برخورد دوگانه با جشنها
*حسین زندی
*سردبیر
باید قبول کنیم برخورد ما با شادی و جشن دوگانه است، نه تنها این حق را به رسمیت نشناختهایم، بلکه گاهی برخورد مضحکی با چنین مقولهای داریم. این دوگانگی و تناقض در مواجهه با جشنهای مردمی و ملی نمود بیشتری دارد و حتی در برخورد با پدیدههای شادیآفرین مانند موسیقی و رقص بسیار مغرضانه است. به طور مثال جشن چهارشنبهسوری که یکی از مهمترین جشنهای کهن این کشور است، در طول دهها قرن به حیات خود ادامه داده، اما با همین برخورد دوگانه این روزها به هویت و اصل آن خدشه وارد شده است. برخی جریانها این جشن را به رسمیت نمیشناسند. حتی پا را فراتر گذاشته، با جعل نام چهارشنبهسوری از آن با نام سهشنبه آخر سال یاد میکنند. برخی دیگر از همفکران و اعضای همان جریانها که نگاه اقتصادی دارند، به عنوان محملی برای کسب درآمد با نگاه میکنند و بی سر و صدا از ظرفیت چنین جشنهایی استفاده کرده و کاسبی میکنند. جریانی که در کار واردات فشفشه، ترقه، موشک و مواد آتشزا است، منافعش را در حیات چهارشنبهسوری جستوجو میکند. در حالیکه برداشت غلط گروه اول این جریان باعث شده این جشن ملی که خاصیت همگرایی داشته امروز مسیر دیگری را در پیش بگیرد. این جریان توجه ندارد که هویت چهارشنبهسوری پس از اسلام تکامل پیدا کرده است. پیش از اسلام ایام هفته به صورت امروز شکل نگرفته و نامگذاری نشده بود. اما ماهها و روزها دارای نام بودند. بنابراین پس از شکلگیری تقویم جلالی یا هجری نام چهارشنبهسوری به این جشن اطلاق شده است.
موضوع دیگر این است که موشکبازی، فشفشهبازی و بدعتهای جدید استفاده از مواد آتشزا و محترقه خطرناک در سه دهه گذشته وارد این جشن شده است، در حالیکه گذشتگان از مواد آتشزای خطرناک استفاده نمیکردند. بنابراین به جای جلوگیری از برگزاری چنین جشنی باید از ورود مواد محترقه و آتش زا به کشور جلوگیری کرد.
اما ریشه این برخورد در به رسمیت نشناختن شادی و شادمانی است. اگر این حق را به رسمیت بشناسیم، مسلماً در کار شادمانیکنندگان دخالت نمیکنیم. در کشورهای توسعهیافته برای برگزاری جشنها نه تنها مانع و مزاحمت ایجاد نمیشود، بلکه محلی مناسب برای برگزاری عمومی آن در نظر گرفته میشود. اگر در هر منطقه از شهری مانند همدان، مکان مناسبی برای حضور و شادمانی هزاران نفر فراهم میشد، بدون شک این جشن کارکرد اصلی خود را پیدا میکرد و تبدیل میشد به ابزاری برای همگرایی و همبستگی مردم. اما آیا متولیان امر به چنین درایتی رسیدهاند؟