برای حفظ زبان در عصر زوال
جستاری در تاریخچۀ زبان کهن همدانی و میراث باستانی ما
تلخیصی از کتاب «فرهنگ مردم همدان» تالیف دکتر پرویز اذکایی، ۱۳۸۵، انتشارات دانشگاه بوعلی سینا.
*محمد رابطی
قبل از هرگونه پیش روی در موضوع، خواننده گرامی باید بداند کتاب «فرهنگ مردم همدان» مهمترین و بیشک گرانسنگترین اثر پژوهشی در شناخت ویژگیها و بنیادهای فرهنگی همدان و همدانیان است. کتابی بینظیر و بسیار مفصل از تاریخ و سرگذشت زبان، گویش و فرهنگ محلی همدانیان. این کتاب در ده فصل و ۴۶۶ صفحه در سال ۱۳۸۵ توسط انتشارات دانشگاه بوعلی سینا به چاپ رسیده. این اثر یقینا در قامت کتابی مرجع برای شناخت فرهنگ محلی مردم همدان قرار دارد و وسواس علمی دکتر اذکایی چنان بوده که هر فصل به تنهایی به اندازه یک کتاب جداگانه صاحب ارزش و منزلت است. مطلب پیش رو نیز گزینش و خلاصهای از سه فصل ابتدایی آن است. پارهای از بحثهای کوچه بازاری در پس کوچههای فضای مجازی انگیزه این تلخیص بود (عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد) تا دریابیم وقتی میگوییم زبانِ کهنِ همدان، مقصود چیست؟ آن چه امروز گویش همدانی مینامیم از کجا آمده؟ چه عواملی بر شکل امروزین آن، دست داشته و تاثیر گذاشته؟ و اساسا آن چه امروز به آن تکلم میکنیم چه سرگذشتی داشته و آن چه امروز در اختیار داریم چه نسبتی با زبان پهلویِ رایج در همدان باستان دارد؟
«فرهنگ محلی مردم همدان همچون دیگر فرهنگهای مردمانۀ زوال یافته، یا در حال زوال، خصوصا بر اثر تحولات چند دهۀ اخیر، در پی گسترش روابط اجتماعی و اقتصادی و اختلاط و استحالۀ اقشار و طبقات، یکسان شدگی و یکنواختی گفتار و پندارها یکسره روی نابودی گذارده است. قراینی هست که میتوان دانست تحولات و تطورات که سابقا و در طول تاریخ در فرهنگ مردم ولایات رخ داده به سبب پویا نبودن جامعه و یا کندی جریانهای زیرساختی آن به اندازۀ دوران معاصر سریع و زوال آور نبوده، قبلا جریانهای روساختی – از جمله فرهنگهای محلی و فرهنگ مردم همدان نیز – کمتر دستخوش تحول و دگرگونی گشته است. زیرا، فیالمثل، بقایای زبان پهلوی – که در گویش عوام آن ولایت کمابیش رسوب کرده – همواره «فهلویات» نام برده شده، یا مورد جستوجو و تحقیق بوده است» ]ص دو[.
همدان در عهود ما قبل اسلامی، جزو ولایات «پهله» ایران بوده، که این همان استان «مادِ» بزرگ باستان یا ایالت جبالِ (= کوهستان) عهود میانه و عراق عجم دورۀ سلجوقی به بعد است. از این رو زبان مشترک مردم آن ایالت را «فهلوی» نامیده، و آثار ادبی آن را «فهلویات» گفتهاند. فهلوی، اساسا گویشی، ویژۀ مردم مغرب و جنوب غربی ایرانزمین بوده است ]ص سه[.
دکتر اذکایی در این کتاب دو عنصر مهم را طی شش – هفت، قرن اخیر در گویش و فرهنگ مردم همدان دخیل و موثر میداند. این دو عنصر بدین قرار است: « ۱- از سدههای پنجم و ششم که آغاز دوران تسلط ترکمانان بر همۀ ولایات ایران است، عناصر ترکی، که از این زبان، واژههای بسیاری در گویش شهری و روستایی همدان وارد گشته، و باید گفت که زبان روستانشینان آن ولایت کمابیش ترکی است. و ۲- وجود و رسوخ عنصر «یهودی» در گویش و لهجۀ همدان، چنان که مشهور است، این قوم در نگهداری آداب و سنن خود سعی بلیغ داشته، و گویا در زبان محلی نیز، که از دیرباز بدان خوگر و متکلّم بوده، میتوان گفت که بیتاثیر نبودهاند؛ خصوصا آن که عمدۀ جریانهای اقتصادی و معاملات تجاری و داد و ستد با عوام و خواص توسط آنان صورت میگرفته است، چنان که مهمترین «راستابازار» کنونی شهر و یکی دو محلۀ دیگر به نام آنان موسوم بوده است. در هر حال، گویش فهلویِ مردم همدان گذشته از دخیلات ترکی، ظاهرا از تاثیرات یهودی هم بیبهره نمانده است» ]ص چهار[.
