آقا بوق نزن!
نگاهی به فرهنگ رانندگی در شهر همدان
در سالهای اخیر که حجم اتوموبیل در خیابانهای همدان بسیار زیاد شده است به راحتی میتوان به اهمیت توجه به فرهنگ صحیح این مقوله چه از سوی رانندگان و چه از سوی عابران پیاده پی برد.
*آیدا شاکر
*روزنامهنگار
قدمت شهرنشینی انسان به خصوص در منطقه خاورمیانه و آن هم در شهر تاریخی همدان به سدههای دور برمیگردد. شهر همدان؛ هگمتانه، پایتخت یکی از بزرگترین اقوام آریایی، مادها بوده است و همین موضوع سبب شده است به «پایتخت تاریخ و تمدن ایران» شهره شود. اما شهرنشینی مدرن و امروزی با تمام ویژگیهایی که به همراه دارد موضوعی کاملا متفاوت است. شهرنشینی در قرن حاضر به ویژه در دهههای اخیر مفهومی کاملا متفاوت پیدا کرده است. زندگی در آپارتمانهای بلند و گذراندن وقت در بوستانهای شلوغ و رانندگی در خیابانهای پرازدحام بخش جدانشدنی زندگی شهری در دهه های اخیر است که همچون بسیاری از موضوعات اجتماعی دیگر، نیازمند دانش و آگاهی کافی برای فراگیری فرهنگ صحیح زیستن در جامعه اینچنینی ست تا اشخاص بتوانند به دور از مزاحمت و مشکل آفرینی در کنار هم در شهر زندگی کنند. گذشته از اهمیت فراگیری و احترام به فرهنگ آپارتماننشینی برای تضمین آرامش خانه و خانواده، بخش مهمی از فرهنگ شهری امروزه به رانندگی در شهر اختصاص دارد.
در سالهای اخیر که حجم اتومبیل در خیابانهای همدان بسیار زیاد شده است به راحتی میتوان به اهمیت توجه به فرهنگ صحیح این مقوله چه از سوی رانندگان و چه از سوی عابران پیاده پی برد. توجه به علایم راهنمایی و رانندگی، رعایت حق تقدم، احترام به سایر رانندگان و عابران پیاده و مانند این همه بخش مهمی در حفظ آسایش شهروندان در خیابانهای شهر ایفا میکند که متاسفانه برخی اوقات از سوی رانندگان یا عابران نادیده انگاشته میشود. این بیتوجهی میتواند زمینه ساز مشکلات بزرگتری مانند تصادف و یا سایر حوادث این چنینی گردد و حتی در بهترین حالت سبب هرج و مرج در ساعات پرترافیک در شهر شود.
پشت چراغ قرمز
مریم که چهره اش همچون همه ما در این روزها، با ماسک پوشیده شده است، رو به روی خط عابرپیاده پشت چراغ قرمز مخصوص عابران پیاده منتظر است تا ماشینها بایستند تا او از خیابان عبور کند. او در خصوص این اقدام توضیح میدهد: اغلب اوقات تلاش میکنم از خیابانهایی که چراغ راهنما دارند هنگامی رد شوم که ماشینها پشت چراغ قرمز ایستاده اند و اصطلاحا چراغ عابرپیاده سبز است، اما خیلی افراد هستند که این موضوع را رعایت نمیکنند و هنگامی ماشینها در حال حرکت هستند از خیابان عبور میکنند. ممکن است عجله اشخاص باعث رعایت نکردن این موضوع شود اما همین مساله ممکن است حادثه آفرین باشد.
او میافزاید: من همیشه سعی میکنم قوانین را رعایت کنم چه هنگامی که رانندگی میکنم و چه در زمانی که پیاده هستم. مثلا اگر خیابانی پل داشته باشد برای عبور از پلهای عابر پیاده استفاده میکنم.
این بانو با خنده میگوید: البته بسیاری از این پلها از لحاظ ساختاری ناامن به نظر میرسند و آدم هر لحظه تصور میکند ممکن است پایین بیفتد. برای مثال پل عابر پیادهای که رو بروی مجتمع سعیدیه قرار دارد، هنگام رد شدن افراد آنقدر میلرزد که هربار از آن عبور میکنم میترسم ویران شود.
کلیشههای جنسیتی
مریم ضمن اشاره به فرهنگ رانندگی در شهر همدان بیان میکند: متاسفانه بسیاری از رانندگان در شهر همدان نسبت به فرهنگ صحیح رانندگی در شهر ناآگاه هستند ضمنا به عنوان یک خانم هرگاه رانندگی میکنم نگران برخی برخوردها هستم. مثلا برخی افراد کلیشههای جنسیتی در رانندگی خانمها را دستمایه تحقیر و توهین قرار میدهند و با بوقهای ممتد و …سعی در اخلال دارند. اگر در شهر تصادف شود و یکی از رانندگان خانم باشد حتی اگر این خانم در جریان تصادف بی تقصیر باشد افراد تقصیر را به وی نسبت میدهند یا سعی میکنند دخالتهای بیموردی در این زمینه داشته باشند.
