دنیای «بیرونی» از نگاه اذکائی

دکتر «پرویز اذکائی» از کتاب «ابوریحان بیرونی» می‌گوید

دکتر اذکائی: زنده‌یاد دکتر تکمیل‌همایون از مسئولان «دفتر پژوهش‌های فرهنگی» بود، یک مرکز پژوهشی در حوزه ایرانشناسی که کتاب‌هایی با عنوان «از ایران چه می‌دانیم؟» از آثار این مرکز است و تاکنون ۱۵۷ جلد از این مجموعه چاپ شده است. البته فرانسوی‌ها نیز مرکزی دارند که مجموعه‌ای با عنوان «از فرانسه چه می‌دانیم؟» چاپ می‌کنند و این مجموعه نیز به سبک فرانسوی‌ها و به تقلید از آن‌ها چاپ شده است. و باز به پیشنهاد و درخواست دکتر ناصر تکمیل همایون و دکتر «بهرام پروین گنابادی» کتاب‌های «زکریای رازی» و «ابوریحان بیرونی» را تدوین و آماده کردم و به این مرکز سپردم که زکریای رازی سال گذشته و ابوریحان نیز به تازگی چاپ شده است.

0

*حسین زندی

*خبرنگار

جدیدترین اثر دکتر «پرویز اذکائی» با نام «ابوریحان بیرونی» به تازگی از سوی انتشارات «دفتر پژوهش‌های فرهنگی» به چاپ رسیده است. چاپ نخست این کتاب با شمارگان ۱۰۰۰ در پائیز سال ۱۴۰۱ روانه بازار شده است.

دکتر اذکائی نیم قرن از عمر گران‌بهای خود را در زمینه ابوریحان‌پژوهی صرف کرده و آثار گران‌سنگی در زمینه ابوریحان‌شناسی منتشر کرده است. «کارنامه بیرونی»، «زندگی‌نامه بیرونی»، تصحیح متن عربی «الآثارالباقیه» و ترجمه و تصحیح آثار باقیه از جمله این آثار است.

کتاب جدید او خلاصه‌ای از کتاب «ابوریحان بیرونی» است که در ۱۱ فصل تدوین شده است. فصل اول کتاب با عنوان «زیست‌نگاری» است که در این فصل، عصر بیرونی، شرح حال و فهرست آثار بیرونی را آورده است. مخاطب در این فصل، افزون بر آشنایی با فهرست کاملی از آثار ابوریحان بیرونی، با زندگی‌نامه‌ای خلاصه، اما جامع روبه‌رو می‌شود. فصل دوم که عنوان آن «معرفت‌شناسی» ثبت شده، دربرگیرنده بخش‌هائی چون: حدیث دیگران، علم برای علم، جوانب متعدد، جلوه شخصیت و سیمای اخلاقی است. در وصف او چنین آمده: «پژوهشگر حقیقت‌جویی که گرفتار فروبستگی نباشد، جز صفات برجسته‌ای مانند عزم آهنین، شجاعت اخلاقی و صراحت بیان از او انتظار نمی‌رود. مناعت طبع و غنای روحی او گذشته از استغنای عارفانه در امور دنیوی از هم این‌جا نیز دانسته می‌آید که مدح و ثنای شاعران را در حق خود به هیچ شمرده، آنان را با دشنام و ناسزا رانده و پاسخ گفته است».

کتاب ابوریحان بیرونی
کتاب ابوریحان بیرونی

عنوان فصل سوم کتاب ابوریحان بیرونی «روش‌شناسی» است و دکتر اذکائی در این بخش به تجربه عینی، حقیقت‌جویی و انتقاد و اجتهاد می‌پردازد. او در فصل چهارم یا «دانش ریاضی»، مطالب کلی، حساب و جبر، هندسه و مثلثات را بررسی کرده و درباره تبحر بیرونی در علوم ریاضی از قول «یاقوت حموی» آورده است: «بیرونی در ریاضیات چنان سبقتی یافته که پیشتازان چابک‌سوار در این میدان به گردش نمی‌رسند. خداوند چهارسوی عرصه‌ای فراخ (در این دانش) که جولانگاه هیچ‌کس دیگر جز او نیست، چونین فراروی او گسترده…».

