همدان‌نامه یکی از حامیانش را از دست داد

مرد نکونام نمیرد هرگز...

0

همدان‌نامه: هفته گذشته در کمال ناباوری «علی نائینی» مرد دوستدار فرهنگ و ادب این کهن‌دیار در اثر ابتلا به بیماری منحوس کرونا درگذشت و جمع زیادی از شهروندان همدانی را در اندوه و بهت فرو برد. زنده‌یاد نائینی را بیشتر شهروندان فرهنگ‌دوست همدان می‌شناختند و از او به فروتنی، ادب و عشق به فرهنگ و ادبیات یاد می‌کردند.

او همیشه با یک بغل نشریه و روزنامه در سطح شهر می‌گشت و به همه فرهنگ تعارف می‌کرد. چند روز به نوروز مانده به دفتر همدان‌نامه آمد و از احوالات اعضای تحریریه جویا شد. او رفت و ما ماندیم با یک دنیا آه و افسوس و اشک‌هایی که بند نمی‌آمد و تنها کاری که از دستمان برمی‌آید نوشتن چند سطر به یاد اوست اگرچه قلم به معنای واقعی از وصف خوبی‌های آن مرد نکونام عاجز است. همدان‌نامه این اتفاق تلخ را به خانواده این مرد نازنین و جامعه فرهنگی همدان تسلیت می‌گوید.

تصویر تسلیت دکتر پرویز اذکائی
تصویر تسلیت دکتر پرویز اذکائی

*پیام تسلیت دکتر «پرویز اذکائی» به مناسبت درگذشت زنده‌یاد «علی نائینی»

خاک نبود آن‌که به بادی برفت

آب نبود آن‌که به سرما فسرد

گنج زری بود در این خاکدان

کو دو جهان را به جوی می‌شمرد

درگذشت انسان شریف، نیکوکار و ایثارگر، آزاده و دل آگاه، فرهنگ‌دوست و ادب‌مدار، دلسوز و مهربان، شادروان «علی نائینی» را به همه دوستدارانش و خانواده گرامی اش تسلیت می‌گویم.

پرویز اذکائی

حسین زندی- سردبیر
حسین زندی- سردبیر

*وداع با مردی که به دنبال صلح جهانی بود

*به مناسبت درگذشت «علی نائینی»

*حسین زندی

*روزنامه‌نگار

عصر روز  ۱۷ فروردین ۱۴۰۰قلب علی آقای نائینی هم از تپیدن بازماند؛ قلبی که هفت دهه برای مردم تپیده بود.

نبود نایینی در شهر همدان برای حوزه فرهنگی ضایعه‌ای بزرگ است و جای خالی او را به راحتی نمی‌توان پر کرد.

گذشته از تحصیل و شغل و ماجراجویی‌ها و آرمان‌خواهی‌های دوران جوانی، زندگی او در سه دهه گذشته بسیار مهم است؛ او در شهر همدان به عنوان یک کنشگر فرهنگی، ردپای خوبی بر جا گذاشت و الگویی برای علاقه‌مندان به این حوزه شد.

شاید دوست بدارید :

با این‌که به جز چند یادداشت در نشریات محلی، اثر مکتوب چندانی از او به جا نمانده اما روش و منش او در عرصه‌های فرهنگی اهمیت زیادی دارد. نائینی یک فعال فرهنگی تمام‌عیار بود. در این سال‌ها هرگز خود را ندید چراکه او عاشق انسان بود، عاشق مردم و به ویژه همشهریانش. آرمانش صلح جهانی بود. اما معتقد بود برای رسیدن به این آرمان باید از خانه و محله شروع کرد. او تغییر را از شهر خود آغاز کرد و بر این اعتقاد ماند و برای آن تلاش کرد. به طور مثال در نانوایی محل کتابخانه ایجاد کرده بود، مطالب مهم همدان‌شناسی را از نشریات و کتاب‌ها جدا کرده و کپی می‌کرد تا در اختیار علاقه‌مندان در شهر همدان قرار دهد. مطبوعات محلی را به همشهریانش معرفی می‌کرد و شهروندان موفق و تاثیرگذار را به مطبوعات، تا با معرفی آن‌ها شهروندان دیگر با سرمایه‌های اجتماعی شهرشان آشنا شوند. در سال‌های گذشته تعداد زیادی از گفت‌وگوهایم با بزرگان همدان از طریق معرفی زنده‌یاد نائینی صورت گرفت.

