*علی اصغر طلایی مشعوف
ترک تحصیل دانشآموزان دلایل متعدد فردی و اجتماعی دارد و تکعاملی نیست. در سالهای اخیر عوامل مختلف فرهنگی، فردی، سیستمی و اقتصادی عللی برای ترک تحصیلات و بازماندگی از تحصیل افزایش یافتهاند. نوجوانی، دوران گذر از بحرانهای هویتی، روحی و جسمی فراوانی است که بر روی عملکرد تحصیلی دانشآموزان و میل و رغبت آنها برای درس خواندن اثر میگذارد. علل مختلفی که میتوان برای ترک تحصیل بیان کرد. رفتارهای نوجوان ناشی از یادگیریهای کودک در خانواده و جامعه است، رفتارهای نوجوانان تنها منتج از عوامل محیطی نیست بلکه رفتار منعکسکننده فرایند جبر متقابل است. در این میان رفتارهای مرتبط با تحصیل نوجوان در دو حوزه خانواده و مدرسه تبیین میشود.
بازماندگی از تحصیل و ترک تحصیل یکی از اصلیترین چالشهای نظام آموزشوپرورش ایران است که در سالهای اخیر بهویژه پس از همهگیری کووید-۱۹ و غیرحضوریشدن آموزشها، رشد چشمگیری داشته است. طبق آخرین آمارهای اعلامی از وزارتخانه آموزشوپرورش در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ هرچند تلاشهایی برای جذب بازماندگان و تارکان تحصیل و کاهش آمار نسبت به سال تحصیلی قبل انچام شده است، اما همچنان بیش از ۹۱۰ هزار نفر در سنین ۶ تا ۱۷ سال از تحصیل بازماندهاند و ۲۷۹ هزار نفر دانشآموز نیز ترک تحصیلی کردهاند.
دلایل ترک تحصیلی دانشآموزان را میتوان به موارد زیر خلاصه کرد:
محیط خانواده اولین محیطی است که الگوی جسمی، عاطفی و شخصیتی فرد در آن پیریزی میشود و نقش مهمی در تعالی و پیشرفت فرد ایفا میکند. وظیفه خانواده مراقبت از فرزندان و تربیت آنها، برقراری ارتباط سالم اعضا با هم و کمک به استقلال فرزندان است. اما امروزه صنعتیشدن و شهرنشینی، ساختار خانواده را متحول ساخته و نیازها و انتظارات جدیدی را به وجود آورده است. بزرگترین مشکل خانوادههای امروزی فقر ارتباطی و ناهماهنگی میان والدین و فرزندان است. این در حالی است که نوجوانان و جوانان امروز بیش از گذشته به روابط محبتآمیز، حمایت دوستانه، هدایت حکیمانه، منطق و صلابت شخصیت، بردباری و صبوری والدین و مصونیت عاطفی نیاز دارند؛ چراکه واکنش واکنش نوجوانان در دوره نوجوانی نسبت به محیط خود بالطبع تحت تأثیر موازین اجتماعی و فرهنگی گروهی است که در میان آن بزرگ شده است. وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده تأثیر عمدهای بر تکامل فرد و همچنین بروز اختلالات روانشناختی در طول دوره نوجوانی و بعد از آن دارد و ارتباطات خانوادگی سایر جنبههای زندگی نوجوان از جمله موفقیت و پیشرفت تحصیلی و اختلالهای استرس و اضطراب و در نتیجه ترک تحصیل را تحت تأثیر خود قرار میدهد. در تحقیقات مختلف عواملی چون فرهنگ پذیری خانواده، مشارکت والدین در امور مدرسه و دلبستگی نوجوان-والدین آمیزش مذهبی والدین با فرزندان، آمیزش خانوادگی، نظارت و کنترل مطلوب، موقعیت اقتصادی- اجتماعی و تعارض خانواده با عملکرد تحصیلی و ترک تحصلیی نوجوان مرتبط شناخته شده است.
