«قمر» نغمه سرای بلبل باغ هنر
نگاهی به زندگی هنری «قمرالملوک وزیری»
*علی پاشا رجبلو
*مدرس موسیقی
نوشتن درباره شخصیتهای هنری و به خصوص سرگذشت یک هنرمند موسیقی که پر از راز و رمزهای درونی و پنهان این افراد است، کار دشواری است و در نهایت این شخصیتها میتوانند بخشی از آن را آنگونه که بوده برای دیگران بیان کنند، چراکه بسیاری از ویژگیهای فردی و داشتههای یک هنرمند موسیقی قابل بیان نیست و گاهی تصویرسازی و نشاندادن آن با کلمات غیرممکن است و از سوئی این ویژگیها معمولا در هنر یک هنرمند متجلی میشوند که ورود به شخصیت فردی از روی آثار و آفرینشهای هنری خود نیز دشوارتر است و وقتی این هنرمند موسیقی، بانویی باشد که در شرایط اجتماعی تاریخی خاصی به عنوان یکی از تأثیرگذارترین زنان در عرصه موسیقی، بسیاری از تابوهای زمانه خود را میشکند نیز حوصله و شناخت بیشتری طلب میکند.
درباره قمر
قمر خانم سیدحسین خان (قمرالملوک وزیری) متولد سال ۱۲۸۴ و درگذشته ۱۴ مرداد ۱۳۳۸ تهران (آرامستان ظهیرالدوله) خواننده موسیقی ایرانی و از زنان تأثیرگذار در موسیقی آوازی ایران بود.
تحت تأثیر مادربزرگش که روضهخوان اندرونی ناصرالدین شاه بود، آواز را فرا میگیرد. خودش میگوید: «من مدیون تربیت اولیه خودم هستم، چراکه همان پامنبریکردنها، به من جرأت خوانندگی داد». با آشنایی با «مرتضی نیداوود» نوازنده تار و از استادان بنام موسیقی ، در زمان کمتر از سه سال توانست به سرعت مراحل رشد خود را در آواز موسیقی ایرانی و خوانندگی، طی کند. مرتضی خان مینویسد: «پی بردم که صدای این خانم جوان به اندازهای نیرومند است که باورکردنی نیست و در عین حال به قدری گرم است که باورکردنی نبود». چون صفات گرم و قوی به ندرت ممکن است در صدای یک نفر جمع شوند». قمر مدتی نیز نزد استاد «رضا قلی خان نوروزی» از خوانندگان اواخر قاجار، داشتهها و دانش موسیقایی خود را کامل میکند و همچنین از صفحات قدیمی با شیوه استاد «سید حسین طاهرزاده» ردیفدان و خواننده بزرگ موسیقی ایران آشنا میشود که بسیاری از اجراهای وی تحت تأثیر این خواننده موسیقی ایرانی است. «روح الله خالقی» به نقل از طاهرزاده میگوید: «وقتی صدای قمر را شنیدم خیال کردن خودم میخوانم». و بدین ترتیب بود که قمر در یک زمان کوتاه به یک خواننده ممتاز موسیقی ایران بدل شد.
شمعی که به سویش من سوخته از شوق
پروانه صفت باز کنم بال و پر اینجاست/ شهریار
ویژگیهای شخصیتی
قمر علاوه بر شخصیتی هنری خود، انسان برجستهای است که به جامعه و مردم نگاه ویژهای دارد. بخش بزرگی از درآمدهای خود را در کنسرت و برنامه و مجالس مختلف، به نیازمندان و مراکز حمایتی از کودکان هدیه میکند. «موسی معروفی» ردیفدان و از استادان موسیقی ایران میگوید: «در کنسرت رشت با اینکه بهای بلیط ۲۵ تومان بود، هنگام بازگشت از رشت هیچکدام ما پولی نداشتیم، زیرا خانم قمر درآمد حاصل از کنسرت رشت را به زنهایی که در شالیزار برنج میکاشتند، بخشید». وی همچنین در عین بخشش و بزرگمنشی دارای عزت نفس بالایی بوده است. «مجید کیانی» موسیقدان، ردیفدان و پژوهشگر موسیقی مینویسد: «وقتی زندگی قمرالملوک وزیری را مطالعه میکنیم، میبینیم اگر کنسرتی میداده و یا در مجلسی اجرایی داشته، تمام درآمدها را در راه بازگشت به خانه، سر چهارراهها به افراد نیازمند میداده است، خیلی عجیب است و گاه اصلا باورکردنی نیست. یک بار من خدمت آقای ابتهاج بودم، او از قمر برایم تعریف میکرد و میگفت که در اواخر عمر این هنرمند به منزلش رفته بود و دیده بود که شیشه پنجره شکسته و هوای سرد زمستانی به داخل اتاق میآید. از قمر خواسته بود که اجازه دهد یک شیشه بر بیاورند تا شیشه را درست کند. اما قبل از تمام شدن حرف آقای ابتهاج، قمر گفته بود که اتفاقا خودم امروز سفارش دادم بیایند درست کنند ! آقای ابتهاج میگفت ما میدانستیم که اینگونه نیست. این نشان می دهد که این هنرمند نه تنها مادی نیست بلکه عزت نفس بسیار بالایی هم دارد». همچنین گفته میشود که قمر ۱۲ فرزند خوانده داشته که هزینههای اولیه و تحصیل آنها را فراهم کرده است. خود او میگوید: «من دیگر درخت چناری هستم کهن، که سایه گستر شدهام و نمیتوانم کسی را از زیر سایه خود برانم».
