اشرفالمخلوقات میوهها
*احسان فکا
*نویسنده
شب که به خانه برگشتی به خیابان اصلی نپیچ، جهاننما یا علیآباد پشت شهرک، شکریه یا اعتمادیه، جهانپهلوان تختی هم خیابانی است، روحش شاد، بزن به کوچه بن بست نزدیک، از میوهفروش پیر که اسمش شاید فتحالله وجدانی باشد با شناسنامه صادره از رزن یا شاگردش ابراهیم متولد هفتاد با شناسنامه صادره از نهاوند ، یک کیلو سیب سرخ بخر، اگر پرسید چیز دیگری نمیخواهی بگو نه! خرید کردهام، سیبش تمام شد بس که این میوه عاشقانه است، شیداتر از فلفل دلمه سبز، سیبزمینی چه کاشتِ بهار باشد چه نه را کسی دوست ندارد و سیر سالهاست افسردگی حاد دارد، سیب را حس کن، دستمالی به آن بکش، گازش بزن، عطرش را در جانت از خواب بیدار کن و فکر که او، محبوبت، تمام فکرت، لیلی پنجشنبهها، او هم امروز تن سیبی دستپرورده درهی مرادبیک را با کارد نقرهای یادگاری از مادربزرگش درید. خونِ سفید سیب بر تن کارد خشکیده و تا زمان، زمان است سیب اشرفالمخلوقات میوههاست.