زنان و سلامت
بیتوجهی زنان به سلامتی، آمار بیماریهای زنان را بالا برده است.
همداننامه: زنان آنقدر درگیر انجام وظایف همسری و مادری هستند که خیلی وقتها یادشان میرود سلامتی خودشان در اولویت است و برای انجام وظایفشان، اول باید خودشان سرپا باشند. آمار بالای بیماریهای زنان مانند سرطان رحم و سینه در زنان ایرانی، گواه بیتوجهی این قشر به سلامت خودشان است. پرونده ویژه ما را بخوانید.
*سالمندی زنان؛ در لفافی از جوانی
*جوانی جمعیت در آینده نه با افزایش نفرات جامعه، که با سلامت آنها تحقق مییابد.
*زهرا کرد
*خبرنگار
دیدن زنانی که پس از دهه پنجم زندگی خود از بیماری های مختلف جسمی رنج میبرند، به فرهنگ نانوشته میانسالی در ایران بدل شده است. زنانی که پس از سن یائسگی و رهایی از فرزندپروری، در یک دور باطل در حال مراقبت و نگهداری از نوهها هستند و در این میان جعبه پروپیمان قرصهای خود را از دست نوهها قایم میکنند. زنان میانسال ابتدای سده چهارصد، دختران زحمتکش نسلهای پیشین هستند که به گفته خودشان همواره در حال کار منزل پدر یا همسر بودند؛ در هر دو حالت هم مشغولیت مداوم، بدون دستمزد و تمام وقتی تحت عنوان «داری» داشتند. «داری» که خانه، فرزند، همسر، خانواده همسر و دهها نفر را بهجز خودشان شامل میشد، اما امروز پس از گذران عمری به بهای سلامتی برای بالا و پایین رفتن از پله هم نیاز به کمک دارند.
دلیل دردهای بیپایان سالمندی
«اعظم بشیری» دکترای آسیبشناسی و اصلاح حرکات جسمانی به ریشهیابی این معضل در میان جمعیت رو به رشد سالمندان کشور میپردازد و میگوید: زنان نسل گذشته، با وجود کار زیاد به علت فقر حرکتی، ضعف عضلانی و فعالیت غیراصولی در میانسالی به پوکی استخوان، ضعف عضلات مهمی مانند ستون فقرات، چهارسرران، شکم و پشت کتف رسیده و مجموعه موارد سبب دردهای بیپایان اسکلتی عضلانی است. دردهایی که صرفا با ورزش و تقویت عضلات درمان اصولی خواهند داشت.
تجربه را تجربه کردن خطاست. آموزهای فرهنگی که اگر در این زمینه به آن بیتوجه باشیم، جوانان دهه ۶۰ و ۷۰ نیز ظرف چندسال آینده به آن گرفتار شده و با وضعیتی که در ترکیب سنی آینده کشور ما دارد، شاهد آواری از بیماریهای مزمن در میان زنان و مردانی میشویم که همه صورتهای جوان و بدنهای پیر دارند.
سالمندی با کمترین ناتوانی
بشیری در پاسخ به چگونگی پیشگیری و درمان ناتوانیهای سنی چنین پاسخ میدهد: سه رکن اصلی هر تغییری در وضعیت بهداشتی آگاهی، اطلاعرسانی و بسترسازی است. در شرایطی که ما شاهد غیبت نهادهای متولی و فرهنگساز در تمامی ابعاد بهداشتی جوانی جمعیت هستیم، این خود افراد جامعه هستند که باید با کسب آگاهی در جوانی به میانسالی خویش کمک کنند. کسب اطلاع از وضعیت جسمانی و افزایش فعالیت بدنی به شرط آنکه منجر به افزایش ضربان قلب به مدت حداقل ۳۰ دقیقه شود، در طولانیمدت اثرات دیرپایی بر سیستم تنفس، قلب و عروق، گوارش و وضعیت اسکلتی عضلانی خواهد گذاشت.
به گفته این مدرس دانشگاه، تنها ۱۱ درصد از ایرانیها ورزش میکنند و این آمار، تابلوی دردناکی از افزایش روند بیماریهای مزمن اسلکتی، قلبی، گوارشی، غدد و دیابت در آینده نه چندان دور است. چراکه جوانان این نسل، با گسترش ظهور تکنولوژی و حضور مجازی در جامعه، بیش از نسل گذشته سبک زندگی بیتحرک دارند. این مهم در کنار هزینههای بالای خدمات مراقبتی و نگهداری که اغلب نیز تحت پوشش بیمه قرار نمیگیرند، آینده تیرهای را حداقل در زمینه سلامت برای جوانان فعلی متصور میشود.
وی همچنین به نبود فرهنگ ورزش در جامعه اشاره کرده و معتقد است: انسان با حرکت است که زنده میماند و مادامی که این حرکت، اصولی نباشد زمینهساز بیماریهای مختلف جسمی میشود. اما وقتی توأم با آگاهی و به درستی انجام گیرد در هر سنی سبب تقویت و رشد بافت عضلانی شده و به موازات تغییر در ابعاد عضله، فشار را از مفاصل و استخوانها برمیدارد.
رسالت رسانه
ریشهیابی این موضوع که زیبایی ظاهری بر سلامت جسمانی اولویت دارد در حیطه متخصصان حوزه جامعهشناسی و رفتارشناسی اجتماعی است. اما این روزها که شاهد القای رسانههای اجتماعی مبنی بر جوان ماندن آن هم به ضرب و زور عملهای تهاجمی و تزریقهای مکرر هستیم، ای کاش رسانه نیز به رسالت خود برای زیست سالم شهروندان پایبند بوده و نقطه توقف این دور باطل میشد.