشدن و خودنمایی بیشتر میشد. همین باعث شد که ورزش که روزگاری برای لذت بردن، تندرستی، شادابی، تفریح بین مردم بود به حاشیه رانده و به سمت و سوی دیگری برود. بیشتر ورزشهای امروزی، تنها برای شکل ظاهری انسانهاست، بدون در نظرگرفتن اینکه ورزش روزگاری برای تندرستی و شادابی بهکار میرفت نه برای اینکه اعضای داخلی بدن را با مکملهای ورزشی و شیمیایی مورد تهدید بیماری و نابودی قرار بدهیم. ورزشهای نادرست و بیاصولی که اکنون در میان مردم بیشتر همهگیر شده، با معنای ورزش کاملا در تضاد است.
بعضی ورزشهای کنونی، استخوانها و مفاصل انسان را دچار دهها جور بیماری میکند که به مراتب زندگی را برای بشر دردناکتر و مصنوعیتر میکند. شیوع اینگونه ورزشها برای جهان امروزی بسیار جذاب شمرده میشود؛ چون مستقیما بر روی ظاهر افراد تأثیر میگذارد، اما آیا ورزش همیشه برای تندرستی آرامش و زندگی با کیفیتتر و بهتر نبوده؟