دیوار کوتاه مدرسه ما

آموزش‌وپرورش بعد از سه سال با آشفتگی به استقبال بازگشایی مدارس می‌رود

همدان‌نامه: در شرایطی صحبت از هوشمندسازی مدارس می‌شود که هنوز خیلی از مدارس استان از ابتدایی‌ترین استانداردها برخوردار نیستند، در مقابل، نظام آموزشی پرمشکل این سوال را در ذهن ایجاد می‌کند که آیا مشکل فقط با رعایت استانداردها حل می‌شود؟

0

*همدان‌نامه تحلیل می‌کند:

*استانداردسازی فضای مدارس یا نظام آموزشی؟

*فاطمه کاظمی

*خبرنگار

طی سال‌های اخیر کارشناسان و مسئولان به کرات درباره استانداردسازی مدارس صحبت می‌کنند. حیاط مدرسه چه اندازه باشد؟ راهروها چطور طراحی شوند؟ چه رنگی برای کلاس کدام مقطع مناسب‌تر است؟ چه تعداد چشمه‌ سرویس‌های بهداشتی برای چه تعداد دانش‌آموز کافی است؟ آب‌خوری‌ها چطور باید باشند؟ سر هر کلاس چه تعداد دانش‌آموز بنشیند و این اواخر تجهیزات سمعی و بصری بر سر زبان‌هاست و سوالات بی‌شماری از این قبیل که البته سوالات بجایی است و باید به آن‌ها پاسخ داده شود. این هم درست است که درصد بالایی از مدارس همدان با استانداردهای تعیین‌شده منطبق نیستند و اشکالات زیادی به فضای کالبدی آن‌ها وارد است. در خیلی از مدارسی که سازمان نوسازی مدارس می‌سازد و در اختیار آموزش‌وپرورش قرار می‌دهد، حتی ابتدایی‌ترین اصول مدرسه‌سازی رعایت نمی‌شود و حتی برای آن‌ها نیازسنجی نمی‌شود؛ مانند ساخت یک هنرستان در یک روستا. هنوز خیلی از مدارس سامانه گرمایشی درست‌وحسابی ندارند و میز و نیمکت‌هایشان مربوط به دهه‌ها پیش است. در استانی که ۴۰ مدارس هنوز سیستم گرمایشی استاندارد ندارند، چقدر صحبت از هوشمندسازی مدارس منطقی است؟

فاطمه کاظمی- روزنامه‌نگار
فاطمه کاظمی- روزنامه‌نگار

کدام نظام آموزشی؟

اما چرا هیچ‌کس از نظام آموزشی این کشور ایراد نمی‌گیرد؟ اصلا کسی به این فکر می‌کند که نظام آموزشی این مملکت بر اساس کدام رویکرد روان‌شناختی تعیین شده است؟ اصلا این مملکت نظام آموزشی دارد؟

در دوران پهلوی دوم نظام آموزشی ایران بر اساس رویکرد رفتارگرایی آمریکایی بود و مدارس نیز براساس همان دیدگاه ساخته می‌شدند. بعد از انقلاب مسئولان مدعی برقراری نظام آموزشی رفتارگرایی البته به سبک ژاپنی در ایران بودند؛ روندی که هنوز هم مدعی آن هستند و مدارس را نیز براساس آن می‌سازند و افراد را برطبق آن آموزش می‌دهند، هرچند واقعیت این است که طی سال‌های اخیر تغییرات در جامعه ما آن‌قدر سریع و زیاد بوده که می‌توان از آن تعبیر به انقلاب کرد، اما نظام آموزشی کشور ما نه‌تنها با این تغییرات همراه نمی‌شود و خود را با آن وفق نمی‌دهد، بلکه مجموعه آشفته‌ای ساخته که شبیه هیچ چیز نیست یا بهتر بگوییم شبیه همه‌چیز هست جز یک رویکرد آموزشی مطابق با استانداردهای روز دنیا و در چنین شرایطی هم معلم سرگردان است، هم والدین و هم دانش‌آموزان. حقیقت تلخ این است که تأثیر این آشفتگی نه الان که ۱۵ سال دیگر خودش را نشان خواهد داد. در شرایط فعلی براساس محتوای آموزشی، رفتار معلم در مدرسه، نحوه نمره‌دهی و شیوه امتحان‌گیری و امتحان‌دهی، اصلا مدارس ما نیاز به تجهیز دارند؟ و آیا این تجهیز به کارشان خواهد آمد؟ یا صرفا این تجهیزات به درد آماردهی مسئولان می‌خورد؟ ما به عنوان والدین دانش‌آموزان و شهروندان این کشور، گول چه چیز را می‌خوریم؟ این‌که فرزند ما محتوای از پیش‌تعیین‌شده  براساس سیاست‌ها را بیاموزد و همان را پس بدهد تا نمره قبولی بگیرد که دیگر نیاز به تجهیزات ندارد! بی‌مهارت‌تربیت‌شدن در مدارس که هوشمندسازی برنمی‌تابد! پس چرا باید به بهانه هوشمندسازی و تجهیز مدارس به ابزار سمعی و بصری، پول‌های هنگفت حیف و میل شود؟

معلم و والدین و دانش‌آموز سرگردان

خانواده‌ای که صرفا به دنبال این است که فرزندش سواد خواندن و نوشتن یاد بگیرد، نسبت به هزینه‌های هنگفتی که خرید این تجهیزات بر دوشش می‌گذارد، معترض است، والدینی که به دنبال چیزی فراتر از این‌هاست، دربه‌در دنبال مدرسه‌ای است که به فرزند چیز بیشتری یاد بدهد و خیلی‌ها از همان سن پائین فرزند خود آواره کشورهای دیگر می‌کنند تا شاید آینده بهتری داشته باشند و بعضی‌ها هم که شاید در همدان تعداد آن‌ها به انگشتان دو دست هم نرسد تصمیم گرفته‌اند خودشان آموزش فرزند خود را برعهده بگیرند، که گویا عاقلانه‌ترین تصمیم هم همین است.

بنابراین در چنین شرایط آشفته‌ای ایده به‌کارگیری نیروهای ارزشی در مدارس، آموزش مداحی یا خارج‌کردن فلان چیز و بهمان چیز از محتوای دروس کاملا طبیعی است و هرکس بخواهد در هر جایگاه چه مرتبط چه نامرتبط هر ایده و نظری بدهد. اما ذهن شهروندان را با فیلم‌های منتشرشده در فضای مجازی با محتوای کتک‌زدن دانش‌آموزان توسط معلمان یا بی‌احترامی دانش‌آموزان به معلم مشغول کرده‌اند یا عمیق‌تر فکر نشود.

انتقاد از والدین

معتقدم در این اوضاع و احوال باید نوک پیکان انتقاد را باید از سمت آموزش‌وپرورش به سمت والدین برگرداند. والدین باید به امر آموزش فرزند خود دقیق‌تر نگاه کنند، پرسشگر باشند، مقابل این سیستم بایستند و درباره محتوایی که به خورد فرزندشان داده می‌شود، سوالاتی مطرح کنند. ببینند آیا خودشان می‌توانند محتوای درسی فرزند خود را تعیین کنند یا یک سیستم دیکتاتورمابانه می‌تواند این محتوا را برای فرزندان این سرزمین تعیین کند؟ چطور می‌توان با این شرایط آشفته باز هم به این نظام آموزشی بیمار اعتماد کرد؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.