*معصومه محمدی سیف
*جامعهشناس و دکتری سیاستگذاری فرهنگی
«جشن یلدا نیز همانند دیگر جشنهای ایرانی یک جشن خانوادگی است. در این جشن، اکثر خانوادههای ایرانی با هر دین و مذهب، در پرتو نور (آتش یا شمع یا نور چراغ) به شادی میپردازند و سفرهای گسترده میکنند و خوراکیهای ویژهای بر آن مینهند. این خوراکیها را در بیشتر نواحی «شبچَره» مینامند و معمولا شامل هفت نوع میوه و آجیل هفت مغز است. البته گاهی شمار آنها از هفت نوع بیشتر میشود و افزون بر آن، انواع شیرینی سنتی و غیرسنتی نیز تهیه میشود. شور و شوق مردم برای خرید خوراکیهای ویژه شب یلدا را از چند روز زودتر به ویژه در روزهای ۲۹ و ۳۰ آذرماه (۲۰ و ۲۱ دسامبر)، در بازارها و فروشگاههای میوه و آجیل میتوان دید. معمولا این خریدها تا پاسی از شب نیز ادامه دارد. از میوههای ویژه شب یلدا، هندوانه، انار، و انگور است و در کنار آنها از میوههای تابستانی دیگر هم چون سیب، خربزه، خیار و گاهی «به» استفاده میکنند. در بین میوههای شب یلدا، هندوانه اهمیت بیشتری دارد و اگر وضعیت اقتصادی خانوادهها اجازه دهد، حتما آن را برای این شب تهیه خواهند کرد. زیرا بسیاری باور دارند که اگر مقداری هندوانه در شب یلدا بخورند، در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی در سراسر زمستان سرما بر آن چیره نخواهد شد و بیمار نمیشوند. پژوهشگران بر این باورند که خوردن هندوانه و انار در این شب، معنایی رمزگونه در خود نهفته دارد و هندوانه و انار سرخ و گردنمای از گرمای مهر در شب سرد زمستان هستند» (سپنتا و پارسی، ۱۳۸۷: ۱۰).
شب چره
همدانیها در این شب، با گردهمآمدن و شبنشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار میشود. آئین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوههای گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. «قصهگویی، کتابخوانی و شاهنامهخوانی از دیگر رفتارهای مربوط به این شب بوده، پس از خوردن شبچره، و اجرای بازیهای محلی، نقال شروع به خواندن قصههایی از شاهنامه، امیر ارسلان رومی، کُراوغلی، کرم و اصلی و حسین کرد میکرد و در مدت نقل نیز که تا بانگ خروس ادامه مییافت، هیچکس حق حرف زدن نداشت» (شایسته رخ، ۱۳۹۰: ۱۴). در آبادی دره میانه سفلی ملایر یکی دو روز که به شب سیام آذر ماه باقی مانده باشد، زنهای آبادی هرچه لباس، فرش خانه، ظرف غذاخوری و ظرف چایخوری دارند سرچشمه میشویند تا برای برگزار کردن مراسم شب آخر پاییز یا شب چلهزری آماده باشند. آنها در شب آخر پاییز همراه با سایر اهالی آبادی دره میانه سفلی مراسم چلهزری را برگزار میکنند. آنها در قالب این مراسم شمعهای روشن را در یک سینی ورشو میگذارند و دو بشقاب نقل رنگارنگ را روی کرسی میگذارند.
گرفتن فال حافظ
در این شب نیز همچون جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ رسم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آیندهگویی میکنند. در نهاوند کدبانوی خانه «شب چره» شب یلدا را از اوایل پاییز آماده میکند. «آجیل شب یلدا نیز، عبارت بود از گندم و نخود برشته،تخمهی هندوانه و کدو، بادام، پسته، فندق، کشمش، انجیر، توت خشک، برگه هلو و زردآلو و مانند اینها که در بسیاری از شبنشینیها این رسم فراموش نمیشد، اما در شب یلدا به طور حتم باید وجود باشد. یکی از رسومی که در قرون اخیر در شب یلدا معمول شده است، گرفتن فال از دیوان خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازیست که هر کس بنا به نیتی که برای آینده خود دارد به فال حافظ متوسل میشود که این بهترین رسم برای شب یلدا به حساب میآید» (نقل از طبیب زاده،۱۳۸۴).
