*زهرا رسولی امیدوار
*دانشآموز مدرسه کوثر
به انسانها با دقت نگاه کنید، چه چیزی میبینید؟ البته چشمهای مادی خود را ببندید و با چشم عقل و منطق، بار دیگر نگاه کنید. انسان موجود عجیبی است. فرق انسان با حیوان چه میتواند باشد؟
جمله انسان میتواند تفکر کند را کنار بگذارید، بار دیگر سوالم را بخوانید! فرق انسان با حیوان چه میتواند باشد؟ من میگویم انسان میتواند اخلاق داشته باشد. این اصل هم میتواند وجه تمایز او را با حیوانات تعیین کند. البته امروزیها شاید به این امر بگویند انسانیت داشتن.
اما گاهی اوقات رفتارها و عملهایی از انسان با چشم خود میبینیم که دیگر نسبت به این صفت بدبین میشویم. شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد، انسانی با رفتار ناشایست از دل شما خارج شده است.
«از دل برود هر آن که از دیده برفت». مدتها پیش متنی خواندم که مرا دگرگون کرد، اکنون آن را برای شما مینویسم: «خوب است آدمی جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند و رفتنش چیزی از آن کم…! حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد. باید که جای پایش در این دنیا بماند. آدم خوب است که آدم بماند و آدمتر از دنیا برود. نیامدهایم تا جمع کنیم، آمدهایم تا ببخشیم، آمدهایم تا عشق را، ایمان را، دوستی را با دیگران قسمت کنیم و غنی برویم، آمدهایم تا جای خالیای را پر کنیم که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس! بگذارید آشکار شود، بیحضور ما، نمایش زندگی چیزی کم دارد».
تَعبیر زیبایی که نویسنده استفاده کرده است، باعث میشود برای هر جمله چند دقیقهای به درون خودمان سفر کنیم، شاید هم سفری به سمت شعر مولانا باشد:
«روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر ننمایی وطنم»
دفتر عمر ما هر روز پر میشود، اما کسی خبر ندارد چه زمانی تمام میشود. بیایید حواسمان بیشتر به اعمال و رفتارمان باشد، بعد از ما فقط خاطرات و احساساتی که در دیگران ایجاد کردهایم، باقی خواهد ماند، پس بگذارید نام شما را با عشق یاد کنند.