*علی بیات
*کوهنورد
با افزایش جمعیت و نیازهای مقتضی با روز، ما نیاز به امور رفاهی داریم؛ از جادهکشی وسط کویر گرفته تا جنگل و سایر مناطق. اما اگر ما مهمترین نیاز را با کمترین آسیب انتخاب کنیم این هنر مدیریت ماست. آنچه در طی چند دهه اخیر شاهد آن هستیم این است که دولتها فاقد نقشه راه برای محیط زیست هستند و در مدیریتها آیندهنگری که عنصر اصلی علم مدیریت است، دیده نمیشود. همین روند باعث شده بسیاری از طرحها و پروژههای ما رها شده و نیمهتمام بماند و یا اینکه هزینههای محیط زیستی و اجتماعی بالایی داشته باشد؛ به عنوان مثال ما در زمینه سدسازی خود را نسبت به منطقه برتر نشان دهیم و این توان فنی و مهندسی ماست. اما اینکه سد را کجا بسازیم که پائین دست را خشک نکند و دچار آسیب دایمی نکند این هنر مدیریت ماست.
این به توان فنی مربوط نمیشود از طرف دیگر گزینشهایی با سیاست صورت میگیرد با توجه به اینکه در ستادهای انتخاباتی ما فعال بودند، گزینش میکنیم بدون اینکه به تخصص آنها نگاه کنیم و نتیجه آن میشود که دچار مشکلات اینچنینی میشویم. بنده معتقد به تخصصگرایی هستم. علم مدیریت میگوید: اگر بخواهیم مملکتی را خوب بچرخانیم باید مدیریت خوبی داشته باشیم و مدیریت درس و دانش خود را دارد و تجربه و سواد خود را میخواهد. کسانی که میخواهند انتخابهایی داشته باشند باید مطالعه کنند و اصول مدیریت را ببینند از این همه اصول کدام را اجرا میکنند. در حوزه عمران هم اینچنین است؛ هر اتفاقی که در بخش عمران و ساخت و ساز در کشور اتفاق میافتد یکی از مهمترین پیوستهای آن باید محیط زیست باشد چراکه در کل کهکشان ما فقط یه کره زمین داریم که قابل سکونت برای انسان است و این کره به چندین قاره تقسیم شده که ایران هم یکی از کشورهای آن است که در قاره آسیا واقع شده و یکی از استان های آن همدان است و کوهستان الوند هم جز همین دنیا است.
ما نمیتوانیم نسبت به آسیبهای احداث یک جاده در گنجنامه به سمت تویسرکان به این کره خاکی بیتفاوت باشیم. در روسیه، اروپا و آسیای شرق دور، ما انسانها مانند یک پاذل هستیم و نباید فقط به جغرافیای سیاسی منطقه نگاه کنیم و بگوییم این مرزها هستند که میگویند ما ایرانی یا غیرایرانی هستیم و باید ایران خود را بسازیم یا تخریب کنیم. وقتی طوفانی رخ دهد دیگر به جغرافیای سیاسی نگاه نمیکند و هر طرفی میتواند برود، پس نگاه ما باید به دنیا جهانی باشد. اگر جهان امروزه بیش از این تخریب نشده شاید به دلیل فعالیت فعالان محیط زیست در هر نقطه از این جهان باشد. محیط زیست ما متأثر از فضای سیاسی ما نیست. تحریمهایی که در طی دو دهه بوده، همان طور که در کنار این تحریمها افزایش مییابد و قیمت ملک و املاک بالا میرود، قیمت کوه هم افزایش پیدا میکند، تورم بیشتر میشود و دوگانه تورم و بیکاری برای جامعه مشکلاتی پیش میآورد.
تحلیل دنیای امروز این است که در بحث تولید خالص و ناخالص ملی برای طبیعت نیز ارزشی را در نظر میگیرند به این صورت که طبیعتی که برای احداث یک کارخانه تخریب میکنیم چه قیمتی دارد؟ ما میخواهیم یک کارخانه ایجاد کنیم که بیش از طبیعت ارزش داشته و بیش از آن درآمد داشته باشد. ما چنین تحلیلی در کشور نداریم. جایگاه عقلانیت در سیستم مدیریت در کشور ما بالاخص در همدان مشخص نیست. آیا گنجنامه ما بیارزش است؟ که بخواهیم آن را در اختیار یک شرکت قرار دهیم یک ساختمان درست کند و مازوت و فاضلاب آن وارد رودخانه شود. آیا گنجنامه در ذات خود بی ارزش است که بخواهیم با ساختوسازهای بشری به آن جذابیت ببخشیم؟ در حالی که اینها بیشتر کوهخواری و زمینخواری در پی دارد. وقتی در کاری سرمایهگذاری میکنیم باید این کار ارزش افزودهای داشته باشد، مولد باشد.
چند نکته دررابطه با جاده کشی مطرح است؛ این جاده بیش از چند ده میلیارد تومان هزینه دارد و کلی تخریب با خود همراه دارد، شش ماه به خاطر بارش بسته است و نمیتواند ۲۴ ساعته در طول سال باز باشد، احداث این جاده به راحتی امکانپذیر نیست و جاهایی که شکافته میشود ممکن است بعدا اصلاح شود که این تخریبی که صورت گرفته دیگر برگشتپذیر نیست و باقی خواهد ماند، با شیبی که این کوهستان دارد باید منطقه وسیعی را به صورت پلهای برش داد که اگر ریزش رخ داد به داخل جاده نیاید. بارش برف و باران و ریزش سنگ را داریم و خطرات و مخاطراتی که همیشه احتمال آن میرود و از همه مهمتر برش کوهستان از بین رفتن حیات جانوری و پوشش گیاهی را با خود همراه دارد که باید مسئولان نسبت به این مسائل حساسیت بیشتری به خرج دهند و بازنگری مجدد داشته باشند.
وقتی در توجیه طرح عنوان میکنند که جذب گردشگر را همراه دارد، مگر همدان با این فاصله کم با تهران و استانهای دیگری که دارد خیلی گردشگر جذب کرده که ما با برجستهکردن یک منطقه خاص که آثار تخریبی گستردهای دارد با این توجیه بخواهیم جادهکشی داشته باشیم؟ کلید واژه گردشگری در سالهای اخیر باعث تخریب و نوعی رانتخواری شده است و کسانی که از رانت برخوردارند دست به اجرای چنین طرحهایی میزنند. گردشگری بهانه خوبی برای اجرای این طرح نیست.