دلهره نبودن
*فاطمه احمدیان
نمیدانم جایی خواندم یا شنیدم که «اعتبار آدمها به بودنشان نیست به دلهرهای هست که بعد از نبودنشان حس میشود». سر از کار دنیا در نمیآورم فقط چند روز است میگویم چرا؟ چرا سعید خضایی؟
چقدر باید روزها و سالها بگذرد که یکی مانند سعید خضایی دوباره به دنیا بیاید؟ اصلا محال است وقتی یکی میرود دقیقا یکی دیگر مثل او به دنیا بیاید.
نبودن بعضی آدمها غیر قابل جبران است. همیشه فکر میکنم یک ذهن چقدر میتواند هنرمند باشد که بتواند این نقشها و رنگها را به این زیبایی در کنار هم قرار بدهد و شاهکاری نو خلق کند. آقای خضایی حسرت دیدن کلی نقش و نگار زیبا را به دل ما گذاشتی و بیخبر رفتی…
کلمه تسلیت در دهانم نمیچرخد. دوست داشتم یک روز بیایم و از نزدیک کار کردن شما را با اشتیاق تماشا کنم. چقدر زمانه بیرحم است. اگر بگویم که اندوه من بی انتهاست، واقعا اغراق نکردهام. خداوند بزرگ به خانواده محترم، همسر بزرگوار و دوستان و عزیزان ایشون صبر عنایت کند و امیدوارم که گذر زمان بتواند کمی رنج و غم بی پایان و عمیق این عزیزان را تسلی ببخشد.