محیط خانوادگی میتواند سلامت جسمانی، اجتماعی و هیجانی کودکان را تحت تأثیر قرار میدهد. در واقع آنچه در درون خانواده اتفاق میافتد و چگونگی عملکرد آن میتواند عامل کلیدی در ایجاد انعطافپذیری و کاهش خطرات فعلی و آینده مرتبط با رویدادهای ناگوار و شرایط نامناسب باشد (سیلبورن و همکاران،۲۰۰۶). بعضی والدین کودکان خود را به خوبی تغذیه و حمایت میکنند. بعضی دیگر با آنها برخوردی خشن دارند یا آنها را طرد میکنند. اصطلاح شرایط یا وضعیت اقتصادی- اجتماعی به مقولهبندی افراد یا خانوادهها بر حسب ویژگیهای اقتصادی، تحصیلی و حرفهای اشاره دارد. وضعیت اقتصادی- اجتماعی برخی نابرابریها را با خود دارد (بیابانگرد، ۱۳۸۴). زندگی متعارف و متعادل میتواند زمینه بسیار مناسبی برای رشد و پرورش فرزندان باشد. در محیط های فقیر امکان رشد متعادل فرزندان غیرممکن و یا بسیار اندک است. حضرت علی (ع) میفرمایند: «فقر، آدمی را از جهت مربیان باز میدارد و هوش را از کار میاندازد». کودکانی که در محیط فقیر (خانوادههای با درآمد کم) زندگی میکنند، اغلب با مشکلاتی در خانه و مدرسه مواجه هستند که یادگیری آنان را به مخاطره میاندازد. آنها در خانه والدینی دارند که معیارهای بالای تحصیلی را برای آنها تهیه نکرده و قادر به خواندن مطالب برای آنان نیستند و پول کافی برای تهیه لوازم مورد نیاز و ایجاد تجربیات آموزشی نظیر کتاب، سفر به باغ وحش و موزهها را ندارند. که همه اینها به طور مستقیم و غیرمستقیم در وضعیت تحصیلی دانشآموزان موثر خواهد بود. بررسی ساخت خانواده و اثرات الگوهای تعاملی والدین- فرزندان بر ساختار شخصیتی کودک و نوجوانان از مسائل مورد توجه روانشناسان است. ارتباط فرایندی است که به وسیله آن اطلاعات و احساسات خود را از طریق پیامهای کلامی و غیرکلامی با دیگران در میان میگذاریم. این توانایی موجب تقویت رابطه گرم و صمیمی ما با دیگران و اعضای خانواده میشود و سلامت روانی و اجتماعی را بیش از پیش فراهم کرده و به قطع روابط ناسالم ما منجر خواهد شد. رشد مطلوب و سالم فرزندان در تمام ابعاد مرهون ارتباط مؤثر و مطلوب والدین با فرزندان است.
دومین عامل مربوط به عوامل درونی نظام آموزشی است. عوامل ساختاری و آموزشی، برنامه درسی بدون انعطاف، آموزشهای بیتناسب با شرایط دانشآموزان، کارانبودن محتواهای درسی از عوامل مربوط به محیطهای آموزشی در ترک تحصیل دانشآموزان است. محیطهای آموزشی برانگیزنده و پرورشدهنده خلاقیت، کودکان را قادر میسازد تا بهار و زودتر یاد بگیرند و پیشرفت تحصیلی داشته باشند. در اکثر مدارس کشور با وجود، تراکم دانشآموزی بالا، فقدان زیرساختهای ضروری برای آموزش، فقدان نهادهای آموزشی مستقل برای دانشآموزان، والدین و معلمان، بیانگیزگی شغلی روبهرشد در بین معلمان، مدرسه به مکانی برای نگهداری و کنترل کودکان تبدیل میشود که در آن نه گفتمان بلکه، گفتمان انضباطی و پلیسی حاکم است که دانشآموزان را به عنوان ابژههایی بیشکل برای جامعهپذیری به مدرسه میسپارند و اصل اهداف آموزشی به محاق میرود. مدرسهای با این مشخصات ویژگی و جذابیت خاصی برای کودکان ندارد و زمینههای طرد را فراهم میکند. دولت در راستای سیاستهای تعدیل نیرو و کاهش هزینه آموزشوپرورش مشاوران آموزشی و تربیتی را از دوره دوم متوسطه حذف کرده است. این در حالی است که کودکان در مقطع متوسطه با توجه به مسئله بلوغ با بحرانها و مشکلات خاصی روبهرو هستند و در مناطق محروم در معرض آسیبهای اجتماعی قرار دارند که نهتنها حضور مشاوران زبده در مدارس را ضروری میکند بلکه نشاندهنده ضرورت ارائه خدمات اجتماعی و مشاورهای به دانشآموزان و والدین آنهاست.
سومین عامل مربوط به عوامل اجتماعی و فرهنگی است. از جمله عوامل اجتماعی و فرهنگی میتوان به رویکردهای سنتی در برخی مناطق و در مناسبات عشیرهای اشاره کرد که موجب ترک تحصیل بهخصوص دختران میشود. نگاه پدرسالارانه و برابرنبودن حقوق زن و مرد در سپهر اجتماعی و فرهنگی یکی از عوامل موثر بر ترک تحصیل دختران و خانهنشینی آنان است. به عنوان نمونه ازدواج زودهنگام در مناطق روستایی و عشیرهای باعث شده که در این مناطق دختران بیشتری نسبت به شهرهای بزرگ از تحصیل محروم شوند. در بعد اجتماعی نیز میتوان به وضعیت و سرمایه اجتماعی خانوادهها، طلاق و اعتیاد والدین، میزان تحصیلات والدین و… به عنوان عوامل موثر بر ترک تحصیل کودکان اشاره کرد.