نویسنده در فصل پنجم «هیئت و نجوم» از نگاه بیرونی را آورده و مطالب کلی، رصد و ابزار، هیئت ارض، حرکت زمین و احکام نجوم را تحلیل کرده است. او در این فصل به ۸۵ اثر بیرونی در زمینه هیئت، نجوم و رصد و تقویم و همچنین به «شمار فهرست رصدهای بیرونی که منتج به نگره‌های نو، تصحیح مرصودات و ارقام مضبوطه زیج‌های منجمان دیگر و طرح مسائل و نظریات انقلابی شده»، اشاره کرده و در بخشی نیز از باور بیرونی بر کروی‌بودن زمین نوشته است.

عنوان فصل ششم کتاب «جغرافیا و زمین‌سنجی» است و نویسنده در این فصل جغرافیای ریاضی، نقشه‌کشی، زمین‌پیمایی و اکتشافات از نگاه بیرونی را پیش روی مخاطبان قرار داده است. به ویژه کشفیات بیرونی در زمینه ممالک دیگر از جمله اروپا و چین که در آن روزگار بسیار مهم بوده است.

فصل هفتم درباره «دانش‌های طبیعی» است و در این فصل می‌توان با مباحثی چون؛ فیزیک، چگالی‌سنجی، کانی‌شناسی، گیاه‌شناسی، زمین‌شناسی و نگره تکاملی آشنا شد. به نظر می‌رسد، آن‌چه امروز در بین دانش‌ها به عنوان علوم تجربی شناخته شده، در این فصل آمده است و دکتر اذکائی به این جنبه از دانسته‌های بیرونی اشاره کرده و می‌نویسد: «اما شاهکار سترگ بیرونی در این رشته همانا کتاب «الصیدنه فی الطب» یا فرهنگ‌نامه داروشناسی پزشکی است که اشتهاری عالم‌گیر یافته است. داروهای گیاهی، جانوری و کانی (هم) که در این اثر بزرگ به ترتیب الفبایی اسامی آن‌ها به شرح آورده…».

فصل هشتم کتاب ابوریحان بیرونی درباره «جهان‌بینی کلی» این متفکر است که باورمندی بیرونی به «زروان»، نور و ظلمت و کروی‌بودن عالم را به صورت مختصر آورده است.

فصل نهم همان‌گونه که از عنوانش پیداست، یکی از اصلی‌ترین حوزه‌های پژوهشی ابوریحان؛ یعنی «گاه‌شماری» را مورد بررسی قرار می‌دهد و این فصل با عنوان «تاریخ و تقویم» به حوزه نقد و نظر تاریخی، داده‌های تاریخی، گاه‌شماری ملل و هندشناسی می‌پردازد. دکتر اذکائی در اهمیت تاریخدان‌بودن بیرونی می‌نویسد: «بیرونی هم به عنوان تاریخدان و پژوهشگر، اخبار و اطلاعات موفوری از «قرون خالیه» خصوصا از لحاظ جوانب اجتماعی ملل قدیمه فراهم ساخته است. کتاب الآثارالباقیه از این نظر یکی از آثار همیشه‌باقی، شاهکاری بی‌مانند است، که به‌علاوه تصویری دقیق هم از عصر مولف به دست می‌دهد».

فصل دهم این اثر درباره «دانش‌های اجتماعی» است، موضوع‌هایی چون: نگره اقتصادی، جامعه‌شناسی و دین‌شناسی در آن آمده است؛ در این بخش به ویژه، نگرش ابوریحان به ادیان و مباحث مرتبط با آن بسیار جالب توجه است، و نویسنده علاوه بر معرفی نگاه و رویکرد بیرونی از مسئله روش‌تحقیق بیرونی در این حوزه یاد می‌کند.

