بشر امروز و مشکلات پیش رو
*سام دفتری
*نویسنده و مترجم
بشر با تمام پستی و بلندیهایی که در سیر تکامل داشته، همیشه سختیها و مصائب را پشت سر گذاشته و به شکلی از مهلکه جان سالم به در برده است. تقریباً تا دو قرن پیش، مسائل و مشکلات هر جامعهای مختص خودش بود و غیر از جنگها و کشورگشاییها، به ندرت فجایعی غیر قابل کنترل به وجود میآمد و بالاخره هم حل میشد. اما از دو قرن پیش به اینطرف، با پیدایش انقلاب صنعتی و شکلگیری صنایع مختلف، شیوه زندگی عوض شد و به ظاهر، تمدن بشری پیشرفت کرد اما هزینههای سنگینی برای تمام جوامع شکل گرفت که جان سالم به در بردن از آن دیگر به راحتی امکانپذیر نبود.
دیدیم یک ویروس کوچک که اصلاً معلوم نیست چه هست و از کجا آمده، چه بلایی سر نسل بشر آورد. واقعاً مگر ما کم از آن بودیم، موجودی که نه اندام دارد، نه مغز، نه سلول و میتوان گفت هیچ ندارد الا یک رشته DNA ناچیز که به اندازه یک برش کوچک از DNA ما هم نیست. خیلی از دانشمندان هنوز باور دارند ویروس، موجود زنده نیست. یعنی مشخصات یک موجود زنده را ندارد. حال ببینید چه دشمن نامرئیای روبروی ما صف کشیده است. خدا رو شکر ما هم صفآرایی کردیم. بهیاد دارید روزهای اول چه بر سرمان آمد؟ نه فقط ما، یا یک قوم و قبیلهای خاص. تقریباً تمام دنیا یک فاجعه واقعی را تجربه کردند.
از این همهگیری خیلی درسها گرفتیم. البته تاوان سنگینی هم دادیم. عزیزان بسیاری از خانوادهها از دست رفتند و خیلیها هم تغییرات عظیمی را متحمل شدند. تراژدی بزرگی روی دنیا سایه انداخته بود. اما لشگر ما هم به میدان آمد. اینبار دانشمندان، خطشکن بودند. بسیاری از آنها از سالها قبل با موارد مشابه دست و پنجه نرم میکردند و بلافاصله صنایع و البته اعتبارات مالی، وارد عمل شدند و در مدت زمانی خیلی کوتاه، موفق شدند هم واکسن طراحی کنند، هم تولید کنند و هم توزیع، آن هم در سرتاسر جهان.
از درسهایی که گرفتیم این بود که برای از بین بردن این بلای آسمانی قرن بیست و یک، باید یک سری پروتکلها تعریف شوند و همه هم ملزم به رعایت آنها شوند. از فرد، خانواده، محله و شهر گرفته تا کل کشور و تمام دنیا، و بدون کم و کاست هم اجرا شوند. پس دیدیم که این کار شدنی است. دیدیم میشود همه همزمان در سرتاسر دنیا یک سری قوانین را رعایت کند. دیدیم که میشود با رعایت چند قانون ساده که از خود ما شروع شده باشد، معضلات بزرگ را حل کنیم یا حداقل به روند مقابله با آن معضل، سرعت بخشیم.
از دیگر درسهایی که گرفتیم استفاده معقول از تکنولوژی بود. توانستیم در سرتاسر دنیا، برای آموزش، هنر، قرارهای کاری و حتی معاینات پزشکی و عملهای جراحی از راه دور، شیوههای جدیدی ابداع کنیم. در بسیاری از موارد هم موفق عمل کردیم. میتوان گفت به نوعی شیوه ارتباط جمعی عوض شد و چهره تازهای به خود گرفت. و مهمتر از همه اینها، در مدت کوتاهی با تمام این تغییرات خو گرفتیم. انگار تماس تصویری از اول وجود داشته است. به یاد دارم در گذشته نه چندان دور، خیلی دیر به یک تکنولوژی یا رفتار جدید، عادت میکردیم. آیا به خاطرمیآورید وقتی دیگ زودپز یا اجاق مایکرویو به بازار آمد خیلی از خانوادهها تا سالها از آنها استفاده نمیکردند. یا تلفن بیسیم، حتی تلفن همراه.
