اندر حکایت مُخَنَّث شدن آغامحمدخان قاجار

0

*رضاکرمی

*کارشناس ارشد تاریخ

روایات و حکایات بسیاری در مورد نحوه مقطوع النسل شدن آغامحمدخان، این سرسلسه خونخوار خاندان قاجار وجود دارد که برخی از آن‌ها زاییده تصورات غلط مورخین پس از وی یا تحریفات به وجود آمده در ثبت وقایع تاریخی است که ممکن است نادرست باشند، چراکه هیچ کدام از این روایات مستند و قابل اتکا نیستند و نمی‌توان به طور دقیق در این مورد اظهار نظر کرد. به ویژه این‌که مورّخان دوره‌ قاجاریه در قبال موضوع اخته ‌شدن آقامحمّدخان سکوت کرده‌اند و در منابع و مکتوبات خود به این موضوع نپرداخته‌اند یا شاید جرات این کار را نداشته‌اند. رضا قلی خان هدایت تنها کسی است که در کتاب روضه‌الصفای ناصری به طور مختصر در باب این موضوع سخن به میان آورده و مختصراً نوشته است: عادل‌شاه، آقامحمّدخان را در سن هفت یا هشت سالگی مجبوب (اخته) کرد.


شماری از روایات اخته شدن آغامحمدخان را به دلیل معاشقه با یکی از همسران عادلشاه به دستور وی و توسط خواجگان حرمسرا دانسته‌اند.
ژان گوره در کتاب خواجه تاجدار نیز روایات متعددی را در رابطه با این موضوع آورده است. یکی از این روایات اخته شدن آغامحمدخان را به دستور شیخعلی خان زند می‌داند. طبق این روایت پس از کشته شدن محمدحسن خان در درگیری با زندیان آغامحمدخان که در عنفوان جوانی قرار داشته است اسیر شده و به جرم داشتن رابطه نامشروع با دختر شیخعلی خان زند مخنث گردید و سپس به دربار کریم خان فرستاده شد اما کریم خان در صدد دلجویی از وی برآمد و حتی از وی درکارها مشورت می‌گرفت.
«علی اصغر شمیم» مورخ نامی و شهیر اهل همدان نیز در کتاب ایران در دوره سلطنت قاجار چنین بیان می‌کند: محمدحسن خان فرزند فتحعلی خان قاجار که فرمانروایی بر ایل اشاقه باش [یکی از دسته‌های ایل قاجار] را نیز داشت، ضعف و انحطاط حکومت نادری را در اواخر سلطنت وی را با مسرت کامل تعقیب می‌کرد و پیوسته درصدد به دست آوردن فرصتی بود تا از تجزیه و انقراض دولت نار سهمی ببرد و جون در نخستین شورش علیه نادر با سیاست خشن و بی‌رحمانه سپاهیان اعزامی وی مواجه شد، با حیله و تدبیر از چنگ قوای نادر گریخت و اندکی بعد نادر در خراسان به قتل رسید و زمام امور خراسان و ایران شمالی به دست برادر زاده وی علیقلی خان معروف به عادلشاه افتاد و ایلات قاجار مانند ایلات جنوب و مغرب ایران سر به طغیان برداشتند. در این گیر و دار محمدحسن‌خان تلاش کرد استرآباد را تسخیر کند اما توسط عادل‌شاه شکست خورده و متواری شد. سپاهیان عادلشاه به گرگان تاختند و جمعی از کلانتران ایل قاجار را دستگیر و در آن میان یکی از فرزندان محمدحسن خان را به نام محمد به امر عادلشاه خصی کردند و بار دیگر آتش کینه و نفرت سران قاجاریه را نسبت به جانشینان نادر و وابستگان به قدرت نادری برافروختند.
از بین روایات فوق اخته شدن آغا محمدخان توسط عادلشاه افشار محتمل‌تر به نظر می‌رسد چراکه در بسیاری از منابع اشاره شده آغامحمدخان در سنین خردسالی اخته شده است نه در سنین جوانی. وی در زمان عادلشاه در دوران خردسالی بوده و در زمان زندیان سنین جوانی سپری می‌کرده است.

از دیگر سوی، با نگاهی به تصاویر به جا مانده از آغامحمدخان و توصیفاتی که از ظاهر و خلقیات او گفته‌اند، در می‌یابیم که آن چهره نحیف، ضعیف و رنجور، ناشی از عقده‌های فروخورده وی و اخته شدن او در کودکی است که منجر به ظاهر نشدن علایم مردانگی در بدن وی است. برخی اخته شدن وی در دربار زندیه را دلیل نفرت وی از زندیان دانسته‌اند و دستمایه روایات اغراق آمیز خود کرده‌اند اما کینه آغامحمدخان قاجار نسبت به سلسله زند نه تنها ناشی از اخته شدن وی در دربار زندیه نیست، چراکه این پیشامد در زمان عادلشاه برای وی رخ داده است و از اساس غلط است. بلکه دلیل این نفرت بیشتر می تواند به علت کشته شدن پدر وی در نبرد با آنان بوده باشد. چنانچه میرزا حسن خان شیرازی در کتاب فارسنامه ناصری می نویسد: چون آغامحمدخان کریمخان را کشنده پدر خود میدانست، از خشمی که در دل داشت و کاری از اون بر نمی آمد، شبها که بر سر خوان کریم خان می نشست با خنجر زیر انداز را ریز ریز می کرد و سرجان ملکم نیز در کتاب تاریخ کامل ایران در وصف حالات و صفات شخصی آغامحمدخان وی را دارای شخصیتی طبیعتاً انتقام‌جو توصیف کرده است.

*منابع در دفتر نشریه موجود است

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.