یکی از حوزه‌های تخصصی ابوریحان «زبان و ادبیات» بوده و در فصل یازدهم موضوع‌های زباندانی و واژگان، نقول و مراجع و نثر علمی عربی او بررسی شده است و به شناخت بیرونی از زبان‌های مختلف روزگار خود اشاره رفته است.

این کتاب برای عموم کتاب‌خوانان، به ویژه کسانی که به فرهنگ و علوم ایرانی، دانش‌های گذشته و زندگی بزرگان این سرزمین علاقمند هستند، بسیار مفید است. به بهانه انتشار کتاب «ابوریحان بیرونی» با دکتر اذکائی به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم.

  • چه شد که سراغ ابوریحان بیرونی رفتید؟

یک زمانی، مجلّه «پیک اسلام» زیرنظر «آقای آخوند» (ملاعلی معصومی همدانی) در همدان منتشر می‌شد، مدتی هم من سردبیر آن مجله بودم. آن زمان مقاله کوتاهی درباره نوروز نوشته بودم که در مجله پیک اسلام چاپ شد. آقای آخوند این مقاله را خوانده بود و به من گفت: «فرزند، تو چرا از متن اصلی «الآثارالباقیه» استفاده نکردی و به سراغ متن ترجمه شده رفتی؟». پس کتاب الآثارالباقیه کتابخانه شخصی خودش را به من داد. این کتاب چاپ «زاخائو» بود و پس از آن برای پژوهش درباره مسائل تاریخی، نوروز، آداب و رسوم ملل و جز این‌ها از این کتاب استفاده می‌کردم.

  • نخستین کتابی که درباره ابوریحان نوشتید کارنامه بیرونی بود؟

این رشته تا سال ۱۳۵۲ ادامه پیدا کرد. من از سال ۱۳۵۱تا اواسط ۱۳۵۴ در«مرکز مردم‌شناسی» شاغل بودم. سال ۱۳۵۲ قرار شد کنگره جهانی ابوریحان بیرونی در ایران برگزار شود. مرکز مردم‌شناسی به من پیشنهاد داد تا دو کتاب درباره ابوریحان بیرونی بنویسم. یکی از کتاب‌ها را از فرانسه ترجمه کردم و برای تکمیل کتاب از الحاقیات ابوریحان نیز کمک گرفتم. نام آن کتاب را «کارنامه بیرونی» گذاشتم که مورد توجه همگان قرار گرفت. در همان سال از طرف اداره مردم‌شناسی اجازه گرفته بودم تا در خانه مشغول نوشتن و تحقیق درباره ابوریحان شوم و به اداره نروم. تا این‌که پس از آماده‌شدن کارنامه بیرونی به من پیشنهاد دادند، زندگی‌نامه ابوریحان را بنویسم. آن زمان تنها زندگی‌نامه معتبر ایرانی که درباره ابوریحان نوشته شده بود، تألیف شادروان دهخدا بود که با نام «نابغه شهیر ایران» چاپ شده بود.

  • آن زمان کتاب «فیلسوف ری» دکتر «مهدی محقق» چاپ نشده بود؟

خیر. کتاب فیلسوف ری بعدها منتشر شد. سال ۱۳۵۲«علی الشابی» استاد دانشگاه تونس که اتفاقا در کنگره ابوریحان هم حضور داشت، کتابی درباره ابوریحان نوشته بود و من ۲۰۰ یا ۳۰۰ صفحه آن‌را ترجمه کردم، در کتاب، زندگی‌نامه ابوریحان بیرونی آورده‌ام.