او در زندگی سه الگوی مهم داشت: دکتر ایراندخت میرهادی، گاندی و دکتر محمد مصدق و تحت تاثیر آنان به فعالیت مدنی روی آورده بود. نائینی زندگی تمیز، منظم و پرباری داشت. او بخشی از درآمد اندکش را برای خانواده هزینه می‌کرد، بخشی را برای فقرا و بخش دیگر را به خرید کتاب و نشریه اختصاص می‌داد و در اختیار دیگران علاقه‌مندان قرار می‌داد.

نائینی انسانی بود که جهان را با همه عناصرش زیبا می‌دید و به عنوان یک فعال فرهنگی در جستجوی ساختن جهان بود، هرگز کسی را تخریب نمی‌کرد و دوست داشت زشتی‌ها نیز تغییر ماهیت داده و زیبا شوند. او جهانی بسیار زیبا داشت. در طول سه دهه دوستی از او بسیار  آموختم.

نائینی یکی از همراهان انجمن‌های ادبی و رسانه‌های استان همدان بود و مایه دلگرمی فعالان این حوزه‌ها به شمار می آمد. هرچند هرگز به دیده شدن و خودنمایی فکر نکرد اما در بهترین مکان، یعنی قلب مردم جای گرفت. این را پس از اعلام خبر درگذشتش متوجه شدم؛ او مردم را برگزیده بود و مردم نیز او را برگزیدند.

درود بر روانش…

مهدی طاهری- روزنامه‌نگار
مهدی طاهری- روزنامه‌نگار

*مددکار نویسندگان و محققان خسته

*مهدی طاهری

*روزنامه‌نگار

علی نائینی هم رفت…

و رها شد از این ویرانه‌ای که چون بوم در کنج آن خزیده‌ایم در این توهم باطل که ما نیز زندگانیم! نائینی سمبل و نمادی از انسان فداکار مانده از دوره قبل و رانده از دوره‌ معاصر بود. تمام زندگی‌اش صبح تا شام عاشقانه در خدمت فرهنگ گذشت. با اندک حقوق بازنشستگی‌اش هر آن‌چه می‌توانست از کتاب و مجله و روزنامه را ابتیاع می‌کرد و به رایگان به این و آن هدیه می‌داد.

هر وقت او را می‌دیدی بغلی پر از نشریه داشت و کافی بود سلامی دهی تا سرشارت کند از رویدادها و اتفاقات فرهنگی شهر…

پای ثابت تئاترها، نشست‌های نقد ادبی، جشنواره‌های فیلم و … بود و معنای عمر را زیستن در جوار قرب هنر می‌دانست.

علی نائینی را همگان می‌شناختند. با آن قامت رشید و چهره‌ نحیفش در عین رنجی که تحمل می‌کرد، بسیار امیدوار و شاد بود. شادمان از این‌که هر روز یک چهره‌ جدید فرهنگی یا هنری را کشف کرده و برای استمدادش چاره‌ای می‌اندیشید.

 

اهل گفت‌وگو و مذاکره با همه بود اما فقط بر سر تعالی آن‌چه فرهنگش می‌نامیم. ساکت و صبور، خویشتن‌دار و مهربان و سرآمد همه‌ این خصائل، بزرگمردی بسیار متواضع و فروتن بود.

تا جایی که هیچگاه و در هیچ جمعی حتی در نشست‌های جوانان، به خود اجازه نمی‌داد اظهارنظر کند مگر آن‌که از او با خواهش بخواهند سخنی بگوید.

نائینی عزیز همه بود چون اندیشه‌اش در تعارض با هیچ اندیشمندی نبود‌ از آن رو که منیت و تبختری در اندیشیدن نداشت و به شدت از فضل فروشی گریزان بود تا جایی که در جمع اصحاب فضل حاشیه می‌نشست و صدرنشینی را برتری در خرد نمی‌دانست.

نائینی رفیق و مددکار نویسندگان و محققان خسته‌ای بود که در پیری و ناتوانی فریادرسی نداشتند و در فراق آن‌ها چون پروانه‌ای سرگشته گرد وجود معنوی درگذشتگان می‌سوخت و با درد فراق می‌ساخت تا این‌که سرانجام خود نیز تمام و کمال سوخت تا عشق را بیاموزد به ما نسلی که تهی از هر مهربانی و فداکاری شده‌ایم و در انزوای خویش دانای کل گشته‌ایم بی‌آنک‌ه سطری ازین دفتر بی‌بدایت و نهایت خوانده باشیم.

روانش قرین روان‌های شاد دوستان درگذشته‌اش و یادش هماره در خاطر اصحاب عشق زنده باد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.