چقدر مطالبه‌گر هستیم؟

0

 

*زهرا کرد
برخلاف زمستان‌های گذشته که مردم شاهد نزولات آسمانی سپید و دلنشین بودند، زمستان‌های کنونی، نواده‌های همان مردم شاهد عروجات زمینی به آسمان هستند؛ عروجاتی که بر خلاف نزولات، رنگ تیره دارند و به جای این‌که مفرح روان و اسباب ِ بازی کوچک و بزرگ باشند، ممات حیات و اسباب تعطیلی و خانه‌نشینی مردم هستند.
این عروجات که عناوین مختلفی نظیر وارونگی و آلودگی دارد، از کجا آمده و آمدنش بهر چیست؟
در پاسخ به این پرسش بهتر است پیش از نگاه‌های منتقدانه به دولت، حکومت و کافی نبودن دستگاه‌های سنجش آلودگی هوا، نگاهی به زیر پاهایمان بیندازیم؛ در شهری نظیر همدان که جنس آلودگی‌اش از نوع ذرات زیر دو و نیم میکرون و حاصل سوخت‌های فسیلی است و صنعت و پالایشگاهی برای تولید عروجات آسمانی ندارد، بیشتر از مردمی که بدون خودرهایشان قدم از قدم برنمی‌دارند چه کسی مقصر است؟ البته جای بسی تاسف است که سیستم ناوگان عمومی که خود عاملی در جهت کاهش آلودگی هوا در سایر شهرها و کشورهاست در همدان در راس تولید آلودگی هوا قرار دارد، اما آیا اگر سیستم ناوگان عمومی هم بروز و گسترده شود، آیا باور عرفی نادرست جامعه مبنی بر نیاز اقتصادی در استفاده از اتوبوس تغییر کرده است؟
در جامعه‌ای که مملو از المان‌های زندگی سرمایه‌داری است و داشتن خودروی شخصی به ازای هر فرد در خانواده نوعی دستاورد محسوب می‌شود، استفاده از ناوگان عمومی یا دوچرخه شوخی تلخی است.
نبود زیرساخت‌های موثر برای داشتن شهری شهروندمدار که در آن ترددها مبتنی بر تحرک فرد و حفظ محیط زیست باشد، همواره مطرح است، اما ما مردم مطالبه‌ای در جهت داشتن مسیر دوچرخه و یا توسعه مسیرهای پیاده‌رو داشته‌ایم؟ به جز گروه خودجوش سه‌شنبه‌های بدون خودرو که هر هفته در تمامی فصول سال برای داشتن زمینی سبز رکاب می‌زنند، حاضریم یک روز از هفته به جای خودرو شخصی پیاده مسیرها را طی‌ کنیم؟ یا حتی به جز مرکب شخصی بر مرکب عمومی نزول کنیم؟ آیا حاضریم به جای استفاده از سرویس برای فرزندانمان، پیاده آن‌ها را به مدرسه برده و ضمن این پیاده‌روی به توسعه رابطه والد و فرزندی و لمس زندگی شهروندی فرزند کوچکمان کمک کنیم؟ آیا به شیوه گذران اوقات فراغت و گردش در ماشین یا به اصطلاح عام «دور دور» کردن‌های آخر هفته و تاثیری که بر آلودگی هوا می‌گذارد، دقت کرده‌ایم؟ به این‌که نمای شهر همدان از الوند در هاله‌ای از دود تیره فرو رفته، فکری کرده‌ایم؟ و نهایتا به این‌که اگر با همین رویه پیش برویم، از همدان خوش آب و هوا صرفا بیماری‌های قلبی و ریوی‌اش را برای نسل آینده باقی خواهیم گذاشت، توجهی کرده‌ایم؟

این‌که چقدر مجموعه‌های متولی در حس تعلق شهر به شهروندان تلاش کرده‌اند بسیار سخن  است اما کسب آگاهی‌های فردی و باور به تغییر گام به گام در ساختن و داشتن شهری سبز بسیار موثر است. در شهری نظیر مشهد به دنبال مطالبه مردمی و فرهنگ‌سازی طی چند سال گذشته مسیرهای متعدد دوچرخه‌سواری ساخته شده که ضمن تاثیر در کاهش آلودگی هوا اسباب تغییر چهره شهر را نیز فراهم کرده است؛  پس ما هم می‌توانیم  با جاری کردن فرهنگ مینیمالیستی در زندگی خود اندکی رد آلودگی را کمرنگ کنیم و در آینده‌ای نه چندان دور به جرگه شهروندان دغدغه‌مندی بپیوندیم که شهر را برای شهروندی خود بخواهند نه صرفا ابزاری برای ارائه خدمت.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.