کرسیگذاری
شب چله همدانیها با پهن کردن بساط کرسی در هوای سرد آخرین روز پاییز همراه بوده است. اصلاً درست کردن کرسی برای شب یلدا در همدان یک امر واجب و ضروری است و بدون آن شب چله معنا ندارد و مقدمه اصلی شب یلداست. همدانیها به این مراسم «کرسی گذاران» میگویند. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود. «گستردن سفرهای از خوراکیهای گوناگون، ریشه در یکی از مراسم آئین مهر دارد که «بزم مهر» یا مهمانی مهر نام داشت. در این مراسم سفرهای آئینی، گسترده میشد و پیروان مهر به نشانهی همسانی و برابری و استواری در پیمان با همدیگر و با خداوند، با یکدیگر همسفره و همپیاله میشدند و به خوردن گوشت گاو و بعدها نان مقدس درون «Draona» و نوشیدن آشامیدنی مقدس هوم «Haoma» میپرداختند. گستردن این سفره آئینی هنوز در بین زرتشتیان با نام «میَزد» (Myazd) متداول است که بر آن خوراکیهایی هم چون نان، سیروگ، (نوعی نان روغنی)، انواع میوه، شیرینی، و آجیل لرک «Lork» که مخلوطی از مغز پسته، بادام، گردو، فندق، کشمش سبز، برگه زردآلو، خرما خشکه، و جند نمونه خشکبار دیگر است، مینهند و پس از نیایش، خوراکیها بین حاضران پخش میشود و آنها به نشانه تبرک از آنها میخورند» (سپنتا و پارسی، ۱۳۸۷: ۱۲) و چنین میخواندند:
عمو چله آومده کلاه به کله آمد
عمو چله حالتان احوال آن کلاه تان
آوازخوانی
آوازخوانی از جمله رفتارهای مهم در شب یلدا بود و معمولا آن کس که صدای بهتری داشت، شعر میخواند و بقیه هم در جواب تک خوان (پیشخوان) را میدادند. به عنوان مثال: پیشخوان شعری میخواند و حاضرین در مجلس یک صدا جواب او را میدادند:
پیشخوان بقیه
گردونه سال چرخیده باز شب یلدا اومده
مادر شب ها اومده باز شب یلدا اومده
هندونه از راه اومده باز شب یلدا اومده
انجیر و خرما اومده باز شب یلدا اومده
جشن یلدا؛ جشن زایش مهر
«هزاران سال پیش، ایرانیان دریافته بودند که از آغاز دی ماه، روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشود و خورشید هر روز بیشتر در آسمان میماند و نور و گرمی میپراکند» (سپنتا و پارسی، ۱۳۸۷: ۱۱).
کلام آخر، اینکه همه آئین و سننی هستند که از سالهای دیرین در همدان کهن برگزار میشد، با وجود این همه زیبایی در این آداب و سنن، بیشتر این رسم و آداب به ورطه فراموشی سپرده شده است. گسترش ارتباطات جمعی، کوچکشدن خانوادهها و ماشینیشدن زندگی مردمی و گاهی چشم و همچشمی و اختلاف بین خانوادهها در این سالها موجب شده آئینهای شب یلدا به آن زیبایی سالهای گذشته برگزار نشود و کمرنگتر شود.
منابع
شایسته رخ، الهه (۱۳۹۰)؛«آیینهای شب یلدا در فرهنگ مردم ایران»، فصلنامه فرهنگ مردم ایران، شماره ۲۷، زمستان، صص ۹- ۲۵.
سپنتا، شاهین؛ تورج پارسی (۱۳۸۷)؛ «جشن یلدا در فرهنگ ایران»، منبع: مجموعه مقالات نشریه ی داخلی حافظ، آذر و دی ۱۳۸۷ شماره ۵۷، صص ۱۰- ۱۲.
طبیب زاده، محمود (۱۳۸۴)؛ «یلدا»، مجله حافظ، دی ماه ۱۳۸۴، شماره ۲۲.