  • علاوه بر این دو کتاب، الآثارالباقیه شما هم پس از انقلاب منتشر شد، چه شد که این کتاب را تصحیح و چاپ کردید؟

وقتی موسسه میراث مکتوب تأسیس شد، جزو نفرات اولی بودم که همراه زنده‌یادان «محمدتقی دانش‌پژوه» و «ایرج افشار» به عنوان هیئت بررسی انتخاب کتاب برای چاپ معرفی شدیم. پیش‌تر «اعتضادالسلطنه» عموی ناصرالدین‌شاه که اهل نجوم بود و درباره نجوم ابوریحان کتابی به فارسی نوشته بود که بسیار به‌هم ریخته بود، یعنی اقتباسی بود از منابع مختلف؛ این کتاب را مرحوم «اکبر داناسرشت» چاپ کرده بود. به‌غیر از آن نسخه‌ای که امیرکبیر چاپ کرده بود، نسخه دیگری نیز به دست آمده بود. کتاب حجیمی نیز نبود. خلاصه دانش‌پژوه و بقیه دوستان به من گفتند که این کتاب را به صورت علمی- انتقادی چاپ کن. اما من قبول نکردم، زیرا آن کتاب ارزش نقد و بررسی نداشت. در آن جلسه، شادروان دکتر «عباس زریاب خویی» کتاب «الصیدنه فی‌الطب» از ابوریحان بیرونی را برای تصحیح به دست گرفته بود، در همان مجلس تصمیم گرفتند و نوشتند که من الآثارالباقیه را تصحیح و ترجمه کنم. در این‌جا مایلم توضیحی درباره روش و شیوه تصحیح این اثر بگویم و دوست دارم این روش در ایران به کار برده شود. یکی از آرزوهای استاد دانش‌پژوه این بود که کتاب‌های ایرانی به سبک کتاب‌های یونانی به چاپ برسد. تا آن زمان چنین کاری انجام نشده بود و اگر شده بود، بسیار ناقص بوده است. در فهرست‌نویسی و کتاب‌شناسی هم فن و روش‌های جدیدی به کار برده‌ام.

  • در واقع شما متن عربی را تصحیح کردید و به چاپ رساندید؟

بله. چاپ اول کتاب الآثارالباقیهء زاخائو نخستین‌بار در ۱۸۶۹ است. این چاپ از روی نسخه‌ای بوده که نقص داشته و ۱۵۰ صفحه کم داشت و صفحه‌هایی از کتاب افتاده بود و هر کسی از جمله زنده‌یاد داناسرشت چاپ کرده، از روی نسخه ناقص بوده است. تنها نسخه کاملی که در دنیا از الآثارالباقیه وجود داشت، مربوط به کتابخانه عمومی استانبول بود. درعین حال که همین کتاب ناقص زاخائو از شاهکارهای تصحیح است. او کتاب را به انگلیسی ترجمه می‌کند و مورد توجه قرار می‌گیرد. من نیز شروع به تصحیح نسخه کامل عربی آن کردم؛ یعنی با نسخه استانبول تطبیق نمودم. کتاب بعد از چاپ، برنده جایزه کتاب جمهوری اسلامی نیز شد. ترجمه انگلیسی کتاب، در آخر بخشی دارد به اسم تعلیقات که به‌ معنای مشکلات کتاب است و من آن را نیز ترجمه کرده‌ام. ۵۰۰ یا ۶۰۰ تعلیقیه بود که نصفِ آن ازآن زاخائو و نصف دیگر مربوط به من بود و این کتاب با این ویژگی‌ها برنده کتاب سال شد. بعد از چاپ متن عربی کتاب، همه به من می‌گفتند که این را خودت باید ترجمه کنی و اختصاصات و ویژگی‌هایی دارد که هیچ‌کس از پس آن‌ برنمی‌آید. زند‌یاد دکتر «ناصر تکمیل‌همایون» هم در مجلسی پیشنهاد کرد که الآثارالباقیه را خودم ترجمه کنم.

  • از مراحل ترجمه و چاپ آثار باقیه بگوئید.

یک سال و اندی ترجمه کتاب طول کشید و تاکنون دوبار چاپ شده است؛ یک‌بار «نشر نو» و بعد از آن نشر «علمی» آن‌را به چاپ رساند. می‌توانم بگویم؛ بی‌غلط ترین کتابی که تاکنون در ایران چاپ شده، همین آثار باقیه است.

