ما عصبانی هستیم!
شهروندان از دلایل عصبانیت میگویند
یک شهروند: علاوه بر اینکه برخی کارمندان خوش اخلاق نیستند. خیلی وقتها اشتباه عمدی هم میگویند. به عنوان مثال؛ میگویند سیستم قطع است یا الان میخواهم به مرخصی بروم، این گفتهها موجب ناراحتی مخاطب میشوند. درباره بازاریها هم چون از شهرهای دیگر مهاجرت داشتیم وضعیت اخلاقی بهتر شده و مثل قبل خیلی بداخلاق نیستند، البته جوانها بهتر هستند، اما قدیمیترها همان راه خودشان را ادامه میدهند بازهم با این وجود شما به شهرهای دیگر که میروید این تفاوت را احساس میکنید برای مثال وقتی گردشگران میآیند و رفتار خوبی از مخاطب نمیبینند دیگر نمیآیند یا به بقیه پیشنهاد میکنند که به آن شهر نروید.
*متین زارعی
همدان، رتبه چهارم عصبانیترین استان را به خود اختصاص داده است. بدست آمدن رتبه گفته شده موجب شد رفتار متولیان برخی از پرمخاطبترین شغلها که عبارتند از کارمندها، منشیها، بازاریها و رانندههای تاکسی را از دید مخاطبان بررسی کنیم.
عصبانی از گرانی
یکی از همشهریان درمورد اخلاق و رفتار بازاریان میگوید: باید اخلاق خوب را در بین بازاریها مشاهده کنیم، اما به دلیل رکود اقتصادی و عوامل آب و هوایی همدان چنین رفتاری بین مردم مشاهده نمیکنیم. قدیمیها میگویند در همدان خاک مرده پاشیده شده اما اینها دلیل نمیشود، بازاریها که چه به لحاظ ارائه خدمات و چه به لحاظ هزینه خدمات مشتریمدار نباشند.
بیگی درباره برخوردش با کارمندان میگوید: متأسفانه مردمداری در ادارههای ما رعایت نمیشود. برای مثال؛ پاسخگو نبودن به ارباب رجوع به شکلی مرسوم شده است. اگر سوالی که باید از بخش اطلاعات پرسیده شود از کارمند بخش دیگر بپرسیم با رفتاری نامتعارف روبهرو میشویم. مردم دوست دارند ارباب رجوع تکریم شود. به شرطی که این رابطه متقابل باشد هم از سوی مردم هم از سوی خدماتدهنده.
بیگی درباره تجربهاش از برخورد نامناسب برخی منشیها میگوید: وقتی با منشی تماس میگیریم، طوری با ما رفتار میکند که انگار او، خود دکتر است. منشیها برخورد مناسبی با مراجعهکنندگان ندارند.
این شهروند همدانی از برخورد رانندگان تاکسی و رانندگی آنها صحبت میکند: برخی رانندههای تاکسی طوری در خیابان رانندگی میکنند که انگار مالک خیابان هستند. به هر صورت که دلخواهشان باشد رانندگی میکنند. اگر شخصی به آنها چیزی بگوید با عصبانیت آنها روبهرو خواهد شد یا وقتی سوار ماشین آنها میشویم اگر در ماشینشان را محکم ببندیم با بد رفتاری آنها روبهرو میشویم. در هنگام حساب کردن پول اگر کمی تعلل کنیم برای آنها ناخوشایند خواهد بود.
انتظار برای کمی آرامش
از شخص دیگری درباره تجربیاتش در برخورد با منشی، راننده تاکسی، کارمند و بازاریان سوال کردم و او پاسخ داد: برخی از منشیها ادعای غیرمنطقی دارند از آنها سوال که میپرسیم انگار با ما مشکل دارند و برخورد بسیار زنندهای میکنند درحالی که آنها وظیفه دارند پاسخگو باشند و برای ارائه خدمات حقوق میگیرند. این شکل از عصبانیت واقعا برای من جالب است.
او میگوید: من راننده تاکسی بد اخلاق خیلی کم دیدم اتفاقا بیشتر خوش اخلاق هستند. آنهایی که من با ایشان برخورد داشتم خیلی معاشرتی و خوشبرخورد بودند.
کهریزی درباره کارمندان میگوید: چون من خودم قبلا کارمند بانک بودم، میتوانم بگویم بحث برخورد کارمندان به طرف مقابل ربط دارد برای مثال شماره اعلام نمیکنند و یا صبح زود به بانک میروید که کارتان زودتر انجام شود، اما میبینید که زمان صبحانه است و وقت رسیدگی به کار ارباب رجوع را ندارند.
