یک معمار مطرح کرد:
سازهای برای سلامت مردم، سازهای ضد سلامت مردم
طلیسچی: نقص در ساختمانسازی انرژی را هدر میدهد، سرمایه را حیفومیل و حقوق شهروندان را پایمال میکند. در بدترین حالت مانند متروپل آبادان، ساختمانی که هنوز به بهرهبرداری نرسیده است، تبدیل به گورستان کارگران خود میشود.
*فاطمه خدابندهلویی
جهان مدرن این روزها تابع تخصصگرایی است. در هر حرفهای افراد متخصص، تحصیلکرده و باتجربه حرفه مورد نظر هستند که امکان کارکردن و اعلام نظر در حیطه تخصصی را دارند. در چنین جامعهای که افراد در جایگاه تخصصی خود حضور دارند، میتوان انتظارات مشخصی از صاحبان صنایع داشت و در صورت برآورده نشدن انتظارات، امکان بررسیهای حقوقی و پیگیریهای قضایی موجود است. همچنین متناسب با هر صنف، نهادهای صنفی تشکیل شده که وظیفه روشنی در بررسی مسائل صنفی دارند، اما در کشور ما با وجود اینکه اغلب رشتههای تخصصی، دانشگاه دارند و افراد غیرمرتبط نمیتوانند مشغول به کار شوند، اما در ساختوساز ساختمان هر فرد بدون آگاهی و دانش کافی و صرف داشتن سرمایه، به عرصه ساختوساز وارد شده و ضربه سنگینی به پیکره شهر وارد میسازد.
ساختمانسازی در دست غیرمتخصصان
دکتر «غلامرضا طلیسچی» دکترای معماری و مدرس دانشگاه به بررسی تخصصی حرفه ساختوساز و شرایط لازم و ضروری ورود به این حرفه اشاره میکند و معتقد است: واژه «پروفشنال» یا «حرفه» دلالت بر یک نوع تعهد، الزام و ایمانی است که به واسطه تحصیل، گذراندن دورههای تخصصی، عضویت در نظام صنفی مرتبط، کسب دانش و تجربه به هر فرد اطلاق میشود و به تبع دارابودن چنین وضعیتی اعتبار بالای اجتماعی برای فرد به همراه دارد.
وی میگوید: برای معماری در ایران نیز نظام مهندسی و سازوکارهای حسابشده و دقیقی وجود دارد که متناسب با آزمون نظام مهندسی، پروانه اشتغال کسب کرده و در حیطه کاملا مشخص به کار میپردازند؛ در گذشته نیز جامعه سنتی ایران استادکاران بنامی در هر حرفهای با گذران عمر خود و کسب تجربه از محضر استادان دیگر، از اعتبار بالای اجتماعی برخوردار شده و به تدریج استادکار شناخته میشدند و در واقع تابعی از نظام صنفی سنتی بوده است.
بیصلاحیتی کارفرمایان
این مدرس دانشگاه به چالش اساسی که روند حرفهای بودن را در عرصه ساختوساز با مشکل مواجه میسازد اشاره میکند و اعتقاد دارد: در عرصه ساختمانسازی با چهار رکن روبرو هستیم و این مهم، مسئله را سخت میکند؛ کارفرما (سرمایهگذار)، کاربر، مراجع ذیصلاح(صدور مجوز) و طراح (سازنده). در این میان هر سه رکن به مجوز و گواهی نیاز دارند، اما هیچ نهادی وجود ندارد که صلاحیت کارفرما را تائید کند؛ لازمه یک ساختوساز حرفه ای این است که کارفرما مدیریت مالی و اقتصادی آموخته باشد، اما این الزام به طور قانونی وجود ندارد و فردی که میتواند سرمایه کار را تأمین کند، به راحتی وارد این حرفه میشود و به این دلیل که مالک است در طراحی و اجرای نقشه ساختمان دخالت میکند تا جائی که حتی ممکن است این دخالتها تا جایی پیش برود که نقش معمار عملاً زیر سوال برود و این مسئله از بزرگترین نقاط ضعف فرآیند ساختمانسازی در کشور است.
سرمایه کافی نیست
طلیسچی با توجه به قوانین ناکارآمد ساختمانسازی در کشور، شرایط لازم برای پُست «کارفرما» را چنین شرح میدهد: هر فردی حق دارد در حوزه مطلوب خود سرمایهگذاری کند، اما حتی مدیریت مالی این سرمایهگذاری باید بر عهده متخصص این کار باشد. بهعنوان مثال یک پزشک حق دارد که کلینیک تأسیس کند، اما باید این مسئولیت را به دستگاههای مشاورهای بدهد که متخصص این کار هستند. متأسفانه در ایران چنین نهاد صنفی برای آزمودن کارفرما و مشاوره تخصصی به او شکل نگرفته است، اما در بیشتر نقاط جهان این نهاد وجود دارد و بر کار کارفرما نظارت میکند.
