تأثیر موسیقی بر روح و روان

0

*علی پاشا رجبلو

*مدرس موسیقی

موسیقی به مثابه هنری که بیان احساس زیبایی‌هاست، با ترکیب اصوات و آواهای انسانی که به وجود می‌آورد، می‌تواند تأثیر مهم و ماندگاری در نیازهای روحی و روانی انسان‌ها بگذارد. در طول تاریخ، فلاسفه، دانشمندان و هنرمندان کوشش کرده‌اند که به تبیین و نقش و اهمیت این تأثیرگذاری و ارتباط متقابل موسیقی و انسان بپردازند که در نهایت بتوانند با نتایج حاصله، بر درمان بسیاری از آلام و دردهای انسانی، فائق آیند.

یونانیان بر این باور بودند که موسیقی می‌تواند رنج‌های آدمی را التیام بخشد. افلاطون معتقد بود که یک  موسیقی خوب باعث قدرتمندی و پاکی و نجابت در انسان می‌شود. فیثاغورس اعتقاد داشت که یک نوازنده ماهر می‌تواند به سلامتی بیمار کمک کند. رومی‌ها موسیقی را شفا بخش می‌دانستند و آئین‌هایی چون بوادئیسم، تائویسم و عقاید کنفسیوس، نیز بر اثر بخشی موسیقی در روان انسان‌ها تاکید می‌کنند .

همچنین چهار فیلسوف بزرگ ایرانی (ابونصر فارابی، اخوان‌الصفا (گروه)،  ابن‌سینا، قطب‌الدین شیرازی)، جملگی از تأثیر موسیقی بر روان انسانی سخن گفته‌اند.  ابن سینا نخستین طبیبی بود که موسیقی را برای شفای بسیاری از بیماران تجویز و سفارش کرده است. فارابی در کتاب موسیقی الکبیر خود درباره تأثیر انواع لحن‌ها معقتد است که  ۱ – در نفس لذت و آسایش ایجاد می‌کند (لذت‌آور و راحتی کمال) ، ۲ – علاوه بر نفس، تخیلات و تصوراتی پدید می‌آورد (خلق‌کردن)، ملهم از نفس، لذت‌آور یا رنج‌رسان (خیال‌آفرین و شاعرانه)، که ترکیب این سه اثر می‌تواند در انسان اثربخش باشد و اخوان‌الصفا مدعی است که می‌توان بیماران را بدون دارو و با موسیقی درمان کرد.

«عبدالقادر مراغی» موسیقیدان بزرگ ایران، نقش مقام‌های موسیقی را اینچنین بیان می‌کند که مقام‌هایی چون عشاق، نوا و بوسلیک قوه شجاعت را بالا می‌برد، مقام‌های راست، عراق و نوروز باعث انبساط خاطر می‌شود و مقام‌هایی چون راهوی، زیرافکند و زنگوله بی‌تأثیر و خنثی هستند.

نظریه چهار حالت موسیقی (باس، تنور، آلتو و سوپرانو)، در دوره رنسانس، تحت تأثیر از نظریه حالت‌های چهارگونه بدن (صفرا، بلغم، خون و سودا) و همچنین نظریه دیگری که جهان را از چهار عنصر (خاک، آب، هوا و آتش) می‌داند، شکل گرفته است، که براساس این نظریه‌ها انواع نغمه‌های موسیقی بر انسان‌های مختلف بر پایه طبایع چهارگانه بدن، تأثیر متنوعی  به جای می‌گذارد .

استفاده از موسیقی برای درمان دردها که امروزه از آن به عنوان «موسیقی درمانی» شناخته می‌شود، مورد توجه موسیقیدانان و همچنین روان‌شناسان بوده است. عده‌ای از موسیقیدانان معتقدند که می‌توان با اصوات آهنگین موسیقایی،  بیماران را درمان کنند. بسیاری از هنرمندان موسیقی نیز خاطرات و گفتارهایی درباره تأثیر نوازندگی بر بیماران بیان می‌کنند که اعتقاد بر تأثیرگذاری موسیقی در روان انسانی دارد و نمونه‌های بارزی از موسیقی درمانی را می‌توان در موسیقی‌های مقامی بلوچستان، نواحی جنوب ایران، کردستان، گلستان و در مناطق دیگر ایران مشاهده کرد که حتی امروزه کاربرد دارد. تعدادی از روان‌شناسان نیز بر اهمیت درمان بیماران روحی و روانی به‌وسیله موسیقی تأکید دارند .

در این میان باید توجه داشت که عده‌ای ممکن است با طرح ویژگی‌های موسیقی درمانی، دستاوردهای علمی و پزشکی را کم‌ارزش نشان دهند و این در حالی است که دستاوردی پزشکی توانسته است در درمان بسیاری از  آلام روحی و جسمی انسان‌ها نقش جدی و مهمی را داشته باشد.  باید توجه داشت که همچنان بسیاری از ابعاد روان انسانی ناشناخته باقی مانده است و موسیقی درمانی به مانند علوم پزشکی، باید راه طولانی را در رسیدن به درمان دردها و آلام روحی انسان، طی کند. حائز اهمیت‌بودن موسیقی‌درمانی نیاز به بررسی بیشتری دارد. هرچند در قدیم به علل مختلف و به‌خصوص این‌که علم پزشکی به رشد و تکامل امروز نرسیده بود، موسیقی درمانی نقش جدی‌تری داشت، اما در حال حاضر این نقش کمرنگ‌تر شده است، با این وجود می‌توان اعتقاد  داشت که موسیقی تأثیر بسزایی بر روح و روان آدمی دارد  و همچنان می‌توان از موسیقی‌درمانی برای کاهش درد و آلام  و ایجاد شور و شعف درونی انسان‌ها، استفاده کرد .

اگرچه موسیقی به‌طور کلی تأثیر جدی و مثبتی در روح و روان انسان‌ها دارد، اما ایجاد هرگونه سر و ‌صدا با سازها را نمی‌توان موسیقی نامید. بسیاری از قطعات و آهنگ‌های ساخته‌شده تحت عنوان موسیقی که فاقد یک ساختار هنری و متفکرانه است، می‌تواند تأثیر مخربی در ذهن داشته باشد. توجه و استفاده از یک موسیقی عالمانه به‌خصوص در درمان‌های روحی و روانی اهمیت زیادی دارد .

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.