برآمد باد صبح و بوی نوروز

در یک قدمی نوروز باستانی، آخرین شماره سال پیشکش نگاه‌های گرمتان

همدان‌نامه: سال سختی بود و سخت‌تر از سال‌های قبل گذشت، اما نزدیک‌شدن به بهار و آغاز نوروز باستانی، دل آدمی را به روزهای بهتر و آرام‌تر گرم می‌کند. نوروز؛ این آئین به‌جای مانده‌ از نیاکان و روزگاران دور را باید بیش از پیش نکوداشت که همه هویت ملی ما در این آئین‌ها نهفته است. در آخرین شماره سال ۱۴۰۳، از این آئین کهن می‌نویسیم.

0

*نوروز در آینه تاریخ ایران

*هوشنگ جمشیدآبادی

*نویسنده و پژوهشگر

خیز و غنیمت شمار جنبش باد بهار

نغمه موزون مرغ باد خوش نوبهار

سعدی شیرازی

می‌توان گفت، نوروز یک نوع مقاومت فرهنگی ایرانیان است. ایرانیان علاوه بر پیکارهائی که در گذشته تاریخی خود داشته‌اند به فرهنگ و شعائر و علائق خود عمل کرده‌اند.

جشن نوروز، مهرگان و جشن سده را یک فریضه می‌دانستند. دستگاه خلافت برای جلوگیری و ممانعت، خراج ویژه مهرگان و نوروز وضع کرد. در جشن‌های ایرانی گذشته از موازین و نمودار جغرافیائی و تقویم، یک نوع شخصیت و هویت اساطیری و مقاومت فرهنگی و پشتوانه بخشیدن به تاریخ باستان در آن دیده می‌شود.

پناه گرفتن ایرانیان در این مواضع (آداب و سنن باستانی)، بخشی از بازتاب‌های سیاسی و مذهبی در برابر بیگانگان استیلاگر است. یک نوع تغییر جهت سیاسی است که زیر پوشش واژه‌ها و از راه ادبیات و نظم و نثر و نشر موسیقی ابراز می‌شود.

نوروز، همه آثار و نمودهای فرهنگی را دربر دارد. نوروز، نشانه نفوذ و غلبه فرهنگ ایرانی است. شاعران ایرانی، از راه تقدیس و بزرگداشت نوروز، پیشینه تاریخی خود را مطرح کرده‌اند.

آهنگ‌ها و نغمه‌های شورانگیز در بیان هویت نوروز و فرا رسیدن بهار، در سروده‌های شاعران ایران به‌صورت تغزل دیده می‌شود. و بدین‌سان ایرانیان نوروز و دگرگونی سال را به قرن‌های تاریخی خود پیوند می‌دهند و آن را نشانه پیروزی و دوام خود می‌دانند.

اما متأسفانه، آداب و سنت‌های نوروزی در دنیای امروز ما رنگ باخته و تقدیس و بزرگداشت این آئین باستانی، به‌علت تغییرات زیست محیطی و جامعه شناسی و دشواری‌های زندگی و نفوذ و تأثیر تکنوکراسی و علل دیگر، آن شور و حال گذشته را ندارد.

باری، به‌هر حال نوروز دروازه روشنائی است. و این پدیده و دگرگونی را باید، به‌درستی و صحت و دور از آلایش به‌صورت یک فریضه ملی به همیاری یکدیگر به‌جا آوریم. افروختن آتش، در شب نوروز تأکیدی به فرهنگ باستانی ما است که در طول زمان از میان نرفته، ریختن سبزه و سفره هفت سین نیکوترین یادگاری است از گذشتگان. سپاس و آفرین، مر خدای آفریننده زمین و آسمان را که نشانه بزرگ آفرینش اوست.

دیروز و امروز

زندگی مصنوعی و دنیای پر جار و جنجال امروز،  مردم را از واقعیت زندگی دور کرده، اقتصاد و وضع سیاسی امروز چنان مردم جهان را محصور کرده که هرگز در خود احساس آزادی نمی‌کنند. آن تخیل و روح آزادی که در انسان اساطیری دیروز بود در انسان امروز نیست.

و اگر کسانی امروز با آزادگی و سربلندی و سجایای شخصیت انسانی زندگی می‌کنند، تعدادشان انگشت‌شمار است. عشق ورزی و شیفتگی و عواطف و تخیلات شیرین که لازمه بقای زندگی است، از دنیای پر سرعت و شتاب‌انگیز ما رخت بربسته است.

دنیای زیربنایی، آن‌چنان وقت و اشتغال مردم را در بر گرفته که جایگاهی برای تخیل ورزیدن و عشق و افسانه‌های شیرین زندگی را ندارند و همانا، به امور معاش روزانه چشم دوخته‌اند.

کودکان و جوانان ما نیز به تبعیت از دنیای مادی و مضحک و پر زرق و برق امروز از احساسات پاک و معنویت و فلسفه ابدیت زندگی و خوشبختی دورافتاده‌اند تمدن امروز آن‌چه را که از گذشته داشته‌ایم از ما گرفته و چیزی از خوشبختی به ما نداده است. و یقین داریم که فردا نیز برای ما به همین منوال خواهد بود.

شاعران ایران دوستداران محیط زیست و طبیعت بوده‌اند. در سروده‌های فارسی در قصاید و غزلیات سخن از زیبایی طبیعت و تشبیهات رنگین از فرارسیدن نوروز و بهار سخن می‌رود. سبزه و خلعت بهشتی بر زمین گسترده و زمین و صحرا بدان ماند که ، شکل طاوس‌گونه برخود پوشیده است.