طلیسچی به تبیین این نهاد میپردازد و میگوید: منظور از این نهاد، دستگاهها و اشخاص حرفهای هستند که بهصورت مشاور و متخصص در دفاتر دارای مجوز مشغول کار میشوند و افراد را در برنامهریزی، طراحی و اجرای برنامه خود یاری میکنند. ما در جامعهای زندگی میکنیم که در مقایسه با جوامع پیشرفته غربی در حوزهقوانین، نظامات و فعالیتهای حرفهای پیشرفت نکرده است و بههمین دلیل این فعالیتها با استانداردهای مطلوب جهان امروز انجام نمیشود و همین مسئله زمینه ساز مشکلات بسیاری در این حوزه میشود.
کاهش هزینه یا ناآگاهی کارفرما؟
این عضو هیئت علمی دانشگاه دلیل رفتار غیرحرفهای کارفرمایان را چنین شرح میدهد: قطعاً دلیل آن ناآگاهی است، زیرا کاهش هزینهها عملاً رخ نمیدهد و با دورزدن مسیرهای اصلی عمر بنا کاهش پیدا میکند؛ درحالحاضر عمر مفید بناهای ما در مقایسه با کشورهای پیشرفته بسیار کم است، یک بنا باید حداقل ۷۰سال عمر کند، اما به دلیل همین فقدان دانش در کشور، ما شاهد بناهایی هستیم که یک سال پساز بهرهبرداری یا حتی قبل از بهرهبرداری دچار آسیبهایی میشوند که در بیشتر موارد جبرانناپذیر است.
این مدرس دانشگاه به گلوگاه اصلی در حوزه نظارت بر کارفرمایان اشاره میکند و معتقد است: اعتقاد بیشتر سازندگان این است که «من بساز بفروشم و هیچ مسئولیتی نسبت به آینده این ساختمان ندارم!». مسلماً این گزاره غلط است و نشاندهنده ضعف در قوانین است، علاوه بر مهندسین طراح و ناظر، فردی که مالک (سازنده) است باید مسئولیت قانونی نسبت به عمر و دوام بنا داشته باشد؛ در اسنادی که با عنوان پایان کار صادر میشود نام کارفرما باید درج شود و مسئولیت او در قبال سازه باید توسط قانون مشخص شود؛ تنها دراینصورت است که افراد غیرمتخصص و بیمهارت وارد این حرفه نمیشوند و حتی اگر وارد شوند ناگزیر هستند عواقب کار را عهدهدار شوند.
از طلیسچی میپرسم این مقوله چگونه میتواند بر سلامت مردم تأثیر بگذارد که پاسخ میدهد: تبعات سوءمدیریت بر تمام ابعاد برنامهریزی، طراحی و نظارت، از جهات مختلف بر زندگی مردم تأثیر میگذارد.
از بعد مالی، پرهزینهترین نیاز زندگی مردم مسکن است. افراد بسیاری وجود دارند که سرمایه تمام زندگی آنها بنایی است که در آن زندگی میکنند؛ منابع عمده کشور ما صرف تهیه مصالح و زیرساختهای انرژی (برق،آب و گاز) میشود که مردم بتوانند مسکنی برای آسایش و آرامش خود داشته باشند و این آسایش به معنای رفاه جسمانی و مصون بودن از سرما، گرما و بلاهای طبیعی است و از طرف دیگر بناها برای سُکنا و آرامش ما هستند، و به طور غیرمستقیم بر سلامت روانی ما تأثیر میگذارند. نقص در ساختمانسازی انرژی را هدر میدهد، سرمایه را حیفومیل و حقوق شهروندان را پایمال میکند. در بدترین حالت مانند متروپل آبادان، ساختمانی که هنوز به بهرهبرداری نرسیده است، تبدیل به گورستان کارگران خود میشود.
این عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه میگوید: جوامع پیشرفته را میتوان از ساختمانهای مطلوب آنها شناسایی کرد و از وجود نقص در صنعت ساختمانسازی یک کشور میتوان به ضعف درساختار نظارتی جامعه پیبرد.
طلیسچی به نقش مردم در حوزه ساختوساز اشاره میکند و میگوید: مردم میتوانند با افزایش دانش خود در این حوزه، معماران خوب را از معماران بد تمیز دهند؛ همچنین من از جامعه تحصیلکرده و حرفهای خواهانم که وقت خود را صرف تخصص و مهارت خود کنند، زیرا در این صورت قطعا فعالیت آنها در طولانی مدت ثمربخش خواهد بود؛ همچنین اگر سرمایهداران قصد سرمایهگذاری به حد مطلوب را دارند، امر برنامهریزی، طراحی و ساخت را به افراد متخصص این حوزه بسپارند.