برای ذکر «فهلوی» به عنوان یک زبان، آن چنان که کتاب توصیف میکند: «به مثابه یک زبانِ متعارف و موسَّع و تاریخمند چه در نخستین سدههای اسلامی و چه پیش از اسلام (عهود اشکانی و ساسانی) میتوان به دو نمونۀ مشهور «ویس و رامین» و «درخت آسوریک» اشاره کرد». پس از آن و با دانستن این که «فهلوی» زبان مشترک و متداول مردم نواحی پهلۀ مذکور و اساسا گویش ویژۀ مردم مغرب و جنوبغربی ایرانزمین بوده، دکتر اذکایی تاکید بلیغی میکند بر این که: «فهلوی در واقع به مثابۀ یک زبان و نه اصطلاحا گویش، بین عوام و خواص تمام ولایات فهله تداول داشته است».
برای از بین بردن هرگونه شک و تردید در این که فهلوی زبان رایج مردمان این منطقه بوده، دکتر اذکایی برای مثال، گزارشی از کتاب راحه الصدورِ راوندی (ح ۵۹۹) در سدۀ ششم، که همدان پایتخت آل سلجوق بوده بدست میدهد. از این که «نجم الدین دو بیتی» برای جمع آوری دوبیتیهای پهلوی زحمت فراوان کشیده طوری که به گزارش کتاب راحه الصدور و نقل دکتر اذکایی: «راوندی به چشم دیده که «نجم دو بیتی» چه رنجها کشیده…و بعد از او املاک و اسباب هیچ بنماند، و زن و فرزندی نیاندوخت و وارثان نیز پنجاه من کاغذ دوبیتی قسمت کردند». دکتر اذکایی از این نقل و تلاش «نجم دوبیتی» این چنین نتیجه میگیرد: « به نظر ما همین فقره خبردهی راوندی در موضوع ما نحن فیه، یکی از شگفتترین و پربهاترین و حقیقتا مغتنمترین اطلاعات مندرج در کتاب او می باشد» ]ص۲۵[. دکتر اذکایی در ادامه مینویسد: «همین فقره باید هر شخص دیرباوری را قانع کند، و هرگونه تردید را در این خصوص از میان بردارد که فهلوی زبان رایج و جاری، بالفعل و متداول مردمِ – اعم از خواص و عوالم – جبال یا عراق عجم حتی نهایت قرن ششم بوده است» ]ص ۲۵[.
نویسنده در مورد منطقه جغرافیایی ماد بزرگ باستان مینویسد: «ماد بزرگ از حدود رَی و قزوین تا اصفهان، و از آن جا تا کرماشان، و از ماسبذان تا حدود زنجان و ماه نشان باشد». «زبان مادی میانه یا همین «فهلوی» در این منطقه، از حیث دایرۀ انتشار و تداول در بین اقوام آن سرزمین، همچون طیفی به نظر می رسد که سرحدّ بیرنگ و کمرنگ آن در نواحی شرقیِ منطقه، یعنی شهر «ری» می باشد و هر چه به طرف مغرب پیش میرود، پر رنگی و خلوص لسانی یا به تعبیر دیگر «غلظت لهجهای» فهلویِ مادی تا سرحدّ کردی محض بیشتر میشود. کانون متوسط دایرۀ انتشار یا میانگاه طیف زبانی مزبور همانا مرکز ایالت ماد و جبال، همدان است. در چنین جغرافیای زبانی مادی یا فهلوی که همدان از بدو ظهور تاریخی حتی در مفهوم لغوی اسم خود «مجمع قبایل» ماد بوده، به مثابۀ چهار راهۀ بزرگ غرب ایرانزمین چنان که نسبت به چهار سوی خود وضع بینابینی و متوسط داشته، بسا که نقش معدل بین الجهات را هم ایفا کرده است. به عبارت دیگر، در این برخوردگاه فرهنگی و زبانی، هر یک از ارکان فهلوی یا مادی میانه، یعنی: آذری (ازشمال)، رازی (از مشرق)، لری (از جنوب) و کردی (از مغرب) کار پایۀ ادبی خود داشتهاند، هر یک مهر و نشان یا نقش و اثر خود بر زبان مشترک اقوام منطقه نهادهاند» ]ص۳۲[.
