طبیسازی بدیهیات!
*لیلا بهرامی
*جامعهشناس
در دنیای مدرن برداشتهای تازهای از زیبایی شکل گرفته است. تأکید از روی زیبایی طبیعی برداشته شده و زیبایی به امری بهدست آوردنی و اکتسابی تبدیل شده است. در گذشته بدن واقعیتی طبیعی بود که فرد در هر شرایطی باید با آن میساخت، اما امروزه بدن واسطهای است در دست نهادها یا عوامل اجتماعی که باید بر حسب معانی و ظرفیتهای مختلف و زمینه یا متنی که در آن قرار دارد، انطباق یابد. به عبارت دیگر هیچگاه نمیتوان درباره یک بدن گفت که به موقعیت نهایی و مستحکم خود رسیده است. مردانگی یا زنانگی مفاهیم ایدهآلی هستند که برای نزدیکشدن به آنها باید تلاش کرد. کلیشهها و الگوهای بدنی که برای نزدیکشدن به این ایدهآلها ارائه میشوند، افراد را وا میدارد تا نسبت به بدنهایشان با سختگیری و نارضایتی رفتار کنند. تغییر بدن طبیعی به بدن مصنوعی با دستاوردهای صنعتی و پزشکی معاصر امروز ممکن شده است. «ترنر» تحت تأثیر «فوکو» بررسی بدن را نه تنها در سطح فردی بلکه به صورت اجتماعی لازم میداند. او معتقد است به مدد فناوری پزشکی از طریق جراحیهای پلاستیک و زیبایی، دندانپزشکی و مانند این، ایده خلق بدنها به وجود آمده است. توجه تجاری و مصرفی به بدن به عنوان نشانهای از زندگی خوب و شاخصی از سرمایه فرهنگی در جوامع مدرن و پساصنعتی قلمداد میشود. در پرتو چنین نگاهی پیری و سالخوردگی انکار و مرگ طرد میشود و هر چیزی که به زیبایی تعریف شده در ساختارهای جامعه مصرفی یاری رساند ارزش به شمار میرود. چنانکه پیشتر اشاره شد ترنر بنمایه رویکرد اجتماعی به بدن را از فوکو وام گرفته است. فوکو به رویکرد اجتماعی ساخت بدن باور داشت و بدن را فرآورده دانش و قدرت میدانست و بر شیوههایی که انسانها بدن خود را تغییر شکل میدهند، عرضه میکنند و از نظر اجتماعی مورد ارزیابی قرار میدهند تأکید داشت. آنچه در نظریه فوکو اهمیت داشت ارتباط پیکر آدمی با ساز و کارهای قدرت بود. او توجه خود را بر ظهور قدرت انضباطی در جامعه جدید متمرکز کرد. به نظر او سازمانهایی مانند بیمارستان، مدرسه، زندان و مانند این صرف نظر از خدماتی که انجام میدهند، در حال بازتولید نظمی هستند که نتیجه آن نوعی انقیاد و در اختیارگرفتن بدن است. دانش و به ویژه دانش اجتماعی به شدت در تولید بدنها و ذهنهای مطیع نقش دارد. فوکو در تحلیل گفتمان دانش و بدنهای مطیع، ساز وکارهای پنهانی و فراگیر قدرت را بررسی میکند و با اشاره به پیشرفتهای گسترده در علم پزشکی و تکنولوژی معتقد است که در ساختارهای جدید شکل گرفته در دنیای معاصر پزشکان امروزی قادر به اعمال کنترل و نظم بر بخشهایی از بدن شدهاند که در گذشته کارکرد طبیعی داشته است. او در کتاب تاریخ جنسیت تأکید میکند که چگونه پزشکی جدید با شکستن و خردکردن بدن به جزئیات و قسمتهای متفاوت امکان تسلط و بهکارگیری تمام قسمتهای بدن را ارائه میدهد.
از آنجا که نگاه فوکو و ترنر بر رابطه قدرت و انقیاد احتمالی در ساختارها و زیرساختارها معطوف بوده در نتیجه تأکید آنها بر یک طرف این رابطه یعنی بیماران، متمرکز بوده است. اما سویه دیگر این رابطه یعنی پزشکان نیز در ساز و کارهای نظام عرضه و تقاضا نقش تعیینکننده دارند و متناسب با شرایط ساختاری دچار نوزایی و تحول (چه مثبت و چه منفی) میشوند. در همین راستا یکی از مفاهیم نو پا طبیسازی یا پزشکیزدگی است که به معنای واردشدن مسائل غیرپزشکی به پزشکی است. در واقع طبیسازی پدیدهای است که در آن به موضوع مورد بحث، که اساسا و الزاما یک موضوع طبی نیست، به مثابه یک معضل طبی نگریسته میشود و برای آن راهکارهای طبی جستوجو میشود. در پدیده طبیسازی عوامل گوناگونی از قبیل عوامل فردی، مسائل اقتصادی و اجتماعی، باورهای فرهنگی وبیوتکنولوژی نقش ایفا میکنند. در کنار اینها حمایت سیستمهای پزشکی از مصادیق طبیسازی یک عامل مؤثر در شکلگیری و موجهشدن این امر است. از جمله نمونههای شایع طبیسازی که با تغییر وضعیت از خوب به خوبتر شدن همراه است، طبیسازی زیبایی است. هدف پزشک در طبی سازی لزوما نجات یک فرد نیست بلکه آنچه که بیشتر اهمیت دارد، بهرهوری مالی از مراجعه بیمار است. چنین تحولی در غایت پزشکی نیازمند الگوهای تازه برای تداوم نظام عرضه و تقاضاست که غایتی به جز پول و قدرت برای خود قائل نیست. بنابراین الگوهایی از تبلیغ تجاری در حال ورود به دنیای پزشکی است که در نتیجه آن، دیگر لزوما عملکرد موفق پزشک مبنای آشنایی مردم با آنان نیست، بلکه تبلیغات پزشکی بستر آشنایی بیماران و پزشکان را فراهم میکند. دیگر پیامد نامیمون این پدیده فراهمآمدن جولانگاهی است که در آن افراد غیرمتخصص میتوانند مدعی تخصص شوند و فضای فعالیت پزشکی را آلوده سازند. این نوع تبلیغات به ویژه در حوزه پزشکی زیبایی بسیار رواج یافته است.
ناگفته پیداست که نگاه تجاری به پزشکی و خدمات مربوط به آن در گذشته نیز وجود داشته است. کارآمدی اقتصادی یک پزشک امری پذیرفتنی است، اما به شرطی که بیمار صرفا به ابزار سود آوری تبدیل نشود. در نهایت میتوان گفت الزامات جهان سرمایهداری و جامعه مصرفی از یک سو و پیشرفتها و فناوریهای پزشکی از سوی دیگر بازاری شکل دادهاند که تقاضاکنندگان آن مردم و عرضهکنندگان آن پزشکان هستند که به دنبال هویتیابی در نظام قدرت و انقیاد فوکویی هستند.