اولین کسی که از متن لذت می‌برد، خودم هستم

ضرابی‌زاده: من کلا نوشتن را دوست دارم. هر نوشتنی که قبل از مخاطب خودم را راضی کند و از آن لذت ببرم. به خاطر همین است وقتی اثری می‌نویسم، تا وقتی خودم از آن راضی نباشم، خودم با آن زندگی نکنم، محال است که آن کار را به ناشر بدهم. خیلی داستان‌ها دارم که به ناشر تحویل نداده‌ام.

0

*حسین زندی

*روزنامه‌نگار

 

بیشتر همدانی‌های کتابخوان «بهناز ضرابی‌زاده» را می‌شناسند. به تازگی از او کتابی در حوزه کودک منتشر و رونمایی شد. ضرابی‌زاده چند ماهی است مسئولیت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان را نیز بر عهده گرفته است. با این بانوی نویسنده به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید

– آخرین کتابی که نوشتید، اخیرا رونمایی شد، در این مورد توضیح دهید.

عنوان آخرین کتابی که نوشته­ام «عروسکم گم شده» است که برای گروه سنی بالای ۷ سال (نو­خوان) در ۳۰ صفحه توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است. اولین چاپ این کتاب در سال ۱۴۰۰ به انجام رسیده است. این کتاب با تیراژ ۲۵۰۰ نسخه یک ماه پیش منتشر شده است.  داستانی درباره کودکان است که دو شخصیت اصلی دارد. شخصیت­های اصلی یک دختر و یک عروسک هستند.

چه شد که سراغ این سوژه رفتید؟

هدفم این بود که شناخت کودکان از جهان پیرامون خود را بیشتر کرده و کشف­های جدید کنند، نگاه انسان دوستانه­ای که باید به طبیعت و هستی و به آدم­های اطراف داشته باشند بازنمایی شود؛ این کتاب به دنبال این مضامین است.

سوژه چگونه شکل گرفت؟

ماجرای داستان برمی­گردد به این‌که من مدتی نزدیک محل کارم پیاده­روی می­کردم و یک روز جوراب کوچک عروسکی را دیدم که روی زمین افتاده، همان لحظه با خودم فکر کردم، این جوراب و عروسک چه ماجرایی دارند؟ ممکن است یک دختری با عروسک خود به بوستان آمده و جورابش جا مانده باشد و همین­طوری فکر کردم. این اتفاق یعنی دیدن جوراب یک عروسک روی چمن­های بوستان برایم اتفاق جالب و لطیفی بود. این موضوع را دستمایه داستان قرار دادم. ذهنم ماه­ها درگیر آن بود. آن الهامی که گفتم اتفاق افتاد و داستان را نوشتم. داستان کتاب این است که دختری با مادرش به بوستان می­رود و با هم قدم می­زنند، عروسکی را می­بیند و عروسک را برمی­دارد؛ آن لحظه خیلی دلش می­خواهد که آن عروسک مال خودش باشد، اما مادرش خیلی تمایل داشته که صاحب این عروسک را پیدا کند. این تناقض بین دختر و مادر تبدیل به یک داستان می­شود و «عروسکم گم شده» در این کتاب متولد می­شود.

شما یک کتاب هم به گویش همدانی با عنوان «خانم کوچیک» دارید، راجع به آن توضیح دهید.

این داستان قدیمی را من سال­ها پیش به شکل دیگری شنیده بودم، از ماجرای این قصه خیلی خوشم می­آمد. این‌که انسان به توانایی­های خودش ایمان بیاورد و به توانایی­های خودش رجوع کند، می‌تواند خیلی کارهای بزرگی انجام دهد و بدترین و سخت­ترین دشمن آدمیزاد تنهایی است. اما اگر انسان از خلاقیت­های خودش استفاده کند، حتی می­تواند بر تنهایی هم پیروز بشود. این قصه چنین محتوایی دارد. در حقیقت پروژه­ای بود که در آن خواستند که هر نویسنده، بهترین قصه شهر خودش را که شنیده و کمتر هم منتشر شده، بنویسد و به تهران ارسال کند. من هم نوشتم و ارسال کردم، بعد از یکی، دو سال از کانون پرورش فکری کودک و نوجوان با من تماس گرفتند و گفتند داستان شما از همدان پذیرفته شده است؛ سپس خواستند که این کتاب را به گویش همدانی هم بنویسیم، من هم این کار را به مرحوم محمودی وثاق سپردم و او هم خیلی موفق و توانمند بود. این کار لوح فشرده هم دارد که خانم عبدی قصه­گویی آن را انجام داده­است.