سفر به همدان
از ویژگی ممتاز دیگر این هنرمند موسیقی آوازی، مردمداری و اجرا در شهرهای مختلف ایران بود که با استقبال پرشور مردم روبرو میشد. سفر به همدان برای اجرای کنسرت، مصادف با تبعید «عارف قزوینی» در همدان بود که به دعوت قمر عارف در این کنسرت شرکت میکند و قمر ترانهها و تصنیفهایی از عارف را اجرا میکند. گفته میشود عارف از ابتدا تا آخر این کنسرت گریه میکرده است. در سفر کرمانشاه، مسئولان وقت، سالن اجرا را در اختیار وی و مرتضی خان نیداوود، نمیگذرانند اما قمر در بالکن اقامت خود، برای مردم آواز میخواند و درآمد و عواید کنسرت مشهد را هزینه آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی میکند.
رعایت آداب موسیقی دستگاهی
قمر با داشتن یک حنجره قدرتمند و پایبند به موسیقی جدی و هنری و توانایی در ارائه و رعایت درست آداب آواز موسیقی دستگاهی ایران و استفاده درست و مناسب از ادوات تحریر و بیان زیباییهای موسیقایی آواز ایرانی با یک صدای چپ کوک اما درخشنده و دوری از موسیقیهای عامهپسند و مبتذل و احساسگرایانه و گاه با محتوای مهین پرستی و آزادیخواهانه، توانست به هنرمندی ماندگار در تاریخ موسیقی ایرانی بدل شود.
در دوران کهنسالی و پس از مرگ قمر، نسبت به جایگاه واقعی این استاد موسیقی آوازی ایران توجه جدی نشده است، استادی که به قول خودش «روحم عظمتش را از دست نداده و هنرم را بنده زر و زور و خیانت نکردم» را باید به دقت مورد مطالعه و پژوهش قرار داد و با اجرای تصنیفها و آوازهای وی، ضمن فراگیری درست اجرای موسیقی آوازی دستگاهی که او ارائه داده است، میتوانیم یاد و خاطره یک زن شجاع و انساندوست را به الگویی برای بسیاری از هنرمندان و دوستداران موسیقی، بدل کنیم. «یلدا یزدانی» از خوانندگان آواز موسیقی در اهمیت این موضوع میگوید: «او (قمر) علاوه بر شهامت و مهربانی و انساندوستی که داشت، از صدای بسیار قوی و لطیف و وسیع و پرحجمی برخوردار بود و همه اینها در یک حنجره، ضمن آنکه آن همه ملودیهای ناب از قدیم وجود دارد که نسل ما حتی یک بار نشنیدهاند، پس چرا اجرا نشود؟ چرا بازخوانی نشود؟ چرا یاد قمر را زنده نگه نداریم؟».
ایرج میرزا در باره ماندگاری قمر الملوک وزیری میسراید:
قمر آن نیست که عاشق برد از یاد او را
یادش آن گل نه که از یاد برد باد او را
و خود اوست که در وصیتنامهاش است: «من مردهام اما خاطره حیات هنریام نمرده است. وقتی که تو، این درددلهای مرا میخوانی، من زیر خروارها خاک سرد و سیاه خفتهام. دیگر از حنجره خشکم صوتی بر نمیخیزد و دنیایم تاریک و خاموش است اما روحم عظمتش را از دست نداده و هنرم را بنده زور و زر و خیانت نکردم. مطمئنم کسی بعد از مرگم، از من بدگویی نمیکند».