برای الوند دودکش نسازید

0

 

*فرزاد سپهر

*معمار و مدرس دانشگاه

ساخت و ساز همسو با اقلیم و طبیعت از اصول اول کار معماری است. وقتی به دامنه‌ها یا شیب زمین می‌رسیم ساختمان را متناسب با محل ساخت و روی مسیر پله‌کانی می‌کنیم تا سازه‌ای که در محل موردنظر ساخته می‌شود نه بخشی اضافه و زیادی که همسو با مسیر و شیب دامنه باشد.

دودکش‌سازی

به نقل قول از استاد معمار، سیاوش تیموری، در زمان کودکی نقاشی ذهنی از ساختمان شامل مثلثی برای بام، یک مربع در پائین برای بنا، دو پنجره، یک در، درختی در کنار و مسیری برای رفت و آمد ساکنان بود. کودک در پاسخ به شکل زندگی در خانه‌ای که نقاشی کرده یک دودکش در کنار مثلث بام‌گونه‌اش با چند خط رو به آسمان به عنوان دودی نشانگر زندگی در خانه می‌کشید. حال همین تصویر را برای کوهستان به عنوان بام شهر در نظر بگیریم. وقتی ساختمانی در دامنه‌اش بدون توجه به شیب دامنه ساخته می‌شود دقیقا مانند دودکش در همان نقاشیِ کودکانه است.

کافی است این ساختمان بروی شیب‌ها بغلطد و پلکانی ساخته شود. از نمونه‌های اجرایی می‌توان به شهر زیبای ماسوله در استان گیلان و یا شهر پاوه در استان کردستان اشاره کرد. استفاده از طرح‌های اجرایی و قابل دفاع وظیفه یا از وظایف اصلی معمار است. آن‌که نام مهندس را همراهش دارد باید بر عنوان مهندسی یعنی آن‌که بر دانش هندسه تواناست مُهر تائید بزند نه آن‌که ساختمانی متناقض با نام خود بسازد. ساختمان یا خانه محل آرامش است و همراه با طبیعتی که در آن ساخته می‌شود. این ساختمان اگر عنصری افزوده یا اضافه بر طبیعت شود مانند همان دودکش برای کوهستان عمل می‌کند.

به عمل کار برآید

گشتن به دنبال زمین مناسب برای ساختن در شرایطی که شهر توسط نهاد مسئول یعنی شهرداری به شکل پهنه‌بندی و طرح تفصیلی طبقه‌بندی شده، کارِ مکان‌یابی را برای مهندس معمار راحت می‌کند. در این بین می‌ماند کارِ حرفه‌ای طراحی برای زمینی که به معمار پیشنهاد شده است. طراحی مبتنی بر اصلِ ساخته‌شدن همان ترسیم نقشه‌های اجرایی است. این که نقشه‌های معماری چقدر قابل اجراست و چه میزان از آن‌ها اجرا می‌شود می‌تواند به عنوان شاخصه‌ای برای ارزیابی کار معماری قلمداد شود.

درخت؛ تجسد جان زندگی

گرداگرد زمین برای ساختمان پیشنهادی می‌چرخیم و اول بسم‌الله تیشه به ریشه‌های درخت‌هایی می‌زنیم که در زمین ساختمان هستند و معمار در تضاد با نام خود که همانا معماری و ساختن است، دستور به تخریب می‌دهد. تأسف و اندوه از کار او صدمه‌ای به بلندای تاریخ زندگی است. درخت‌ها ارثیه‌های زمین برای ما هستند تا نگاهشان داریم و در کنارشان بسازیم نه آن‌که تیشه به ریشه‌هایشان بزنیم. درخت‌ها و بالطبع باغ‌ها خطوط سبز شهر و رگه‌های تنفس شهروندانند. درخت، تجسد جان زندگی است و باز هم به نقل استاد گرامی معماری، جناب استاد تیموری، گاهی زشتی‌های کار مهندس معمار را می‌پوشاند. کاشکی درخت‌ها نه پوششی برای نادیده‌گرفتن معماریِ نادرست که تاکیدی بر کارِ درستِ معماری باشند.

سرافرازی الوند با دامنه‌هایش

پیش از ورود به شهر همدان افق شهر نمایان می‌شود. الوند، کوهستانی برآمده بر شهر و نشان شهر همدان، رخ می‌کند. نزدیک‌تر که بشویم ساختمان‌ها و این سال‌ها برج‌ها و یک گوی یا توپ مشبک در دامنه‌اش بیرون می‌زند. باز هم نزدیک‌تر بشویم و به بلوار ارم و بعد عباس‌آباد و مسیر گنجنامه یا همان کتیبه‌های باستانی برسیم، ساخت و ساز شهری چهره‌ای دیگر از همدان در سال‌های اخیر را نمایان می‌کند. شهر برای شهروندان صرفا به شعاری برای نهادهای مسئول بدل شده و اجازه به ساخت و ساز آن هم به شکل نادرست آن در مسیر خودنمایی می‌کند. ابتدای بلوار کولاب یا همان عباس‌آباد سابق که نام جدید خود را از شهرِ مزارِ شاه‌ِ همدان، میرسیدعلی همدانی برگرفته، ساختمان‌هایی با کندن دیواره‌های تپه‌ عباس‌آباد ساخته شده یا در حال ساخت هستند. یکی هم نیمه‌کاره است و چنان هیبت ناپسندی دارد که عبور از دیوارهای آهنی‌اش با فریاد و چوب و تشر نگهبانش مواجه می‌شود. اکنون مسیر با همین ساختمان‌های بی‌ربط در طراحی معماری تکه‌تکه شده است. راه‌حل ساده اما قابل توجه است. کار به دست معمار و شهرساز اگر باشد و بر طراحی اجرایی بنشیند هم شهر حفظ می‌شود و هم باغ و دار و درخت‌ها محفوظ می‌مانند. در این سال‌ها ابروهای کوهستان الوند برای ما شهروندان در هم شده است. به قول استاد گرامی فلسفه و تاریخ، جناب استاد پرویز اذکائی، خدا را، الوند ما کجاست؟!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.