شاید دوست بدارید :
  • از کتاب «ابوریحان بیرونی» که تازه چاپ شده، بگوئید؟

زنده‌یاد دکتر تکمیل‌همایون از مسئولان «دفتر پژوهش‌های فرهنگی» بود، یک مرکز پژوهشی در حوزه ایرانشناسی که کتاب‌هایی با عنوان «از ایران چه می‌دانیم؟» از آثار این مرکز است و تاکنون ۱۵۷ جلد از این مجموعه چاپ شده است. البته فرانسوی‌ها نیز مرکزی دارند که مجموعه‌ای با عنوان «از فرانسه چه می‌دانیم؟» چاپ می‌کنند و این مجموعه نیز به سبک فرانسوی‌ها و به تقلید از آن‌ها چاپ شده است. و باز به پیشنهاد و درخواست دکتر ناصر تکمیل‌همایون و دکتر «بهرام پروین گنابادی» کتاب‌های «زکریای رازی» و «ابوریحان بیرونی» را تدوین و آماده کردم و به این مرکز سپردم که زکریای رازی سال گذشته و ابوریحان نیز به تازگی چاپ شده است.

  • اهمیت این کتاب در چیست؟

این کتاب عصاره و چکیده کارهایی است که درباره ابوریحان بیرونی نوشته‌ام و بیشتر مناسب جوانان و دانشجویان است، اما افراد سن بالا بیشتر آن‌را مطالعه می‌کنند.

  • نسبت به کتاب قبلی چه چیزی اضافه دارد؟

کم دارد، اما چیزی اضافه ندارد.

  • چه شد که این کتاب را درباره ابوریحان بیرونی را منتشر کردید؟ از اهمیت علمی این کتاب، تقسیم‌بندی کتاب و جایگاه اجتماعی و اقتصادی آن بگوئید. به‌طور مثال در این کتاب، ابوریحان را با بوعلی سینا و ابن هیثم مقایسه کرده‌اید. بیشتر توضیح دهید.

چاپ اول، دوم، سوم و چهارم کتاب ابوریحان بیرونی که انتشارات «طرح نو» چاپ کرده، سه، چهار برابر این نسخه است که کامل‌ترین و جامع‌ترین نسخه زندگی ابوریحان بیرونی است. موضوعات بیشتری دارد و وقتی به چاپ چهارم رسید، خیلی چیزها به آن اضافه شد. همان‌طور که پیش‌تر گفتم، کتاب جدید خلاصه‌ای از همان کتابی است که طرح نو منتشر کرده است. در این کتاب هم پیش از این‌که به بخش علمی بپردازم، همانند کتاب زکریای رازی، بخش معرفت‌شناسی و روش‌شناسی را نوشتم. روش‌شناسی یعنی این‌که بیرونی از چه روش‌هایی استفاده کرده است؛ یعنی «استقرا» کرده است و رازی به صاحب استقرا معروف است. مثلا «فرانسیس بیکن» یا بیرونی از انتقادهایی که به پیروی از رازی کرده، مشهور شده و به انتقادگری راه پیدا کرده است. در کتاب هم نوشته‌ام: «بیرونی در روش‌شناسی علوم تجربی، تالی حکیم محمدبن زکریای رازی بوده است، چندان که در حکمت طبیعی یک‌سره پیرو مکتب علمی او بوده است. در این کتاب، علومی که متدوال بوده و بیرونی به آن‌ها احاطه داشته، نوشته شده. امثال ریاضیات، نجومیات و علوم وابسته به علوم و ریاضیات، تجربیات، جغرافیا و زمین‌سنجی و دانش‌های طبیعی آمده است که مهم‌ترین آن ریاضی است و کتاب تراز اولی است. نگاه بیرونی درباره جغرافیا بسیار شاخص است و کتاب «تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن» که کتاب تراز اولی است و جغرافیای طبیعی را درنوردیده است. در یک بخش از کتاب، رابطه زمین و آسمان را که برمبنای مدارها و نصف‌النهار است، در دایره فلک فرض کرده که کره زمین را به مدارات تقسیم کرده‌ است. ابوریحان توانسته فاصله بین شهرها را از طریق درجات فلکی به دست بیاورد. یکی از دستاوردهای دیگر ابوریحان «قبه الارض» ایرانی است. به معنای گنبد زمین که گنبد مفروضی است. همان‌طور که برای زمین خط استوا قائل شده‌اند، برای این گنبد زمین نیز خط فرضی یا خط استوای آسمانی قایل شده‌اند. آن‌چه مهم است این‌که خط فرضی گنبدی را از ایران  و از قله البرز می‌داند که از شرق تا غرب کشیده می‌شود. در نقطه برخورد استوای آسمانی با زمینی، این گنبد فرضی یا قبه‌الارض تشکیل می‌شود. در بین استوای آسمانی و زمینی، این گنبد فرضی شکل می‌گیرد و نیم‌کره شمالی و جنوبی نیز دارد.

