*لیلا بهرامی
*جامعهشناس
حریم شخصی از منظر فرهنگی امری کاملا نسبی است و مرزها و محتوای آنچه شخصی یا خصوصی قلمداد میشود در میان فرهنگها و اشخاص متفاوت است. دامنه این مفهوم میتواند به تعداد همه افراد و انسانهای جهان گسترده شود. مصادیق حریم خصوصی در شرایط مختلف ممکن است دارای تفاوتهایی باشد اما ماهیت این امر و اصل احترام به حریم خصوصی افراد جزو حقوق اولیه و اساسی بشر بوده و با کرامت انسانی او مرتبط است.
حریم خصوصی قلمرویی است که افراد مایل نیستند دیگران بدون رضایت وارد آن شوند. به لحاظ تاریخی نخستین بار ارسطو مفهوم حریم یا ساحت خصوصی را در مقابل ساحت اجتماعی یا سیاسی فرد مطرح کرد. این مفهوم ریشه عمیقی در مباحث جامعهشناختی یا انسانشناسی دارد و این امر نشان میدهد که چگونه فرهنگهای مختلف برای آن احترام قائل شدهاند. حریم خصوصی شکلهای متعددی چون حریم خصوصی اطلاعاتی، حریم خصوصی فیزیکی، حریم خصوصی در تصمیم گیری و حریم خصوصی مالکیتی دارد.
حمایت از حریم خصوصی افراد حمایت از آزادی و استقلال فردی او در قبال همنوعان و ساختار جامعه است که از سویی فضای لازم برای رشد و تکامل فردی را فراهم میکند و از سوی دیگر مانع از آن میشود که دسترسی به اطلاعات به وسیلهای برای سلطه بر انسانها تبدیل شود. معمولا افراد جامعه تلاش در حفظ و پنهان ماندن و مصونسازی از تعرض دیگران به مرزهای خصوصی خود دارند و از سوی دیگر افرادی هم وجود دارند که به طور ملامت باری به کشف و برملاکردن حریم خصوصی دیگران کمر همت بستهاند. آنچه در فضای مجازی با تیترهایی چون فیلم لو رفته از بازیگر، خواننده، سیاستمدار و مانند این خودنمایی میکند حکایت از ذائقه سرک کشیدن افراد به حریم خصوصی دیگری دارد. در ادبیات جامعهشناسی، واژه نزدیک به حریم خصوصی، مفهوم کلیدی پشت صحنه اروینگ گافمن است.
گافمن در نظریه نمایشی خود از جلوی صحنه و پشت صحنه سخن میگوید. بنا به یافتههای جامعه شناسی زندگی بدون حریم خصوصی و پشت صحنه امکانپذیر نیست. پشت صحنه زندگی افراد فضای راحت شدگی، امن و خودمانی هر فرد، گروه و جامعه است و یکی از مهمترین کارکردهای مثبت آن تمرین رفتارها و آماده شدن برای انجام رفتار بر روی صحنه زندگی اجتماعی است. اگر پشت صحنه و حریم خصوصی نباشد تغییرات لازم در نظام هنجاری و رفتاری جامعه ایجاد نخواهد شد. تعادل میان روی صحنه و پشت صحنه زندگی در جامعه بسیار مهم است. بر اساس نظر کارشناسان یکی از دلایل نبود تعادل میان پشت صحنه (حریم خصوصی) و روی صحنه وجود نابرابری و بی عدالتی است. هرچه عدالت اجتماعی در قلمروهای اجتماعی، قومی و جنسیتی بیشتر و میزان نابرابری کمتر باشد، حریمهای عمومی وسیعتر و حریمهای خصوصی کمتر است و مهمتر از آن، ولع و حرص و اشتیاق افراد برای افشا کردن پشت صحنه همدیگر کمتر میشود. همچنین یافتهها نشان میدهند که با افزایش امنیت و شفافیت در جامعه محدوه حریم خصوصی کاهش مییابد. به بیانی دیگر فرد برای به خطر نیافتادن امنیت (منافع و امتیازات) محافظهکارتر شده و ترجیح به پنهان کاری دارد.
اما اگر در تحلیل این مسئله از سطح میانی به سمت سطح خرد حرکت کنیم، مشاهده میشود که گاهی درهمآمیختگی برخی از مفاهیم و استفاده نابجا از آنها موجب تعرض به حریم شخصی دیگران میشود. واژههایی مانند انتقاد، صمیمت یا احترام. انتقادپذیری مربوط به بخش عمومی زندگی افراد در جامعه است. بنابراین ما صرفا زمانی میتوانیم از عملکرد دیگری انتقاد کنیم که آن رفتار مربوط به بخش عمومی جامعه باشد مثلا افرادی که سمتهای مختلف اداری یا سیاسی دارند و تصمیمگیریها و رفتارشان بر زندگی عموم مردم تأثیر میگذارد، در حالیکه بسیاری از افراد در زندگی شخصی دیگری دخالت میکنند و هنگام ابراز نارضایتی آن فرد به او برچسب انتقادپذیر نبودن میزنند. دستهای نیز با تصور احساس صمیمت در رابطه با خصوصیترین جنبههای زندگی شخص به اظهارنظر و توصیه میپردازند. افراد مداخلهگر خود را مختار میدانند که سلیقه و آن چه خودشان درست میپندارند را به بقیه تجویز کنند و در صورت پذیرفته نشدن نظرشان با پز روشنفکری و آرمان سازی همچنان بر رفتار ناشایست خویش اصرار ورزند.
همچنین در رابطه با احترام به نظر میرسد احترام گذاشتن به معنای صرف زمان طولانی در هنگام ورود و خروج از یک درب نیست یا اینکه فرد را به جای اسمش با نام خاندانش مورد خطاب قرار داد بلکه احترام گذاشتن به آدمها میتواند به معنای ارزش قائل شدن برای علاقه، سلیقه و سبک زندگی افراد باشد، گرچه خوشایند ما نباشد. سوال از علت ازدواج نکردن یا بچهدار نشدن کسی یا میزان حقوق دریافتی بی احترامی به اوست. کسانی که درکی از شرایط زندگی، روحیه، اتفاقات و پستی و بلندی زندگی فرد ندارند و پس از دریافت جواب شان به نسخه پیچی و ارائه راهکارهای بیهوده آزاردهنده میپردازند.