جهانی که کودکیاش را نزیسته است
*عاطفه کلهری
در اجتماعی زندگی میکنیم که هر روز با بحرانهای آشکار و آزاردهندهای مواجه هستیم که در ارتباط ما با کودکان هم تأثیر گذاشته و آن خشونت و کودک آزاری است؛ بخش عاطفی و روانی، جسمانی و اخلاقی فرزندانمان.
ما معمولا خشونت علیه کودک را معادل کتکزدن میدانیم و ممکن است بعضی از ما وقتی واژه خشونت و کودکآزاری را میشنویم به دعواهای شدید و بلند فکر کنیم، اما خشونت علیه کودکان مفهوم گستردهتری دارد.
آیا به همان اندازه که نگران هوش و استعداد در کودکان هستیم، نگران حساسیتهای عاطفی آنها هستیم؟
به همان اندازه که انتظار داریم تا در کارنامه آموزشی خود نمرات بالا بیاورند، زمانی که این اتفاق نمیافتد با آنها همدل و مهربان هستیم یا آنها را بیرحمانه سرزنش میکنیم؟
آیا به همان میزان به آرامش و رفتارهای اخلاقی آنها که خودمان برایشان الگو هستیم، توجه داریم؟
به همان اندازه که به ظاهر، صورت زیبا (سرخوردگی به خاطر جوشهای صورت در سن بلوغ به خاطر واکنش بد والد)، وضعیت جسمی و اندام (چاق یا لاغربودن) توجه و یا تحقیر و توهین میکنیم، به این نکته توجه داریم که به فرزندانمان بیاموزیم آنطور که هستند خود را بپذیرند و دوست داشته باشند؟
به همان اندازه که آنها را در اضطراب رقابت در درس و آموزش میاندازیم و مقایسه میکنیم، به موفقیت در مهارتهای زندگیشان اهمیت میدهیم؟
چقدر مهربانی میکنیم؟ چقدر به این نکته توجه داریم که در مقابل چشمان کودکمان مشاجره نکنیم، دروغ نگوییم و فضای امن زندگی کودک را ناامن نکنیم؟
تمام اینها باعث میشود تا سایر ابعاد وجودی کودکمان را نادیده بگیریم. در حقیقت بسیاری از فرزندان ما در تجربههای تلخ و نا آگاهی والدین بزرگ میشوند.
اکثرا فکر میکنند که خشونت روانی (استفاده از کلمات، جملات و مقایسهکردن و نداشتن تعادل در تشویقکردن و رفتارهایی که به احساسات کودک آسیب میزند) چون اثر قابل مشاهده ندارد کمتر از خشونت جسمانی (کتک زدن، هول دادن و وارد کردن هرگونه فشار یا ضربه که باعث ایجاد درد شود) صدمه میزند، اما بیشتر آسیبرسان است، چون به رشد تفکر و عاطفه کودک آسیب میزند و میتواند دلیل اضطراب و نگرانی، خلاءهای شدید درونی و ناامنی در کودک باشد.
و یا غافل بودن، همان بیتوجهی و غفلت والدین برای تأمین نیازهای اساسی کودک و مراقبتنکردن از او در برابر خطراتی مانند خشونت جنسی، درگیر کردن کودک در فعالیتهای جنسی توسط فرد بزرگسال یا فردی که حداقل ۳ سال بزرگتر باشد که تجاوز (نداشتن آگاهی و آموزشندادن به کودکان) و کودکهمسری هم در این دسته از کودکآزاری قرار میگیرد.
مقوله کودکآزاری، بحث بسیار بزرگی است. ما به عنوان والد چه کار کنیم که خشونت علیه کودکمان اتفاق نیفتد؟ فرزندان ما به والدینی آگاه، خونسرد، مهربان و فضایی امن و پر از آرامش نیاز دارند. تحمیل نظراتمان از راه قدرت هم نوعی آزار است و نتیجهای بیحاصل دارد و خشم را بین ما و فرزندمان بیشتر میکند و همدلی و نزدیکی و صمیمیت را از بین میبرد.
مفهوم خشونت علیه کودکان از نظر یونیسف این است که اگر فردی در رفتارش از زور و قدرت استفاده کند و از نظر جسمی یا احساسی به کودک آسیب بزند خشونت و آزار صورت گرفته است.
پیماننامه حقوق کودکان یک پیماننامه جهانی است و ما باید آگاه باشیم که در آنچه حمایتهایی از کودکان میشود، در ایران هم در سال۱۳۷۳ این پیماننامه تصویب شده است و هر فرد زیر ۱۸ سال کودک محسوب میشود و باید بدانیم که چه حق و حقوقی دارند. در سال ۲۰۰۶کتابی چاپ شده با نام «خشونت علیه کودکان» که گزارش جهانی در مورد خشونت علیه کودکان است به سفارش صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف)که در ایران هم ترجمه شده است و نتیجه یک پژوهش گسترده در این مورد است.
باید خشونت علیه کودکان و انواع آن را بشناسیم و بدانیم در قانون هم کودکآزاری جزو جرایم عمومی است و نیاز به شاکی خصوصی ندارد و هرگاه کودکی را که آزار دیده و مورد اذیت و خشونت قرار گرفته، درد دارد، گرسنه است، بدن کبودی دارد، میبینیم با اوژانس اجتماعی (۱۲۳) در میان بگذاریم.