یادگاری‌نویسی؛ ناهنجاری اجتماعی

0

*مهران‌دخت فتحی

مدتی است موضوع زیبایی‌های بصری در شهر به صورت پررنگی دیده شده و به جد از سمت خبرنگاران و فعالان مدنی در زمینه حفظ و اصلاح آن مورد پیگیری است.

شهری زیبا و عاری از هر گونه آلودگی از جمله آلودگی بصری، خواست همه شهروندان است اما این‌که نقش هر یک از ما در حفظ و نگهداری شهر و اجزای آن چقدر است نیاز به نگاه دقیق‌تری است. یکی از موارد از بین رفتن زیبایی طبیعت و همین‌طور ابنیه‌ها نوشتن مکرر یادگاری است که به وفور در این مکان‌ها دیده می شود و نیازمند بررسی و آسیب‌شناسی است.

هنگام ورود به طبیعت و مراکز تفریحی و فرهنگی این زشت‌نگاری‌ها از درختان گرفته تا صخره‌ها و ابنیه تاریخی به نگاه‌مان می‌رسد. همان‌طور که نوشتن یادگاری بر بناهای تاریخی موجب از بین رفتن این آثار می‌شود، می‌تواند در طبیعت هم باعث بکرزدایی از اجزای طبیعی شود.

بسیاری از صاحب‌نظران، حک‌کردن یادگاری در طبیعت و بناها را یک بیماری مزمن فرهنگی و ناهنجاری اجتماعی دانسته‌اند که نیازمند آگاه‌سازی افراد آسیب‌زننده است و روشن ساختن آن‌ها نسبت به اهمیت این مراکز و محل‌هاست اما این موضوع به تنهایی نمی‌تواند دلیل این تخریب‌گری‌ها باشد و آن را صرفا عملی وندالیستی نامید.

نگاه دیگری که روان‌شناسان در این حوزه به این مسئله دارند هم بخش مهمی است که باید به آن پرداخته و مورد تحلیل قرار گرفته شود.  از نظر فعالان این حوزه، میل به جاودانگی است که موجب نوشتن نام افراد در این محل‌هاست و به همین دلیل آن را وندالیسم قلمداد نمی‌کنند زیرا که قصد وندال‌ها صرفا خرابکاری و نه ماندگاری است.

اکثر قریب به اتفاق یادگاری‌های نوشته شده هم صرفا به نوشتن نام آن‌ها  برمی‌گردد و کمتر پیش آمده که غیر از نام و تاریخ ثبت یادگاری، موضوع دیگری به چشم بخورد. غالب یادگاری‌های نوشته‌شده جایی حک و نگاشته شده‌اند که کاملا دور از دسترس افراد است و به سختی می‌توان آن را پاک یا امحا کرد و این نشان‌دهنده میل به ماندگاری طولانی اثرشان است.

سرکوب شخصیت و تخلیه نشدن احساسات درونی و پاسخ‌ندادن به حس جاودانگی نتیجه رفتار نابهنجار به جا گذاشتن یادگاری در محیط است.

پژوهشگران حوزه اجتماعی ریشه این عمل را در اعتراضات مدنی نیز نمی‌بینند و معتقدند کسی که شعور سیاسی و مدنی داشته باشد هرگز دست به چنین عملی نمی‌زند هر چند صدایش به جایی نرسد و دلیل آن‌ را در تربیت نا صحیح خانوادگی و اجتماعی می‌دانند.

تب هیجان و رفتن به دنبال خواسته‌های سرکوب شده را از دلایل دیگری می‌توان شمرد که وقتی در جامعه فرصت تخلیه هیجانات در چهارچوب مدون و متعارف نیست. افراد از مسیرهای نادرست و نامعقول در صدد پاسخ و تخلیه این حس بر می‌آیند.

به لحاظ فرهنگی نیز نبود آموزش در جهت شناساندن اهمیت مناطق و تفرج‌گاه‌ها و حفظ آن‌ها و همین‌طور فقر فرهنگی به دلیل نداشتن فهم و درک و شناخت افراد از آثار تاریخی و طبیعی و اموال عمومی و این‌که افراد خود را فاقد مالکیت و نداشتن تعلق به این مراکز و محل‌ها می‌دانند، عوامل مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.

فرهنگ‌سازی و آموزش مهم‌ترین روش پیشگیری از انجام این اعمال مخرب است و البته بخشی هم باید به شناخت و اجرای اصول روان‌شناسانه و روانکاوانه فردی و اجتماعی اختصاص یابد که از دیگر راه‌حل‌های کاهش رفتارهای تخریب‌گرایانه است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.