تفریح یا مزاحمت؟
تانکها به خیابان میآیند!
این شکل از مزاحمتهای خیابانی که توسط خودروهای تانک پیکر و نامتعارف صورت میگیرد، برای صاحبانشان نه جنبه مزاحمت که اسباب سرگرمی و جلب توجه است
*زهرا کرد
دیر زمانی است که از پیدایش نوع جدید و مخربی از سرگرمی در فرهنگ ما نمیگذرد؛ تفریحی که بعضا به اشتباه نامش را ورزش یا علاقمندی به طبیعت نهادهاند و ردپای عمیق و فرساینده اش بر تارک حساس محیط زیست، با بیرحمی خود را نشان میدهد؛ سرگرمی که خاص طبقه اجتماعی مرفه است و شرکت در چنین کارناوال بد صدا و منظری به هزینههای چند صد میلیونی احتیاج دارد؛ کارناوالی که به جای موسیقیهای شاد و فرح بخش، صدای دهشتناک اگزوزی فضای پیرامونش را مسموم میکند و هرگاه به معبری وارد میشود، به علت هیبت نامتناسب با ساختار خیابان، چهره شهر را در منظر شهروندان مخدوش میسازد و سطح دوم هرم مازلو که همان بعد امنیت است را برای زنان از بین میبرد. خودروهایی دو دیفرانسیله که ردپایشان نه در زمین که بر گوش و جان مردم حک میشود، چراکه بعضا شاهد ایجاد مزاحمتهایی برای شهروندان از جانب برخی از آنها هستیم.
تجربههای وحشتناک
نظیر «خانم پ» که از تجربهاش در مواجهه با یکی از این خودروها میگوید: سمت چراغ قرمز برای تعمیر اتومبیلم رفته بودم که به علت خرابی، ماشینم به یکباره متوقف شد؛ ناگهان با صدای وحشتناک بوق خودرویی به خود آمدم، آنقدر ماشینش بزرگ بود که حس کردم تانکی پشت سرم ایستاده و راننده مدام بوق میزد تا من کنار بروم تا او بتواند راهش را از معبری تنگ باز کند، نهایتا با کمک چند نفر از عابرین و رانندهها توانستم ماشین را به گوشهای هل دهم تا آن تانک شهری از کنارم بگذرد، که مورد الفاظ رکیک جنسی ایشان قرار گرفتم و تا چند دقیقه صدای اگزوزش در سرم بود. نکته قابل تامل چنین برخوردهایی بیتوجهی به سایر سرنشینان خودروهایی با راننده خانم است، چراکه به گواه «خانم میم» با آنکه برادر و فرزند کوچکم در ماشین بودند، راننده اتومبیل کناری با چراغ زدن و بوق های ممتد اسباب مزاحمتم را فراهم آورد، گویا وقتی راننده خانم میبینند، عنان از کف میدهند تا هرچه سریعتر آنچه در مخیله جنسیتزدهشان است، به بیرون تراوش کنند.
من جای مادرشان هستم!
روایت تلخ آشنای مزاحمتهای خیابانی برای زنان این مرز و بوم نقطه تاریک فرهنگ و عرف جامعه ماست. فرهنگی که حضور یک زن را پشت فرمان اتومبیل، مجوز صدور هرگونه خشونت کلامی و رفتاری میداند، در این میان سن و وضعیت ظاهری هم عامل بازدارندهای نیست.
«خانم لام » ۵۰ ساله در یکی از شهرستانهای همدان در زمینه توزیع و تهیه محصولات خانگی فعالیت میکند، وی با داشتن ظاهری معمولی و چروکهای زیر چشمش از رانندههایی گله میکند که ظاهر ماشینهایشان عجیب و غریب است و تا میبینند اون یک زن است و در حال پارک خودرو یا دور زدن است، او را به طرق مختلفی نظیر بوق زدنهای ممتد مورد تمسخر قرار میدهند، واکنشش را نسبت به این واقعه چنین شرح میدهد: اوایل از این برخوردها میترسیدم و میگفتم اگر یک نفر مرا در حالیکه مورد استهزای یک مرد قرار گرفتم، ببیند چه فکری راجع به من میکند و با اینکه گواهینامه داشتم، رانندگی نمیکردم اما غم نان و جبر روزگار سبب شد بر ترسم فائق آیم و توزیع محصولاتم را انجام دهم، الان دیگر نمیترسم اما چون با صدای بوق موتوریها استرس میگیرم، همیشه شیشه ماشین را بالا میکشم، ولو در تابستان.
لایههای پنهان مزاحمت
همانطور که اشاره شد یک بوق یا مزاحمت خیابانی، لایههای پنهانی در حضور و بروز زنان در جامعه دارد، از برخوردهای اجتنابی و ترس از حضور در جامعه تا ایجاد انواعی از فوبیا. نظیر «خانم میم» که در یکی از خیابانهای خلوت مناطق شمالی شهر در حال پیاده روی بوده که با صدای بوق ممتد و نامتعارف یک راننده دچار حمله پانیک شده و اذعان میدارد: پس از آن واقعه هرگز در آن خیابان تنها قدم نگذاشتهام و خاطره آن مزاحمت همیشه در ورای ذهنم است.
بوق از منظر قانون
این شکل از مزاحمتهای خیابانی که توسط خودروهای تانک پیکر و نامتعارف صورت میگیرد، برای صاحبانشان نه جنبه مزاحمت که اسباب سرگرمی و جلب توجه است. در پاسخ به علت چرایی چنین افعالی در سطح جامعه یکی از این تانک سواران، نبود سرگرمیهای هیجان انگیز و مفرح را دلیل میداند و معتقد است یک بوق کشدار و دهشتناک ما به جایی برنمیخورد! و آن را مصداق جرم نمیپندارد. در حالیکه در بخشهای مختلفی از قانون به مزاحمتهای خیابانی اشاره شده و با توجه به اینکه یکی از مصادیق جرائم علیه آزادی و روان اشخاص قلمداد میشود به طور مستقل در قوانین جزایی قابل تعقیب و مجازات اعلام شده است.
به همین دلایل قانون گذار در ماده ۶۱۹ قانون مجازات اسلامی به جرم انگاری و وضع مجازات برای کسانی که برای بانوان در اماکن و معابر عمومی ایجاد مزاحمت میکنند، پرداخته است، اما متاسفانه اطلاع راجع به معدود حقوقهای حامی زنان اندک بوده و این ناآگاهی یکی از عوامل تداوم و ترویج چنین خشونتهایی است؛ البته بروکراسی حاکم بر دستگاه قضایی و باورعرفی مبنی بر قبح حضور زنان در فضای انتظامی یکی از علل مراجعهنکردن و پیگیری این شکل از خشونتها از جانب زنان است. ای کاش به جای ارابههای فسیلی از دوچرخه برای آرایش شهری استفاده میشد و اهتمامی که در برخورد با بانوان دوچرخه سوار است، اندکی صرف برخورد مناسب و قانونی با متجاوزان معابر عمومی شهر میشد.