  • در جایی گفته بودید که خیلی از مطالب را قبل از غربی‌ها ما فهمیدیم، بر همین اساس بوده؟

بله. معادلات درجه سوم و چهارم و شاهکار بیرونی بیشتر مثلثات کروی است که با مثلثات مسطح متفاوت است. وقتی مثلثی تبدیل به مثلث کروی می‌شود، درجات آن بیشتر می‌شود. مثل کاغذ صافی که روی آن مثلثی بکشیم، با کروی متفاوت است وقتی آن کاغذ گنبدی شد، مثلثی که ایجاد می‌کند، درجه متفاوت و بیشتری می‌گیرد.  در زمینه مسافات «ابوالوفا بوژگانی» و استادش «ابونصر عراق» که یکی از نوابغ ریاضی شرق است کارهای او را کامل کرده است. ابونصر عراق «پاره کره» را ابداع کرده (شکل منحنی)، مثل قارچ هندوانه شکل که با این پاره‌کره‌ها، معادلات را حل می‌کند و بیرونی هم دو کتاب در این باره دارد.

  • در بخش دانش اجتماعی بحث اقتصاد را نیز آورده‌اید؟

دانش اجتماعی که کتاب جامعه‌شناسی بزرگی است، به نام تحقیق ماللهند، یعنی هندشناسی که شاهکار بزرگی است و بیرونی را به خاطر آن کتاب بانی جامعه‌شناسی می‌دانند، اما مباحث اقتصادی بیرونی در آن کتاب نیست، مباحث اقتصادی را در کتاب «تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن» آورده، که به جغرافیا مربوط می‌شود و نظریات اقتصادی‌‌اش را نیز در آن‌جا آورده‌است.

  • بحث تقویم در نزد بیرونی بسیار مهم است و در آثار باقیه هم مفصل به آن پرداخته، در این کتاب چگونه آمده است؟

تقویم براساس هیئت و نجوم است. از دیرباز در بابل از طلوع خورشید تا غروب و شامگاه و خسوفات، کسوفات، بلندی شب و تعیین فصول و چهار فصل را مورد مطالعه قرار می‌دادند. قبل از کشف چهار فصل در بابل ایرانیان دو فصل داشتند، که یکی از نوروز شروع می‌شد و دیگری از پائیز. چهارفصل اختراع بابلی‌ها است. ایرانی‌ها دوفصل داشته‌اند و به خاطر برودت هوا و سرمای زیاد، سال چندماه طول می‌کشید، به‌ویژه برای آن‌ها که در قسمت شمالی بودند، زمستان طولانی‌تر بوده، برای مثال ۷ یا ۸ ماه و بخش دیگری، سال کمتر می‌شد و روبه گرما می‌رفت، این بود که ایرانی‌ها دوفصل داشتند.