احمد که پشت فرمان یک پراید در انتظار سبز شدن چراغ راهنمایی است، میگوید: نمیخواهم کلی بگویم اما اکثر خانمها بد رانندگی میکنند و همین باعث میشود یا تصادف شود یا ترافیک ایجاد شود. به همین دلیل من از خانمها بیشتر از رانندگان نیسان آبی میترسم! البته این شوخی است و خانمهای زیادی نیز دست فرمان خوبی دارند.
این جوان معتقد است: صادقانه اگر بگویم وقتی بی حوصله هستم تحمل رانندگی بد را چه از سوی خانمها و چه آقایان ندارم و ممکن است با بوق زدن اعتراض کنم، اگرچه میدانم این کار اشتباه است و سعی میکنم تا جایی که میشود این کار را نکنم اما خب برخی افراد نیز گواهینامه شان باید باطل شود آنقدر که بد رانندگی میکنند.
او در مورد شوخی اش با نیسان آبی نیز توضیح میدهد: این یک شوخی قدیمی است چون برخی از رانندگان نیسان خیلی حق به جانب رانندگی میکنند و اصلا حق تقدم را رعایت نمیکنند بنابراین سبب هرج و مرج و تصادف میشوند و به همین خاطر افراد به شوخی میگویند از نیسان میترسند.
من از نیسان آبی میترسم
از عباس که راننده یک نیسان است علت این مطلب را جویا میشوم. وی با لحنی جدی میگوید: بله متاسفانه این شوخی را زیاد میشنویم که میگویند رانندگان نیسان رانندگی بلد نیستند اما من به تک تک این افراد پیشنهاد میکنم فقط یک ربع با این ماشین رانندگی کنند تا به سختی این کار پی ببرند. نقاط کور بسیاری در نیسان و وانت وجود دارد و نوع صندلی راننده نیز به طوری است که رانندگی را بسیار دشوار میکند همین موضوع را پای نابلدی ما میگذارند وگرنه رانندگی با پژو و پراید که هنر نمیخواهد.
اهمیت آموزش
علی نیز راننده یک خودرو سمند شخصی است. او با اشاره به فرهنگ رانندگی در سطح شهر اظهار میکند: ما ایرانیها خصوصا در همدان در مراودات روزانه خیلی تعارفی هستیم مثلا ساعتها به هم برای عبور از در تعارف میکنیم که چه کسی اول رد شود اما همین افراد در هنگام رانندگی خودخواه ترین اشخاص میشوند. بارها شده است برای عبور از دوربرگردان انتظار کشیدهام اما هیچ رانندهای نایستاده است تا رد شوم. میدانم این قانون نیست و یک لطف محسوب میشود اما متاسفانه اغلب ما در رانندگی این لطف را در حق سایر رانندگان نمیکنیم. و یا مثلا هنگامی که چراغ راهنما سبز میشود بسیاری از ماشین های پشت سر حتی فرصت خواباندن ترمز دستی و شروع حرکت را نمیدهند و سریع دست خود را روی بوق میگذارند. من همیشه سعی میکنم به حقوق سایر رانندگان و عابران پیاده احترام بگذارم اما متاسفانه هنوز بسیاری افراد از اینکه این نیز بخشی از فرهنگ جامعه و زندگی اجتماعی به شمار میآید ناآگاه هستند. حتی بسیار پیش میآید عابران پیاده بدون توجه به عبور ماشین از خیابان عبور میکنند و اگر خودرویی سرعت داشته باشد ممکن است نتواند کنترل کند و تصادف رخ دهد اما هیچوقت به عابران پیاده نحوه عبور ایمن و درست از خیابان آموزش داده نمیشود و صرفا اینکه راننده خودرو در تصادف با عابر مقصر است باعث میشود عابران به این مسئله مهم توجهی نشان ندهند.
وی در پایان ابراز میکند: امیدوارم با کمک رسانهها و سایر روشهای آگاهی بخش، بر فرهنگ رانندگی بیشتر تمرکز شود چراکه رانندگی هر فرد نیز نشاندهنده فرهنگ اجتماعی و میزان درک و شعور افراد به شمار میآید و رعایت نکردن آن نه تنها باعث سلب آرامش میشود بلکه ممکن است حوادث جبران ناپذیری را رقم بزند.