کافهها به مثابه جایگاه عملورزی فرهنگ مدرن و توسعه فضای مدنی
*لیلا بهرامی
*جامعهشناس
کافهها علاوه بر ارائه قهوه و نوشیدنیهای متنوع، فضایی را فراهم میکنند که در آن میتوان به حس و حال مطلوبی دست یافت. در شهرها، کافهها به راحتی میتوانند میزبان افرادی باشند که به مذاکرات اجتماعی یا سیاسی، معاملات تجاری، بحثهای آزاد درباره مسائل اجتماعی و فرهنگی میپردازند. همچنین، برخی افراد از کافهها به عنوان مکانی برای فرار از شلوغی و خستگی ناشی از فشارهای دنیای کار استفاده میکنند و به طور عمده به دنبال لحظات خوشی و جشن گرفتن در کنار یکدیگر هستند. همدان نیز در عصر جهانی شدن و گسترش تکنولوژی فناوری و ارتباطات همپای دیگر شهرها تحولاتی را در زمینههای مختلف مانند سبک زندگی مردم و خاصه جوانان تجربه میکند. چنانکه در چند سال اخیر، شاهد گسترش کافهها در مناطق حاشیهای و حتی مناطق پایین شهر هستیم. این امر نشان میدهد که فرهنگ کافهنشینی به تدریج به یک سبک زندگی برای بسیاری از افراد، به خصوص جوانان، تبدیل شده است. کافهها دارای کارکردهای مختلفی هستند و هر کارکردی میتواند به شیوهای خاص بر الگوی فکری و زندگی فرد تأثیر بگذارد. کافه شکلدهنده فرهنگ و فضای عمومی جدیدی است و بهعنوان نوعی از حوزه عمومی، جایگاه ویژهای در میان جوانان و اقشار مختلف جامعه یافته است. هابر ماس کافه را حوزه عمومی بورژوازی و هاینه آن را مکان بسیج پرولتاریای انقلابی میداند. در روایت هابرماس، حوزه عمومی در دسترسی ساده افراد به آن استوار است؛ افرادی که بدون سلسله مراتب در بحثی برابر گردهم میآیند که این افراد از طریق بحثهای خود، اول ادبیات و بعد اخبار، سیاست و فرهنگ عمومی جدیدی را شکل میدهند. در این فضاها، مباحث ادبی، بحثهای سیاسی و تبادل اطلاعات مختلف رخ میدهد و باعث تقویت شبکههای اجتماعی، ارتقای تعاملات انسانی و تأثیرگذاری بر روابط عاطفی میشود. بنابراین، کافهها بهعنوان فضاهایی برای توسعه فعالیتهای مدنی و ایجاد فضایی برابر و دموکراتیک برای تبادل افکار و ایدهها در جامعه تأثیرگذار هستند. افراد در کافهها به عنوان شهروندان جهانی روبری هم مینشینند و بدون ترس و نگرانی با یکدیگر حرف میزنند. این مکانها فضایی را برای بروز رفتارهای تمدنی فراهم میکنند و به جوانان فرصت میدهند تا بازنمودهای تمدنی خود را به نمایش بگذارند. بر اساس آرای نوربرت الیاس، هرچه فرد بیشتر به سمت تمدن پیش برود، از خشونت ظاهری دورتر خواهد بود. الیاس معتقد است که تقاضاهای روزافزون از جانب جامعه، نیازمند تنظیم رفتار ظریفتر انسان میشود. برای الیاس، متمدن بودن به معنای کنترل هیجانات و تعادل عقلانی و روانی است. در این نگاه، جوانان در کافهها به خودنظارتی بر رفتار خود میپردازند و از واکنشهای هیجانی در مواجهه با پوشش و سخنان دیگران پرهیز میکنند و این رفتار را به عنوان نمونهای از آداب و رسوم تمدنی میپذیرند. دیگر آن که کافه به مثابه مکانی برای مقاومت نشانهشناختی، موقعیتی ایجاد میکند که فرد میتواند از عرصههای سنت و حکومت فرار کند. به بیانی دیگر کافه نشینی، نوعی تاکتیک از سوی افراد در مقابل استراتژی قدرت است. فوکو بیان میکند کانون قدرت نه در نهادی خاص، بلکه درون رویه های اجتماعی معین قرار دارد. توسل به خرده فرهنگ شاید تنها پاسخ یا آسانترین استراتژی برای کسب هویت یا ابراز آن از جانب جوانانی باشد که احساس ذهنی یا واقعی کنار گذاشته شدن و در حاشیه ماندن دارند. جوانان برای خودابرازی و اثرگذاری مدنظرشان، سعی در استفاده از حوزه عمومی و گاه تسخیر بخشی از آن دارند. کافهها با ایجاد فضاهای آزاد و غیررسمی، توانایی شکستن تابوها و سنتشکنی را در جامعه تقویت میکنند. این مکانها فرصتی را برای بیان آزادانه دیدگاهها، بحث و تجربههای متنوع فراهم میکنند و نقش مهمی در شکستن تابوها و سنتشکنی در جامعه دارند. فضای کافه فرصتی فراهم میکند تا افراد بتوانند خود را آزادانه بیان کنند و رفتارها و عقاید جدید را برجسته سازند. از آنجا که کافهها فضاهای غیررسمی هستند، افراد میتوانند در مورد موضوعات محرمانه و مورد سانسور جامعه مانند جنسیت، دین، سیاست و مسائل اجتماعی صحبت کنند و امکان انتقاد از موضعهای سنتی و بازاندیشی و تفکر نوین در این فضاها ممکن است. علاوه بر این، کافهها به عنوان مکانهایی با ارتباطات آزاد و نوآورانه، فرصتی برای شکستن قوانین و محدودیتهای اجتماعی فراهم میکنند. افراد در این مکانها برای لحظاتی از قوانین و محدودیتهای سنتی در مورد مسائلی مانند، لباس، ظاهر، سبک زندگی و نوع رفتار کناره میگیرند و به صورت آزادانه و بدون توجه به نگرانیهای اجتماعی عمل میکنند. به بیان فاضلی کافهها به شکلی که امروزه شاهد آن هستیم پدیدهای جدید در فرهنگ ایرانی است و به نوعی میتوان آن را از پدیدههای پستمدرن ایرانی دانست که در آن غلبه با جهانیشدن است تا محلی ماندن. در این فضاها پوشش، زبان، نوع مناسبات افراد متأثر از فرهنگ و هویت جهانی است و افراد در آن به تمرین امروزی بودن یا پست مدرن بودن میپردازند. این تعاملات میتوانند منجر به شکستن الگوهای سنتی و تغییرات اجتماعی بزرگتر در جامعه شوند.