بازخورد کتاب «خانم کوچیک» چگونه بود؟

این کتاب به صورت یک مجموعه است که خیلی زود به فروش رفت. کتاب­های شهرهای دیگر هنوز هم موجود هستند اما کتاب خانم کوچیک دیگر موجود نیست. چندین بار هم درخواست دادیم، کتاب می­آمد و زود فروخته می­شد و جزو کتاب­های چاپ تمام است. پس این نشان می­دهد از این کتاب استقبال خوبی شده است. در استان­های دیگر هم خیلی خوب مورد اقبال شد. از روی این کتاب خیلی قصه­گویی در جشنواره­های مختلف توسط مربیان کانون انجام شده است. یک نمایش هم از روی آن در استان لرستان کار شده است. در واقع یک داستان دخترانه است. خوشبختانه خیلی مورد استقبال دختران قرار گرفته است.

شاید دوست بدارید :

شما تجربه کار بزرگسال، نوجوان و کودک را دارید، دنیای کودکان و نوشتن برای کودک چه حسی به شما می­دهد؟

من کلا نوشتن را دوست دارم. هر نوشتنی که قبل از مخاطب خودم را راضی کند و از آن لذت ببرم. به خاطر همین است وقتی اثری می­نویسم، تا وقتی خودم از آن راضی نباشم، خودم با آن زندگی نکنم، محال است که آن کار را به ناشر بدهم. خیلی داستان­ها دارم که به ناشر تحویل نداده­ام. در کار بزرگسال با «دختر شینا»، «ساجی» و «گلستان» زندگی کرده­ام. «ساجی» آخرین کتاب بزرگسالی بوده که تا امروز نوشته­ام و روزهای خوشی را برایم رقم زد و به جای خانم باقرزاده من یک بار دیگر زندگی کردم. در کار کودک هم همین است. اولین کسی که از آن متن لذت می­برد، خودم هستم. سعی می­کنم، آن جوری بنویسم که اول خودم دوست دارم و به خاطر همین هیچ وقت سفارشی ننوشتم. به شجاعت و شهامت عرض می­کنم که کار کودک سخت­تر از کار بزرگسال است. در مورد کار «عروسکم گم شده»، ۷-۸ ماه طول کشید تا آن را نوشتم و بعد از این‌که تمام شد؛ تا لحظه­ای که منتشر شد، دنبال ویرایش آن بودم. یعنی در بازخوانی­های متعدد، ویرایش­های متعدد داشتم. کار کودک کار سختی است چون باید دایره واژگانی استفاده کنی که کودکان بلدند و آن پیامی که باید داده شود، خیلی باید راجع به آن فکر کرد که شعاری نباشد، آموزشی نباشد و این­که شخصیت­هایی که استفاده می­کنید، شخصیت­هایی باشد که بچه­ها دوست داشته باشند. آن چیزی که برای من مهم است این‌که در تمام طول داستان تا جایی که داستان تمام می­شود، باید نویسنده طوری بنویسد که کودک یک لحظه هم خسته نشود و زنجیره داستان از دستش خارج نشود.

در حوزه کودک در همدان نویسندگان خوبی  مانند محمدرضا یوسفی، اسداله شعبانی و سایر بزرگان داریم، حضور این افراد چقدر در استان و کتابخوانی کودکان استان نمود داشته است؟

این‌که می­گویند همدان قطب ادبیات کودک و نوجوان است، اتفاق خوبی است و به شرطی می­تواند برای کودکان و نوجوانان موثر باشد که بچه­ها تجربه عینی داشته باشند و نشست­های حضوری با این نویسندگان و شاعران داشته باشند. یعنی فقط وجودشان مهم نیست، حضورشان هم مهم است. حضورها می­تواند در انجمن‌های شعر و داستان باشد، دیدارهای چهره به چهره که با کودکان دارند، جلسات نقد که برگزار بشود و این نویسنده­ها تجربیات خودشان را ارائه دهند و در اختیار بچه­ها قرار دهند. هر ماه انجمن­های ادبی برای کودکان در کانون پرورش فکری داریم. جز استان­های موفق در این زمینه هستیم، که برگزیدگان در دو سال اخیر عموما از استان همدان بوده­اند.

