*زهرا کرد
نتیجه محوری به جای فرآیند محوری ریشهای دیرپا در تاریخ و فرهنگ ایران دارد. جوجه را آخر پاییز میشمرند و یا آخر شاهنامه خوش است، نمونههایی از توجه به پایان و نتیجه امر در نزد ایرانیان است. این نگرش در مسائل مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ریشه دوانیده و سبب شده که بدون در نظر گرفتن مسیر، چالش و نیازهای آن، صرفا به نتیجه اندیشیده شود و پایان، معیار ارزیابی هر عملی باشد. در واقع میتوان گفت این شیوه اندیشیدن و حکمرانی سبب میشود که بر واقعیات چشم پوشیده و با تکیه بر آنچه پایان کار دیده میشود، به قضاوت نادرست دست یافت. آمار بالای مرگ و میر تصادفات در بیمارستان نیز متأثر از چنین نگاهی است. فرآیندی را در نظر بگیرید که در آن تنها دو کمپانی خودروسازی حضور دارند. رقابتی بین آنها برای ارتقای کیفیت محصولات نیست؛ چراکه بازار تضمین شده و تعیین قیمت در ید بیضا آنهاست. در این میان خودرو غیرایمن تولید میشود و بهواسطه دست پنهان نهادهای دولتی از ارزیابیهای تخصصی هم مصون است. در این میان، پیمانکاری را متصور بشوید که با واسطه، مناقصه پروژه جادهسازی مسیری را برعهده میگیرد. به علت تحریمهای متعدد در ورود مواد اولیه، لاجرم به استفاده از مواد اولیه نامرغوب است تا ضمن تحویل کار، سودش را نیز ببرد. از طرفی بهعلت کمتوجهی به حقوق کارگر، او هم کارش را صرفا در حد سمبل کردن انجام داده و مسئولیت را بر گردن کارفرما میاندازد. حال نهادها و ارگانهای مثلا فرهنگی پرشماری که بودجههای کلان را هر ساله به خود اختصاص میدهند را به ذهن بیاورید. در هیچ یک از اولویتهای اول و دوم و آخرشان ارتقای فرهنگ عمومی، روامداری اجتماعی، آموزش حقوق شهروندی، آموزش و نظارت بر فرهنگ رانندگی دیده نمیشود. بهتازگی نیز نهاد ارزیابی و جریمه رانندگان و رانندگی غیرایمن، به دوربین اندازهگیری نوع و اندازه پوشش تقلیل یافته و بخش عمده توان فیزیکی و عملیاتیاش را در امور غیرمرتبط با وظیفهاش هدر میدهد. در کنارش، زیست سخت و دغدغههای بیشمار یک زندگی پائینتر از سطع معمولی و افزایش خشونت را هم اضافه کنیم؛ که مجموعا سبب شده ایرانیان مهماننواز و مهربان سفرنامههای قاجاری، به مردمی عصبی و بدون طاقت تبدیل شوند که منتظر جرقهای برای خالی کردن خشمشان هستند، ولو در حد یک بوقزدن ممتد. با شرح چنین فرآیند درهمتنیده و پیچیدهای که نشان از حکمرانی بلاهتگونه بر قسمتهای مختلف جامعه است، اینکه به چرایی مرگ و میر تصادفات در بیمارستانها بپردازیم، صرفا چشمپوشاندن بر مسیر و بزرگکردن نتیجه است؛ به قدری که کل مسیر را پنهان کند و راه را بر حل مشکل و اصلاح روند ببندد.