نویسنده در بخشی از کتاب با رجوع به نظر و گفتار بلندی از استاد «ژیلبر لازار» (G.Lazard) فرانسوی (پهلوی، پارسی، دری، زبانهای ایران حَسَب قول ابن مقفّع)، مطالبی را در جهت تکملۀ بحث، به صورت خلاصه ارائه میدهد و ما نیز چند بند از آن را که برای این نوشتار مفید است در ادامه آوردهایم: « ۱- فهلوی (پهلوی) اسم یک زبان است که بیشک نمیشود آن را به تعریف گویش محدود کرد. ۲- اسم «فهلوی» بازنمای ادبیات گویشهای جبال ایران (همان مادستان عهد باستان) میباشد. ۳- پهلوی که در عصر اسلامی تحول یافت، همانا گویش باستانی مردم مادستان بود، که اَشکال ادبی آن به عنوان فهلویات معروف است. ۴- فهلویات پارهای از ویژگیهای گویشی شمال غربی ایران را در بردارد (چنان که در زنگان و همدان و …) ۵- پهلوی میتواند به معنای: پارتی، فارسی میانه و فارسی باشد ]ص ۳۷ و ۳۸[.
با نظر به کتاب «فرهنگ مردم همدان» میتوان گفت آن چه همین امروز در همدان برای ما مانده: «نه زبان، که یک گویش است». اما در واقع: «این گویشِ همدانی بازماندۀ زبان مادی میانه یا پهلوی شمالغربی ایران است که اصطلاحا به آن فهلوی گفتهاند». دکتر اذکایی به این پرسشها که گویش حاضر تحت اثر چه عواملی قرار گرفته و چه چیز او را به شکل امروزینش نزدیک کرده، هم در فصل ویژگیهای دستوری گویش همدانی و هم در فصل درآمد هگمتانه، به آن و بسیار بیشتراز آن را پاسخ داده. جالب است بدانیم «بارزترین ویژگی آوا شناختی گویش همدانی (شروع به کسره در کلمات) در سده های اخیر متاثر از لهجه یهودیان شهر میباشد» که در همین فصل سوم دلایل این فرضیه به تفصیل بیان شده. برای جلوگیری از به درازا کشیدن متن از صورت خلاصه آن را آوردهایم: «یهودیان در شهرهای مادِ باستان بیش از دوهزار و هفتصد سال با آن ویژگیهای تحفّظ قومی و قبیلهای قدمت دارند» و همانطور که در پیش آمد «علاوه بر تاثیر یهودیان، تسلط ترکمانان بر همه ولایات ایران نیز باعث شده تا عناصر ترکی بسیاری در گویش شهری و روستایی همدان وارد شود». این دو یعنی تاثیرات «یهودیان» و «ترکمانان» بر گویش فهلوی همدان البته که قابل توجهاند اما نویسنده معتقد است: «نوعی از ساخت شهری و فرهنگی همدان باعث شد تا برخی پدیدهها و آثار کهن، رسوم و لهجههای محلی همدان برای ما به جا بمانند». مواردی مثل: «دعواهای فرقهای و مسلکی مانند حیدری و نعمتی در محلات، بیارتباطی یا ارتباط کم برخی شهرنشینان با روستائیان از دلایل این مانایی لهجه و آثار کهن فرهنگی و زبانی همدان بوده است». بیشک برای خواننده مشتاق پرسش در باب ریشههای تاریخی زبان کهن، فرهنگ محلی همدان و یافتن پاسخ آنها کتاب «فرهنگ مردم همدان» حاصل زحمات بیمانند دکتر اذکایی برای حفظ و مکتوب کردن فرهنگ، تاریخ و زبان همدان؛ به مثابه یک نقشه و مرجع اصیل راهگشای جویندگان است. یادمان نرود ما با زبان و کلمات فکر میکنیم و درست همانطور، کسی که خانه ندارد هیچ چیز ندارد، ملتی که زبان، گویش و لهجهاش را از دست دهد همه چیزش را از دست میدهد و البته که کتاب «فرهنگ مردم همدان» کوششی است سترگ برای حفظ فرهنگ محلی مردم و زبان همدان.