فرجام نویسنده و کتاب
در گفتوگو با محمدحسن شایانی
شایانی: آنچه از رنج و تلاش انسان بر میخیزد، سازندگی است، اما این پدیده بهوجود نمیآید، مگر زمانی که عنصر هنر مدیریت تولید را به دست گیرد. ارنست فیشر در کتاب ضرورت هنر در رشد و تکامل اجتمایی از هنرمند به عنوان معمار تمدن نام میبرد و تولید هنری را منشأ تمامی زیر ساختها معرفی میکند.
*نسرین زندی
*خبرنگار
با «محمد حسن شایانی» یا بهقول دوستانش حسن شایان بارها گفتوگو کردهام اما به نتیجه دلخواه نرسیدم. مصاحبه با این نویسنده بهدلیل کورهراههایی که بلد است و تیترهایی که به آسانی در هر رشتهای بهکار میبرد، سخت و طاقتفرسا است. هر بار به نوعی دست شعبدهبازی زده و ما به تماشای بازی خود نشستهایم. اینبار همزمان با انتشار کتابهای جدید او نمایشنامه «شب گمشده شهرزاد» و مجموعه داستان «سلیمان و گنجهای دره ملاپریشان» با او به گفتوگو نشستهایم. به زودی کتابهای جدید او در هفتهنامه همداننامه معرفی خواهد شد.
- از معرفی خودتان شروع کنیم…
من محمد حسن شایانی فرزند اشرفالملوک دیبا که بعدها نام شایانی را برمیگزیند و عبدالحسین شایانی کارمند ثبت اسناد هستم. دوران دبستان و دبیرستان را در «باغچه آیوسف» دبیرستان ابنسینا و مدرسه هاتف خواندم و در نهایت با مدرک کارشناسی الکترونیک در «مایکروویو» که میتوان آن را چهره مرموز و پنهان مخابرات نامید، بازنشسته شدم.
- چه ارتباطی بین الکترونیک و ادبیات وجود دارد؟
من استناد میکنم به فرازی از هگل که میگوید: «هیچ عنصر یا پدیده تکصفتی در جهان وجود ندارد». آب فقط مایع نیست و چند خاصیت موازی در آن وجود دارد. برای مثل با تغییراتی اندک آب گوارا به بمب هیدرژنی تبدیل میشود. و اما ارتباط بین الکترونیک و ادبیات؛ مجموعه آثاری که در سالهای اخیر به ذخیره ادبیات جهان اضافه شده، مدیون تکنولوژی است. در حقیقت شخصیتهایی مثل «بابا گوریو» یا «اوژنی گرانده»، «خانم کاترین ارنشاو» و «دیکنز» و «بالزاک» تاریخ مصرفشان تمام شده. ضمن اینکه از بس تقلید شدهاند، دیگر هیچ خوانندهای حاضر به خرید و مطالعه آنها نیست. در مورد الکترونیک وقتی یک پردازشگر یکسانت در یکسانت قادر است یک موشک را هزاران کیلومتر مدیریت کند، آن وقت است که خواه ناخواه مفهوم جدیدی وارد زندگی انسان میشود و حق و حقوق خود را میطلبد. ببینید از سال ۳۰ تا ۵۵ بیشتر از ۱۴۰ مجموعه شعر به چاپ میرسد. آنچه مانده؛ سهراب سپهری، شاملو، اخوان، فروغ، تولدی دیگر است. پس بقیه چه شدند؟ حتی اسم شاعران آنها فراموش شده. زمان و مردم خبرهترین سانسور چیها هستند.
- به نظر شما تئاتر هم مشمول این شرایط است؟
بدتر. نویسندههای ما به دلیل خودسانسوری و دیگرسانسوری قدرت خلق تمهای جهانی را از دست میدهند. موضوع این نیست که شناختی از مشکلات روز ندارند، مشکل اینجاست که خودزنی میکنند. نه با کارد و چاقو، بلکه با قلم. وگرنه چوب بهدستهای ورزیل ساعدی به ده پانزده زبان ترجمه میشود. چرا؟ دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی دهه نهضتهای ضدسرمایهداری است. دکتر با یک طرح عالی با همه مبارزان ضد استعمار و استحمار همراه میشود.