برافکند ای صنم ابوبهشتی

زمین را خلفت اردیبهشتی

جهان طاوس گونه گشت و دیدار

به جایی نرمی  و جایی درشتی

ز گل بوی بهار آید بدانسان

که پنداری گل اندر گل سرشتی

شعر دقیقی توسی شاعر بزرگ سامانی

 

دقیقی توسی از سخنگویان گرانپایه سامانیان و همان کسی است که در سرودن شاهنامه پیشرو حکیم فردوسی بوده است.

فرخی سیستانی (تاریخ وفات ۴۲۹) از شعرای نامی دوران سلسله غزنوی ذوق لطیف و قریحه خوب و آواز خوش داشته و چنگ نیکو می‌نواخته. در قصیده سرایی تواناترین شاعر است. دیوان فرخی بیش از نه هزار بیت است. در مدیحه‌ای که اشاره به سلطان محمود پادشاه وقت است، نشئه بهار و نقشه گلزار شبنم گل و نغمه قمری و بلبل را با سخنان نغز و دلنشین می‌ستاید.

بدین خرمی جهان، بدین تازگی بهار

بدین روشی شراب، بدین نیکویی نگار

یکی چون بهشت عدن، یکی چون هوای دوست یکی چون گلاب بلخ، یکی چون بت بهار

زمین از سرشک ابر، هوا از نسیم گل

درخت از جمال برگ، سر که ز لاله زار

یکی بر کنار گل، یکی در میان بید

یکی زیر شاخ سرو، یکی بر سر چنار

به مناسبت نوروز، در مدح سلطان محمود گوید

بدین شایستگی جشنی، بدین بایستگی روزی

ملک را در جهان هر روز، جشنی باد و نوروزی

ابوالنجم احمد منوچهری، از شهر دامغان – معاصر غزنویان بوده و حکمرانان زیادی در اشعار منوچهری نمود دارد، اما جنبه طبیعت غلبه می‌کند. حوادث آفاق را ماهرانه نقاشی کرده سروده‌های طبیعت‌پردازی او به Naturalise [ناتورالیسم] عصر ما نزدیک است. دیوان شعرش ۳ هزار بیت است. چنان می‌توان گفت شعرش تنها تقلید طبیعت نیست، بلکه تأثیر ذوق و خیال و اندیشه را به‌کار گرفته توصیفات شاعر گاهی حالت سورئالیستی بخود می‌گیرد.

باباطاهر عریان – همدانی بود که با مسلک درویشی و فروتنی وگوشه‌گیری و گمنام زیسته و تفصیلی از زندگانی خود باقی نگذارده است. گفته‌ها و نغمه‌های باباطاهر گویای سوز درونی اوست. سبزی بهار، صحرای لاله زار، تسکین بخش دل غمگین و پریشانی و تنهایی او هستند.

عزیزان موسم جوش بهاره

چمن پرسبزه صحرا لاله زاره

در این موسم دمی فرصت غنیمت

که دنیای دنی بی اعتباره

مسعود سعد از شاعران دوره غزنوی و سلجوقی متولد ۴۴۰ هجری است. او در مطلع قصیده‌ای بهار را چنین وصیف می‌کند:

شکونه طرب آورد شاخ عشرت باد

که بوی نصرت و فتح آید از نسیم بهار

عنصری شاعر دوران غزنوی، در وصف نوروز قصیده‌ای سروده با مطلع:

باد نوروزی همی در بوستان بتگر شود – تا ز صنعش هر درختی لعبت دیگر شود

و امیر معزی شاعر دربار ملکشاه سلجوقی به همین سبک گوید:

آمد آن فصلی کزو، طبع جهان دیگر شود

هر زمین از صنعت او آسمان پیکر شود

انوری از ولایت ابیورد خراسان معاصر سلطان سنجر می‌گوید:

باز این چه جوانی و جمالست جهان را

وین حال که نوگشت زمین را و زمان را

مقدار شب از روز فزون بود، بدل گشت

ناقض همه این را شد و کامل همه آن را

در باغ، چین، ضامن گل گشت ز بلبل

آن روز که آوازه فکندند خزان را

در دوران معاصر سروده‌های بهاری در قالب تصنیف جلوه‌گر شده و تصنیف‌سازان و ترانه سرایان زیادی درباره بهار سروده‌اند، آهنگسازان زیادی آهنگ ساخته و خوانندگان بسیاری خوانده‌اند. در پایان نمونه‌ای از این ترانه‌های بهاری را می‌آورم. جشن گل‌ها سروده اسماعیل نواب صفا و آهنگسازی پرویز یاحقی

نغمه اصفهان:

جهان زیبا شد، بلبل، چین آراشد

در ایران جشن گلها ز نو برپاشد

نوروز آمد، هم خنده وی، هم نغمه وی، گوید که چه پیروز آمد

پیروزآمد، جانانه من، در خانه من فرخنده چو نوروز آمد

ای گل از گلها تازه تری، در صحن چمن بس جلوه‌گری‌ها داری

با خار ای گل کی هم نفسی، چون بوی گل ، در سینه من جاداری

هم دردی و هم درمانی هم وصلی و هم هجرانی، عشق و امید دل و جانی

دل مهر و وفا می‌خواهد، دیوانه چها می‌خواهد، دردم را دانم که ندانی

جهان زیباشد، بلبل چمن آراشد

در ایران جشن گلها زنو برپاشد

آهنگ ……

داری گل می را با هم، من از تو گل و مِی خواهم گیراتر از باد بهاری

دل از تو وفا می‌جوید، غافل که خطا می‌جوید، می‌خواهد آن را که نداری بردی تو صفای گلها، بازآ که به پای گلها، صد دل دامانت بگذارم

سیر چمن از سرگیرم، با روی تو ساغر گیرم، رویت باشد صبح بهارم

جهان زیبا شد بلبل چمن آرا شد

در ایران جشن گلها ، زنو برباشد…

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.