اما با وجود شرایطی خیلی سخت و طاقت فرسا که همهگیری کرونا در تمام دنیا به وجود آورد، به سرعت تمام مدارس، دانشگاهها، ادارهها و نهادها مجهز به سیستم دورکاری شدند و بدون اینکه لطمه قابل توجهی به ساختارها وارد شود، همه به کار خود ادامه دادند. البته بسیاری از مشاغل هم صدمات جبرانناپذیری را تجربه کردند که شاید هنوز هم نتوانسته باشند خود را احیا کنند، اما اصل ماجرا آن است که این هماهنگی در زمانی بسیار کوتاه اتفاق افتاد.
چرا این هماهنگی را برای سایر معضلاتی که داریم به کار نگیریم که شکر خدا کم هم نیستند. بیاید از مشکلات زیستمحیطی شروع کنیم. چرا؟ چون این هم یک بلای آسمانی مانند همهگیری کروناست. اما بلایی که به یکباره نازل نشده بلکه خیلی آرام و آهسته مثل سرطان در حال تهدید جوامع بشری و حتی حیات اینگونه وسایر موجودات است. مشکل کجاست؟ خود ما…
راهحل کجاست؟ باز هم خود ما.. چرا باید حتماً بلایی سرمان نازل شود و تازه بعد از آن به فکر بیفتیم چه باید کرد؟ اگر خدای ناکرده کلی مرگ و میر، مثلاً به علت سمیت پسماند، وضعیتی مشابه آنچه برای کرونا به وجود آمد ظرف چند هفته در تمام دنیا اتفاق بیفتد، آنوقت جهان به به یک راه حل عاجل برای مدیریت پسماند خواهد رسید؟ مگر ما برای پروتکلهای کرونا، از خودمان شروع نکردیم، بعد خانواده و اطرافیان؟ چرا همین کار را برای سایر معضلات انجام نمیدهیم؟ واقعاً نمیشود برای استفاده صحیح از منابع آب پروتکل درست کرد؟ باید از تشنگی تلف شیم تا به هماهنگی لازم برسیم؟ ما ثابت کردیم که از پس این کار بر میآیم. شک ندارم زیرساختهای اساسی برای خیلی از کارها لازم است و نه تنها ما، بسیاری از دیگر کشورها هم هستند که با این مسئله دستوپنجه نرم میکنند. اما قبل از هر چیز، مهم این است که بتوانیم مشکل را از منشأ آن ریشهکن کنیم. چرا این توان تازهای که در نوع بشر کشف کردیم، برای حل معضل پسماند به کار نگیریم؟ یا بحران آب؟ یا مصرف انرژی؟ آیا نمیشود با استفاده از ابزارهای جدید و در دسترس، و قطعاً با سیاستگذاریهای مناسب مسئولین و نهادها، ما هم سهمی در رفع معضلات بشر امروز و خودمان داشته باشیم؟
هنوز در آغاز یک راه طولانی هستیم. مشکلات قرن بیست و یکم با تمام فراز و نشیبها، شاید در کوتاهمدت، نوسان زندگی ما را دستخوش تغییر کرده باشد اما من خیلی خوشبین هستم که آگاهی و تسلط بر امور، برای زندگی در این دوران بسیار لازم و حیاتی است. این قرن، نشان داد که با دورانهای پدران و اجداد ما تفاوت بسیار دارد. برای گذشتن از این مسیر، به دانستههای زیادی نیاز داریم و دقیقاً مانند یک ناخدای کشتی، باید از ساز و کار موتور کشتی گرفته تا آذوقه و مسیریابی آگاهی کامل داشته باشیم. بدانیم چهطور زندگی کنیم، چهطور در امان بمانیم و نسل بعد از خود را هم بر این کشتی سوار کنیم.