از فعالیت‌های کانون بگویید

در کانون پرورش فکری کودکان آن‌قدر کار می­شود که نمی­توانیم معرفی کنیم. اما ما از اول فروردین شروع کردیم، فعالیت­های ۱۳۹۹ را معرفی کنیم، هنوز موفق نشدیم همه آن را گردآوری کنیم و ارائه دهیم. در بخش هنر و نقاشی، بچه­های استان همدان برندگان بین­المللی شده­اند. این کار بزرگی است که ما هنرمندانی را پرورش دادیم که در مسابقات نقاشی بین‌المللی شرکت می­کنند و هر ساله حائز رتبه برگزیده می‌شوند. در حوزه­های خوشنویسی، عکاسی، سفال­گری، ادبیات و شعر و داستان هم به همین شکل به صورت حرفه­ای کار کردیم. روزانه ۴۰ مربی در فضای مجازی در حوزه­های مختلف مشعول به فعالیت هستند.

فضای مجازی توانسته جای فعالیت‌های حضوری را در کانون بگیرد؟

برای کار فرهنگی با کودکان، هیچ­چیز مثل ارتباط عاطفی نیست. آن چیزی که پس از بیماری کووید-۱۹ از دست دادیم، حضور بچه­ها در کتابخانه­ها است. پس از ورود ویروس کرونا، خیلی زود در بستر فضای مجازی، فعالیت­های خودمان را از سر گرفتیم. کلیپ­های دو دقیقه­ای تولید شد. از کاردستی گرفته تا سرود، معرفی کتاب، نوشتن خلاق و ۶۲ فعالیت در کل کشور و همکاران در غالب کلیپ­­ها، آموزش­ها را می­فرستاند، بالای ۱۲۰۰ کلیپ به تهران ارسال کردیم که بیش از ۱۰۰ کلیپ در سایت اصلی کشور بارگذاری شد و جزو استان­های موفق در این زمینه بودیم. این روند ادامه پیدا کرد تا این‌که تابستان سال قبل اولین کارگاه­های آنلاین تخصصی کانون شروع به کار  کرد. که الان هم اجرا می­شود. در این روش مربی در کتابخانه نشسته و ۱۰ الی ۲۰ کودک در خانه نشسته­اند و استفاده می­کنند. زیرساخت این کلاس­ها را در تمام مراکز آماده کردیم، با ۱۲ کلاس شروع کردیم و الان این تابستان ما ۵۰ کلاس در رشته­های مختلف داریم برگزار می­کنیم.

کانون پرورش فکری چند کتابخانه در سطح استان دارد؟

ما ۳۰ کتابخانه در استان همدان داریم. ۱۰ کتابخانه سیار داریم که همکاران به مناطق مختلف می­روند و ضمن فعالیت­های آموزشی و فرهنگی جانبی، کتاب توزیع می­کنند. ۳ کتابخانه پستی هم وجود دارد که جمعا ۴۳ کتابخانه داریم که قطعا با توجه به جمعیت کافی نیست. ما باید با توجه به جمعیت بسنیجم و شرایطی را فراهم کنیم که همه کودکان بتوانند برخوردار از این باشند که حداقل بتوانند کتاب امانت ببرند.

وضعیت جشنواره‌ها چطور است؟

بیست و سومین جشنواره بین‌المللی قصه گویی را داریم که در همدان در حال اجرا است. خوشبختانه ۳۷۰ قصه در سایت بارگذاری شده، مهلت ارسال قصه تمام شده و وارد فرآیند داوری شده­ایم. تا پایان مردادماه باید اختتامیه را برگزار کنیم. ۲۴ برگزیده خواهیم داشت که ۸ نفر به مرحله فینال و حوزه کشوری راه پیدا خواهند کرد.

از کتابخانه‌ها گفتید این فضاها به صورت عادلانه تقسیم شده؟

در شهرستان همدان ۵ کتابخانه داریم. در شهرک مدرس کتابخانه داریم اما در شهرک­های دیگر نداریم. شهرک‌های دیگر همدان نیاز به کتابخانه دارند، یکی از این شهرک­ها، شهرک مدنی است؛ از کلنگ‌زنی کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهرک مدنی ۱۲ سال می­گذرد و تا به امروز درهای این کتابخانه به روی کودکان باز نشده است. مسئول این کار اداره نوسازی مدارس است. این کتابخانه ۹۸ درصد پیشرفت فیزیکی داشته است و در شهریور ماه سال جاری قطعا از نظر عمرانی افتتاح می­شود. اما نیاز به تجهیز شدن از نظر وسایل دارد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.