بن بست مرمتگرها
*حسین زندی
*سردبیر
بسیاری از دانشگاههای معتبر سراسر کشور، در رشته مرمت و احیای بناهای تاریخی به پذیرش دانشجو مشغول هستند و همه ساله بیش از یک هزار دانشجو با انتخاب رشته مرمت و احیای بناهای تاریخی وارد این دانشگاهها میشوند، آنان با هدف تحصیل و کسب دانش و در نهایت رسیدن به کسب و کاری مناسب دوران دانشگاه را سپری میکنند. اما کمتر کسی را می توان سراغ گرفت که در رشته مرمت و احیای بناهای تاریخی تحصیل کرده باشد و و در همین رشته مشغول به کار شده باشد.
حال پرسش این است پس چه کسانی در حوزه مرمت آثار تاریخی فعالیت میکنند؟ فراموش نکنیم هر استان صدها بنای تاریخی دارد که همه ساله نیاز به مرمت و گاه بازسازی دارد. بیشتر کسانی که این روزها مشغول مرمت آثار تاریخی و بناهای سنتی هستند از فارغ التحصیلان رشتههای معماری، عمران و شهرسازی و حتی رشتههای دیگر هستند. یعنی همان کسانی که در شهر به آپارتمان سازی و برجسازی مشغول هستند، به عنوان پیمانکاران مرمت آثار تاریخی نیز فعالیت میکنند و بیشتر فارغالتحصیلان رشته مرمت خانهنشین هستند. البته تعدادی از مرمتکاران سنتی و استادکاران قدیمی این رشته هنوز در این شاخه فعال هستند که معمولاً نتیجه کارشان از پیمانکاران یادشده بهتر است.
وقتی کسی به عنوان پیمانکار وارد یک حوزه میشود که تحصیلات تخصصی او نیز در زمینه دیگری است، بدون شک نتیجه کار او چندان قابل قبول نیست. این درد بزرگ مرمتگری در ایران است و این درد در همدان وضعیت بدتری دارد. بیشتر افرادی که برای شهرداری، میراث فرهنگی، اوقاف و حتی بخش خصوصی کار میکنند، رشتههای بیارتباط به مرمت بناهای تاریخی دارند. حتی کسانی که در میراث فرهنگی و موزهها، اشیای تاریخی را مرمت میکنند، باستانشناس هستند. به همین دلیل است که این معماران و شهرسازان بر اساس سیاستهای سازمان نظام مهندسی کار میکنند و الگوی چندانی برای مرمت صحیح ندارند و حتی برای ساختن یک بنا با اصول معماری دوره قدیم، شیوهنامهای وجود ندارد و اگر کسی بخواهد بنایی با مصالح و معماری دوره قاجار یا پهلوی اول بسازد، سردرگم خواهد شد به این دلیل که مهندسان و پیمانکارانی که نگاه هنری ندارند، کار را در قالب نظاممهندسی برده و نابود میکنند.
البته گاهی تجربههای موفقی در حوزه مرمت نیز دیده شده که آن هم مدیون افراد علاقهمند و باذوقی است که در این حوزه تلاش میکنند. حال باید پرسید رشته مرمت و احیای بناهای تاریخی چه کاربردی دارد و چرا باید چنین رشتهای در دانشگاهها تدریس شود و سالانه وقت، فرصت و عمر بیش از ۱۰۰۰ دانشجو را تلف کند و آنها در نهایت در شاخه دیگری به فعالیت شغلی بپردازند؟