رنج خوب‌نبودن

0

*محمدرضا افخمی

*روانپزشک

تمایل به مورد توجه بودن از دیرباز با بشر همراه بوده و یکی از عوامل بقای نوع بشر است. علاوه بر تمایل به جلب نظر جنس مقابل، از آن‌جا که انسان یک حیوان اجتماعی است و به نوعی زندگی او در جمع معنا می‌یابد، این خصیصه در وجود انسان به ودیعه نهاده شده تا با استفاده‌ از آن از پذیرش خود در جمع مطمئن شود. طبعا افراد به دنبال آن هستند تا از نظر سایر افراد گروه یا اجتماع، مطبوع و به‌تبع آن‌ مقبول باشند. اگر موجود انسانی به هر علت، واقعی یا خیالی، از پذیرفته‌شدن خود در جمع مطمئن نباشد، بالطبع به دنبال آن خواهد بود که اسباب مقبولیت خود را به هر نحو فراهم کند. در جوامع جدید، پیچیدگی‌ها و ارزش‌های جدید مسئله را بغرنج‌تر کرده است. یکی از روش‌های کسب مقبولیت و جلب توجه در دنیای جدید استفاده از تکنیک‌های جراحی زیبایی و ایجاد تغییر در آناتومی بدن به ویژه چهره است.

در موارد ناچیزی، وضعیت‌های نامطبوع و گاهی غیرطبیعی در اندام‌ها یا چهره به حدی بارز است که انجام اعمال اصلاحی و تصحیح نقایص را ضروری و از نظر اکثریت افراد قابل توجیه می‌سازد، اما در موارد بسیاری قبول عوارض عمل جراحی و بیهوشی و خطرات حین و بعد از جراحی برای تصحیح نقایص خیالی یا واقعی منطقی به نظر نمی‌رسد .

در موارد اندکی شخص، مبتلا به بیماری جدی روانپزشکی به نام اختلال «بدریخت انگاری» بدن است که فرد به صورت بیمارگونه تمام یا قسمتی از یک اندام به ویژه چهره را زشت می‌پندارد و برخلاف تائیدنشدن مسئله از سوی خانواده، روانپزشک و جراح بر آن اصرار دارد و حتی در صورت انجام جراحی پلاستیک، قانع نمی شود و بر انجام ‌جراحی‌های بیشتر اصرار می‌کند .

در افراد شاغل در برخی مشاغل خاص نظیر هنرپیشه‌های سینما، مانکن‌ها و خواننده‌ها که مورد توجه افراطی هواداران و دوستداران خود هستند انجام اعمال جراحی پلاستیک برای جلب توجه بیشتر و پنهان کردن علائم پیری، بیشتر و شایع‌تر است.

شخصیت‌های هیستریونیک (نمایشی) و بردرلاین (مرزی) که ایگوی بسیار ضعیفی دارند و یکی از ویژگی‌های آن‌ها تمایل به حضور در کانون توجه سایرین است، ممکن است برای متمایزبودن و جلب توجه دیگران تن به اعمال جراحی دهند، گرچه حتی با این اقدام نیز رنج روانی آن‌ها کاهش نخواهد یافت و همچنان به دنبال دستاویز دیگری برای تسکین آن خواهند بود .

اما در بیشتر موارد، آن‌چه فرد را یه سوی انجام جراحی‌های پلاستیک سوق می‌دهد، کمبود اعتماد به نفس و ایگوی (Ego) ضعیف و آسیب‌دیده فرد است که شخص به جای ترمیم و تقویت آن از طریق یاری‌گرفتن از متخصصان روانپزشکی و روان‌شناسی و درمان علت، اقدام به درمان معلول و انجام جراحی می‌کند، غافل از این‌که ایگوی ضعیف همچنان به تاخت‌و‌تاز خود و سر بر آوردن از جای دیگر ادامه می‌دهد .

بیماری داشتم که به خاطر ضعف اعتماد به نفس و خود حقیر انگاری چند جراحی پلاستیک انجام داد، اما بعد از آن، از این شکایت می‌کرد که موجود به درد بخوری نیست چون تمام صورتش عملی است و‌ مال خودش نیست! اگر فرد خود را ارزشمند بداند و به توانایی‌های خود آگاهی و ایمان داشته باشد و به عبارتی متکی به پاداش درونی و نه بیرونی باشد، ساختمان و شکل بدن خود و جزئیات آن را نه نقص بلکه خصوصیات‌ منحصر به فرد خود می‌داند و نه تنها از آن‌ها خجالت نمی‌کشد بلکه آن‌ها را زیبا و به نوعی شاهکار خلقت می‌داند .

عامل مهم دیگر در شیوع اعمال جراحی زیبایی، تغییرات  اجتماعی و دگرگونی در هنجارها و ارزش‌هاست. وقتی در جامعه‌ای علم، آگاهی، صداقت و درستی، نوع‌دوستی، امرار معاش از طریق کار و تلاش، جوانمردی، ایثار، سود رساندن به اجتماع و مانند این‌ها ارزش خود را از دست بدهد و فضیلت‌های انسانی کمرنگ و بی‌اعتبار شود و به عبارتی ارزش‌های درونی و حس ارزشمند بودن از طریق کسب فضایل اخلاقی رنگ ببازد، وقتی سرانه مطالعه کاهش یابد و افراد سطحی و کم‌اطلاع و فاقد توانایی قضاوت درست باشند، آن‌گاه فرد ارزشمندبودن و جذاب‌بودن را تنها در ظاهر خود و هرچه جذاب بودن و احتمالا عجیب بودن آن می‌یابد و با صرف مبالغ هنگفت تلاش می‌کند برای خود جذابیت، اعتماد به نفس و احساس مقبولیت بخرد. همان‌گونه که سعی می‌کند با کسب پول به هر شکل و غرق‌شدن در تجملات و خودنمایی، احساس پوچی و بی‌ارزشی خود را تسکین دهد. در مشاهیر علم و ادب و سیاست و اقتصاد و افرادی که شخصیت‌های عمیق و احساس ارزشمند بودن دارند شیوع چنین اعمالی بسیار کم است. چه بسیار انسان‌های معروف در زمینه‌های فوق با بینی‌های بزرگ و چانه پهن و چشمان‌ ریز و مانند این که از تمامیت وجودی خود راضی و سرشار از لذتند .

و اما آخرین نکته‌ای که مایلم به آن اشاره کنم این است که وقتی مردمی احساس کنند در تعیین سرنوشت و مقدرات خود نقشی ندارند و قدرت تأثیرگذاری بر محیط بیرونی از آن‌ها سلب می‌شود و به عبارتی هیچ تسلطی بر آن‌چه بر آن‌ها می‌گذرد، ندارند ناگزیر به درون و به خود متمایل می‌شوند. در قرون هفتم و هشتم هجری و تسلط بیگانگان بر ایران به دلیل قدرت فراوان آنان و نومیدی مردم از تغییر اوضاع، بسیاری از بزرگان به سمت عرفان و تصوف میل کردند، به عبارتی وقتی از تأثیر بر بیرون قطع امید کردند و به تغییر در خود پرداختند. اما در آن دوره به دلیل قدرت و اثر مذهب بر مردم تغییرات روحی و معنوی اولویت یافت. اما اگر به دلایلی باورهای دینی مردم رو به ضعف رود تغییر در جسم و ظاهر اولویت می‌یابد و بازار اعمال جراحی پلاستیک رونق پیدا می‌کند .

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.