جالب این است که آریایی‌ها ابتدا در سیبری روسیه زندگی می‌کردند و خوارزم که یک منطقه سرماخیز در روسیه است، محل زندگی اولیه ایرانیان بوده که امروزه در ترکمنستان واقع شده است. اگر کتاب‌های زرتشت به نام «وندیداد» را بخوانید، داستان یا فرگرد «جم» این را نشان می‌دهد که آرزوی تمام آریایی‌های شمال این بود که از سرما خلاص شوند و به جنوب بیایند. عملی نیز شد و به هند و غرب و جنوب تقسیم شدند. به همین دلیل  در کتاب مقدس ایرانی‌ها، جنوب ایران بهشت و شمال جهنم است، دقیقا برعکس عراق و عربستان که آن‌جا از گرما فراری هستند. البته برخی مفاهیم بهشت و جهنم از کتاب‌های زرتشتی وارد آموزه‌های مانوی شده و از مانویت به دیگر آئین‌ها از جمله اسلام وارد شده است.

  • در پرانتز می‌خواهم بپرسم که آیا مانی همدانی بوده است؟

بله مانی و مانویت از همدان بوده. مانی ابن پاتک همدانی.

  • آیا امروزه نیز از آئین مانویت چیزی مانده است؟

اتفاقا بسیار زیاد از او به جای مانده است. تمام این درویشان و فرقه‌های درویشی، مسلک‌های ایرانی که همگی اهل عرفان هستند، به خصوص آن‌هایی که اهل عرفان نظری، نه عرفان عملی که به آن تصوف گفته می‌شود، همه مانوی‌اند. مانند حلاج و عین القضات.

  • نمود مانویت در کدام مسلک‌ها بیشتر است؟

داستان مفصل است، اما هر فرقه‌ای و گروهی مثل ایرانی و زرتشتی و مسیحی که دیدید، دارای دو مبدأ و به دو مقوله خیر و شر و نور و ظلمت اعتقاد داشتند، مانوی هستند. درواقع زندیق بودند. زندیق به این معنا است که برای خدا شریک قائل شده‌اند. همه یا بقایای مانوی یا مانوی‌مسلک هستند. منشأ ایزدی‌ها و آئین‌های عرفانی منطقه مانویت است که دین مغانی و قوی‌ترین دین بوده است. سرچشمه سه دین زرتشتی، مسیحی و مهرپرستی آئین مغان، ماد بودند. بعد از مهرپرستی است که مانویت به دین اصلی ایرانیان بدل می‌شود. اولین دین ایرانیان مغان بوده که بعدها به مانوی تبدیل می‌شود. مانویت سراسر دنیا را گرفت. در فرنگی می‌گویند: «گنوسیسم» و در عربی «غنوسیه». دانشمندان بزرگ غربی ثابت کرده‌اند که گنوسیسم در عالم برگرفته از زرتشت سپیتمان است. ارسطو ثابت کرد که تمام مکاتب فلسفی دنیا از مغان گرفته شده است. دین که به معنی دین و علم است، منشأ ایرانی دارد. دین در فارسی همان دین است. «دئنا» به معنای وجدان خالص روح بشریت است. به‌همین دلیل دین مربوط به قلب‌هاست. ظواهر آن چندان مهم نیست. در عرفان نظری عین‌القضات، حلاج و بایزید و هر کس دیگر که از نور و ظلمت صحبت می‌کنند، مانوی هستند. مانویت سرتاسر دنیا را گرفت، اسلام آمد جای مانویت را بگیرد.