- شما در چه سنی مطالعه را شروع کردید؟
خیلی زود. این شانس را داشتم که پدرم اهل مطالعه بود و به غیر از کتابخانه شخصی هر روز از مغازه «عزیز طریقتیاب» که عمرش طولانی باد، کیهان و اطلاعات میخریدم. یک روز مجله کیهان بچهها نظرم را جلب کرد، وقتی قصه «اردک کوچولو»ی زشت «کریستین آندرسن» را خواندم، فهمیدم دنیاهای متفاوتی با گویشهای متفاوت وجود دارد. دوره ابتدایی را که تمام کردم به یک کتابخوان حرفهای تبدیل شده بودم. البته کتاب یکی از ابزارهای درک جهان و محیط پیرامونی است. زندگی با مردم و برداشتهای اجتماعی هم به همین اندازه در رشد انسان دخیل است
- اگر بخواهید کتابی را برای مطالعه معرفی کنید، چیست؟
بهقول حضرت مولانا «آب کم جو تشنگی آور بدست/ تا بجوشد آبت از بالا و پست» جوینده یابنده است. وقتی مطالعه؛ انواع مطالعه را شروع کنید راه را پیدا میکنید. همه گونه کتابی را باید خواند. بودند تئاتریهایی که فقط نمایشنامه میخواندند و در نهایت کم آوردند و کنار کشیدند.
- اگر بخواهید نویسندهای را معرفی کنید که از او تأثیر گرفتهاید؟
بیتردید «جان اشتاین بک»، «آنتوان چخوف»، «دیکنز» و «دینو بوتزاتی» و این اواخر «ماکز» که یقینن دنیای او را میشناسم.
- اولین کار را در چه سن و سالی به چاپ رساندید؟
سیکل اول بودم که ریشه ادبیات در من جوانه زد. با قطعات ادبی کارم را شروع کردم و در سیکل دوم این ظرفیت را داشتم که ساعات انشا را در دست بگیرم. به تدریج انشا نوشتن ۵ تا ۱۵ ریال به یکی ار منابع مالی من تبدیل شد، اما دوام چندانی نداشت و دبیرهای ادبیات خیلی زود مچ من را گرفتند. نوبت به نامههای عاشقانه رسید که آن نیز دوامی نداشت. سال ۵۱ در جاده تهران بندرعباس جلوی یکی از غذاخوریها یک مجله تماشا خریدم و اولین کارم؛ «قصه چشمه» را به بخش تجربههای آزاد فرستادم. سه ماه بعد در همان نقطه یک تماشا خریدم و متوجه شدم قصهام چاپ شده. از شادی بال در آوردم. به تدریج دو قصه و دو شعر در تماشا سالهای ۵۱ و۵۲ و فردوسی به چاپ رساندم. در سال ۵۲ با نگارش نمایشنامه بیشههای کردستان به جرگه نمایشنویسها در آمدم و در جشنواره تئاتر شهرستانها حضور پیدا کردم.
- آیا دوران و نوشتن و کتاب به سر نیامده؟
آنچه از رنج و تلاش انسان بر میخیزد، سازندگی است، اما این پدیده بهوجود نمیآید، مگر زمانی که عنصر هنر مدیریت تولید را به دست گیرد. ارنست فیشر در کتاب ضرورت هنر در رشد و تکامل اجتمایی از هنرمند به عنوان معمار تمدن نام میبرد و تولید هنری را منشأ تمامی زیر ساختها معرفی میکند. و این به دست نمیآید، مگر زمانی که ارزش هنرمند مصداق قیمتگذاری دیگر تولیدات قرار بگیرد. وقتی از معمار هنر نام میبریم باید ادله آن را هم بیاوریم. تردیدی نیست که انقلاب صنعتی با تئاتر شکل میگیرد و نهضت آزادی سیاهپوستان بیشترین تأثیر را از کتاب «عمو تم» میگیرد. نمایش «خانههای اجارهای» شهرداری لندن را مجبور به طرح قوانین متعدد به نفع بیخانمانها میکند و «آلن پیتون» نویسنده سیاهپوست آمریکائی با توسل به اسناد بایگانیشده بندر نیویورک تن به سفری اودیسهوار میدهد و در نهایت بعد از ۲۵۰ سال قبیله خود را در کشور کنگو پیدا میکند و حتی نام کشتی پرتغالی که اجداد او را به آمریکا میبرد. با توسعه و رشد آی– تی / تکنولوژی ارتباطات/ جامعهشناسان بر این باور بودند که دوران کتاب به سر آمده و … اما نه تنها اتفاقی برای کتاب نمیافتد تیراژها از دویست، سیصد هزار به میلیون نزدیک میشود و نویسندگان مطرح، دیگر از گرسنگی و فقر در عذاب نیستند. ثروت نویسنده «هری پاتر» ۶۲۰ ملیون برآورد شده. کافی است بدانیم تابلوی باغ ملی آردل اثر «ون گوگ» ۴۰ ملیون دلار قیمت گذاری شد، این در حالی است که نقاش در اثر عوارض ناشی از فقر دست به خودکشی میزند.