کافهنشینی؛ مفهومی فراتر از کافه
*محمدمهدی اسدی
پویایی جامعه همیشه در گرو اندیشههای مردمش است؛ مردمی که گاه با اندیشههایشان انقلابهایی مانند انقلاب فرانسه را پیریزی میکنند، گاهی هم اندیشههایشان موج جدیدی در ادبیات و هنر به وجود میآورد. اما این اندیشههای دگرگونکننده چگونه رشد میکنند؟ چه چیزی باعث میشود اینچنین اندیشههایی که تاریخ را تحت تأثیر خودشان قرار میدهند، قدرت بگیرند. اما چه چیزی باعث میشود بیشتر این تحول و تغییر و دگرگونیها در جامعههای سنتی و سنتگرا به وجود بیایند؟ در جامعهای که برای اندیشههای تحولگرایانه راهی باز نیست، آموزشهای منسوخ شده و پرورش غیراصولی، الگوهای بیتغییر و سنتی، رفتار، منش، ارزشهای اشتباه و بیاصلاح دست به دست هم دادند تا جامعه بیاصلاح باقی بماند. تغییر برای چنین جامعههایی واهمهبرانگیز است، جامعههای سنتی هیچگاه با پر و بال دادن و مطرح کردن چنین اندیشههای پرسشگری موافق نبودند و نیستند. آنها همواره در برابر اندیشههای نوگرایانه و دگرگون کننده مقاومت میکنند؛ به همین خاطر چنین اندیشههایی هیچگاه با واکنش خوبی روبرو نمیشوند. پس اما چگونه تحول ایجاد میشود؟ چگونه انقلابها و سبکهای ساختارشکن بهوجود میآیند اندیشههای بسته و واپسگرا همیشه جلوی پرسش و پرسشگری اندیشههای نو و پیشرو را میگیرند، اما جاهایی وجود دارد که از این قاعده مستثنا هستند؛ کافهها، مکانهای برای اجتماع و گرد آمدن یا در بیانی بهتر یک جامعه ی کوچک و آرام و آزاد است که در ظاهر برای خوردن ،آشامیدن و وقت گذرانی است، اما در حقیقت کافه مسبب بسیاری از کنشهای اجتماعی، محلی برای معاشرت و گفتوگو با هر نوع طرز تفکری است.
کافه همیشه از دیرباز مکانی برای معاشرت، مطالعه و تبادل نظر درباره موضوعات مختلف روز دنیا بوده است. در نتیجه حوزهها و علایق مختلف به رشد یکدیگر کمک میکنند. ارائه، صحبت، بحث و گفتوگو در کنار بازی، کافه را به یک مکان خاص تبدیل میکند، مکانی امن برای تبادل نظر هر نوع تفکری به همین دلیل معمولا آغاز دگرگونی های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ادبی به ویژه در این چند سده گذشته، به گونهای به کافه مربوط میشود. این مأمن گرم برای هنرمندان و اندیشمندان و جوانان به ویژه جوانان اهل اندیشه، همیشه خاستگاه خوبی بوده است.
کافهها معمولا پیرو سنتها یا الگوهای حاکم بر جامعه نیستند و این آزادی که دارد به تغییر الگوهای رفتاری ناپسند جامعه کمک شایانی میکند، کافهنشینی یعنی افرادی با تفکرهای مختلف در کنار هم، که گاهی در تقابل با هم و گاهی هم با هم، اما همواره در کنار هم بودن است. جوانان همیشه پر از پرسش هستند و از اندیشههای محدود به حصار و دیوار گریزانند. اندیشهها باید پرسیده شوند و پرسش ایجاد کنند. چون پویایی اندیشه بیشک به آن بستگی دارد. پرسشگری جامعه را از پیشنرفتن و بیحرکتبودن نجات میدهد، پویایی را در آن حفظ میکند، به همین سبب کافهنشینی مفهومی فراتر از کافه است؛ مفهومی که پیامد و نتایجش همیشه نمایان و روشن برای هر سبک و مکتب بوده است
فضای ارتباطی بین مردم در عصر کنونی بسیار بسیار نزدیک تر شده و این نزدیکی بیش از پیش، اندیشهها را به هم نزدیک کرده؛ به گونهای که هماندیشان و دگراندیشان با هم به گفتوگو مینشینند و جنبشها و کنشگران اجتماعی و سیاسی ادبی و هنری، مسائل، دیدگاه و باورهایشان به گونهای آزاد با گفتوگو و کتابخوانی، مطالعه و حالا هم با فضای مجازی بیشتر مورد بحث گذاشته و کافهنشینی را فراگیرتر میکند.