*مهراندخت فتحی
فکر نمیکردم روزی بیاید که در مورد مشکلات، نبودن و نداشتن چیزی بنویسم که در اعصار تاریخ همواره بوده و مایه حیات نامیده میشده؛ آنهم نه در قلب خشکی و کویر، نه در قله کوههای سر به فلک کشیده مرکزی ایران که همواره خشک و بیبارانند؛ بلکه در همدانی که شهر هزار چشمه بوده و به واسطه همین آبادانی تاریخ شفاهی این شهر حتی به بیش از ده هزار سال میرسد و همیشه و در طی این تاریخ زندگی در آن جریان داشته است.
درد سختی که قلب آدمی را میفشارد و تمام نگاه نگرانمان را به آسمان دوخته که لااقل دلواپسی از نبود آب در سال آینده را بزداید و چشم امیدمان را هر چند اندک، اما روشن نگاه دارد.
در روزگاری که علم و اطلاعات به کمک بشر شتافته و به راحتی و با مددگرفتن از متخصصان در هر عرصهای میتوان مشکلات را به حداقل رسانید، ما باید هر سال نگران مسائل سال بعد از جمله مشکل مهم کمبود آب باشیم و ذهنمان را درگیر موضوعاتی بکنیم که میتوان خیلی سادهتر و بدون دغدغهتر مدیریتشان کرد.
چه بر سر این شهر آمده؟ مدیران چه کردهاند؟ مردم و بهخصوص کشاورزان چه بر سرشان آمده که به این موضوع پر اهمیت و حیاتی بیتفاوت شدهاند؟ مگر نه این است که خداوند عرشش را بر آب نهاد؟ مگر نه این است که بیشتر از ۷۰ درصد از وجود ما را آب تشکیل داده؟ مگر نه این است که اگر آب نباشد هیچ نیست؟ پس تعلل چرا؟ پس مردد بودن چرا؟ این چراها ذهنمان را متلاشی میکند! جواب این سوالها از روشنی روز واضحتر است، اما درکهامان کور و تاریک شده!
شهرمان بیآب شده و مردمان شهرمان تشنه و زمینها و کشتزارهامان تشنهتر!
با انتقال پرهزینه و پرچالش آب سد تالوار و اجاره چاههای عمیق، بیآبی خانگی فعلا به صورت مقطعی برطرف شده، اما همچنان مثل سایر مشکلاتمان «مقطعی» برطرف شده. آسمان نزول برکاتش را بریده و طبق گزارش سازمان هواشناسی میزان بارشهای شهرمان تااکنون اندکتر از تمامی شهرهای ایران گزارش شده!
شهر کوهستانی همدان که رگههای حیاتش همواره در طول تاریخ، زیبائی و آبادانی این شهر را دو صد چندان کرده بود، اکنون چیزی به خشکسالیش نمانده!
تمامی اینها که گفته شد درد است و از هر طرف که بخوانی و بنویسی هم درد است. مشکل بیآبی غیرقابلتحمل است و باید آن را درد که نه بلکه رنج بیآبی نامش نهاد! رنجی که گویا قرار است با زندگی هر روز و هر لحظه ما عجین شود و شاهد مهاجرت از شهری باشیم که هزاران سال میزبان زندگی، حرکت، شادی و جنبندگی بوده.
در این بین که رنج عمیق بیآبی رهایمان نمیکند و مکرر شاهد مشکلات نداشتن آب سالم هستیم، اداره آب هم دردی بزرگ به این رنج اضافه کرده است. اعلام مبالغ بالای قبوض آب به بنگاههای تجاری و خانگی داد همشهریان را درآورده و به شکایات بیشماری منجر شده؛ آن هم مبالغی که در مقایسه با دفعات قبل حتی تا ده برابر شاهد افزایش قیمت هستیم.
با مرکز ۱۲۲ که تماس گرفته میشود، بعد از پرسیدن شماره پرونده مشترک آب اولین صحبتی که میکند، این است که شما طبق الگو مصرف نکردهاید! حال دیگر تعریف الگوی مصرف چیست که در طی این مدت که قطعی طولانی آب هم شامل آن میشده، بیش از قبل است جای تعجب دارد. آب ناسالمی که چندین ماه در اکثر ساعات آن هم در دو بخش از شبانه روز قطع بوده است.
اعتراض که بیشتر میشود اپراتور مجبور به چککردن خوانشهای مأمور اداره آب از کنتور در دفعات مختلف میشود. اینبار اما مأمور اداره را متهم به خوانش اشتباه کنتور میکند و با سر و صدای بالای شخص تماسگیرنده پرونده را به کارشناسان امور مشترکین اداره آب ارجاع میدهد. در طی یک روز چندین مورد با همین روند با این مرکز برای ابراز و اعلام شکایت تماس گرفتهاند و به همه آنها همین صحبتهای تکراری تحویل داده شده.
در این روزگار پرمشغله و پردردسر که توان اقتصادی اکثریت مردم به حدی پائین آمده که حتی امکان تأمین معاش خود و خانواده خود را ندارند، اضافهشدن مشکل مبالغ بالای قبوض آن هم قبض آب که حیات مستقیم شهروندان را نشانه گرفته، مشکلی است که هرچه سریعتر باید چارهاندیشی شود.
تهدیدهایی که از سمت اداره آب برای قطع آب مشترکین میشود، نیزهای تیز و سنگین است که قلب همشهریانمان را نشانه گرفته و تاب و تحمل را به حداقل رسانده و نقطه انفجاری را آماده جرقهای میکند؛ بهخصوص مشترکین با کاربری تجاری که کارشان همچون رستوراندارها و تعمیرگاههای وسائل خانگی با مصرف مستقیم آب رابطه نزدیک دارد و این تهدیدها، خشم و نفرتپراکنی را به بار میآورد.