دوستدار آرامش باشیم
شهروند دیگری از تجربیاتش این طور میگوید: اصولا کسی که به پزشک مراجعه میکند، یک سری مشکلات دارد، یا یک بیماری دارد؛ حتی اگر برای زیبایی میرود بازهم درباره خطرات عمل نگرانی دارد حالا چنین شخصی با فردی که رفتار خوبی هم ندارد روبهرو میشود و این برای مخاطب خوشایند نیست. فقط برای اینکه حوصله ندارد یا خسته است یا کلا به کارش علاقمند نیست یا روحیهاش خراب است، برخورد مناسبی ندارد. خودم شخصا حس میکنم منشی جایگاه موثری دارد اگر منشی رفتار خوبی نداشته باشد فکر مراجعهکننده درگیر این میشود که چرا منشی با من اینطور رفتار کرد و موجب ناراحتی بیشتر بیمار میشود.
حیدریان در ادامه میگوید: علاوه بر اینکه برخی کارمندان خوش اخلاق نیستند. خیلی وقتها اشتباه عمدی هم میگویند. به عنوان مثال؛ میگویند سیستم قطع است یا الان میخواهم به مرخصی بروم، این گفتهها موجب ناراحتی مخاطب میشوند. درباره بازاریها هم چون از شهرهای دیگر مهاجرت داشتیم وضعیت اخلاقی بهتر شده و مثل قبل خیلی بداخلاق نیستند، البته جوانها بهتر هستند، اما قدیمیترها همان راه خودشان را ادامه میدهند بازهم با این وجود شما به شهرهای دیگر که میروید این تفاوت را احساس میکنید برای مثال وقتی گردشگران میآیند و رفتار خوبی از مخاطب نمیبینند دیگر نمیآیند یا به بقیه پیشنهاد میکنند که به آن شهر نروید.
او میگوید: برخی راننده تاکسیها بسیار بداخلاق هستند البته تا یک حدی حق دارند چون کارشان خیلی سخت است. خود را مالک خیابان میدانند و حق را به عابر و ماشینهای دیگر نمیدهند.
دست باز برای رفتارهای درست و نادرست
نفر آخر از بدرفتاری شاغلان در شغلهای گفته شده در این گزارش میگوید: برخی منشیها با ارباب رجوع خوب برخورد نمیکنند و ارباب رجوع را دست به سر میکنند. از آن جهت که همدان شهری است که از شهرستانهای اطراف هم برای درمان به پزشکان این شهر مراجعه میکنند، اما برخورد خوبی با مراجعین ندارند و رفتارشان طلبکارانه است. دانش کم، نداشتن هوش اجتماعی، نداشتن درک متقابل از صفات بارز آنهاست. به خودشان این اجازه را میدهند که هرطور دوست دارند برخورد کنند انگار دکتر به آنها گفته که شما دستتان برای هرگونه رفتار با مخاطب باز است.
برزگر ادامه می دهد: انطباقپذیری نداشتن همکار با همکار دیگر و زیرآبزنی در کارهایشان مشاهده میشود. رانتخواری و تفاوت رفتار با ارباب رجوع که برای آنها منافع شخصی بیشتری دارد. یک چیز دیگری که هست سیستم کاریشان به صورت یک جانبه است و به آنها اجازه فکر داده نمیشود. نسبت به خیابانها و ترافیکهای سنگینی که ایجاد میشود، با توجه به استهلاکی که ماشین دارد و مسافرین که سوار ماشین میشوند و باتوجه به نرخ کرایه باید به راننده تاکسی حق داده شود و راننده تاکسی باید قبل از خرید خط تاکسی دورههای کنترل خشم بگذراند.
او درباره بازاریها میگوید: کمتر بهره بردن از آداب اجتماعی و نداشتن هماهنگی با محیط ویژگی برخی از بازاریان است. کنترل خشم، تفاوت قائل نشدن بین مشتریها با هر رنگ و عقیده در آنها کمتر دیده میشود. وقتی شما حرف از انتخاب آزادانه میزنید باید خود را با انتخابهای جامعه هماهنگ کنید و البته نباید فراموش کرد عوامل محیطی و آب وهوا نیز تأثیرگذار است. اقلیم سردسیر رفتارها را هم سر می کند.