  • در کتاب ابوریحان درباره زبان‌شناسی نیز گفته‌اید، کدام جنبه زبانی بیرونی مهم‌تر است؟

ابوریحان تنها کسی بوده که در دنیای اسلام هفت یا هشت زبان می‌دانسته؛ سغدی، خوارزمی، بخاری و تخاری که زبان‌های محلی بوده است. ابن سینا تنها زبان عربی بلد بوده، اما بیرونی یونانی، عربی، سریانی، فارسی، پهلوی می‌دانسته و مهم‌ترین آن‌ها سانسکریت هندی است که تا صد سال قبل کسی این زبان را بلد نبود و هیچ‌کس به مانند بیرونی سانسکریت نمی‌دانسته. چند کتاب از سانسکریت ترجمه کرده و چند کتاب نیز به سانسکریت ترجمه کرده است.

  • آقای دکتر جدا از بیرونی، درباره فهرست ماقبل الفهرست توضیح می‌دهید؟

لطف آن به این است که مقدمه کتاب را بخوانید، منظور من این بوده که در این دوره برخی مخالف هر چیز ایرانی و ایران باستانند. برخی‌ها ضد ایرانند. واژه‌های ایرانی را نیز واژه گبری می‌دانند. این مسائل را که دیدم، متوجه شدم، باید کاری کرد. به قول ایرج افشار این هنر تنها از من برآمده که یک طوری نوشته‌ام که مرضی‌الطرفین واقع شود. علت آن دانستن تاریخ است. مثلا در بعضی از رساله‌ها می‌بینیم که موضوع رابطه عقلی و نقلی در فقه آمده، وقتی کلمه فقه را نام می‌برید، برخی متشرعان از این کلمه خوششان می‌آید. باید بدانیم، فقه شیعی تحت تأثیر فقه زرتشتی است. اصولی که فقه دارد، برمبانی فقه ایرانی است. آن را کامل شرح داده‌ام و طوری نوشته‌ام که هر خواننده‌ای خوشش می‌آید و سوابق فقه در ایران را درمی‌یابد.

یک مثال نیز می‌زنم: «وقتی کتاب فهرست ماقبل الفهرست چاپ شد، در دفتر موقوفات زنده‌یاد افشار نشستی بود، با ایرج افشار، یحیی مهدوی، زنده‌یاد محسن ابوالقاسمی، احمد اقتداری و افراد دیگری نیز بودند، افشار به یک باره گفت: «اذکائی فقط یک عمامه کم دارد» و مقداری سربه‌سر من گذاشتند. گفتم آقای افشار سن‌وسال شما نمی‌رسد، وگرنه در قدیم محافل همه ضدآخوندی بودند. اما سوال من این است: «آیا شما می‌توانید آخوندها را بیرون کنید یا نه؟». گفت: «نه امکان ندارد». گفتم: «اما کاری که می‌توان کرد، این است که ایران را وارد آخوندها کنیم، به همین دلیل روحانیان مرا قبول دارند». در کتاب فهرست ماقبل الفهرست نوشته‌ام که آخوندها باید زبان پهلوی یاد بگیرند. ایرانیانی که ادعای فقه دارند، بروند پهلوی یاد بگیرند. مثال زدم زبان مسیحیت «رُمی» بوده، اما سریانی و عبرانی یاد گرفتند و تحقیقات کردند تا دین‌شناسی یاد بگیرند. حال روحانی باید زبان پهلوی یاد بگیرند تا با فقه ایرانی آشنا شوند. و پذیرفتند که من مرضی‌الطرفین هستم.

  • چرا نامش را فهرست ماقبل الفهرست گذاشته‌اید؟

اولین کتاب فهرست در دنیا، فهرست ابن‌ندیم است که تا سال ۳۷۵ نوشته شده و فهرست آثاری را نوشته که تا آن زمان نوشته شده بوده است. اتفاقا اسم فهرست ماقبل‌الفهرست را خود ایراج افشار بر این کتاب گذاشته است. هرچه کتاب سریانی، پهلوی یونانی و .. بوده در این کتاب آورده‌ام. کتاب‌هایی که به عربی ترجمه نشده، مثل کتاب «دینکرد» و خیلی از کتاب‌ها را ابن‌ندیم نیاورده است. این کتاب در سال ۱۳۷۵ چاپ شد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.