معرفی کتاب «ارثیه مجید» با نگاهی به رمان «یکی از هزاران»
*فاطمه ذکاوتی قراگزلو
*پژوهشگر
کتاب «ارثیه مجید» رمانی اجتماعی به قلم استاد «علیرضا ذکاوتی قراگزلو» است که با نثری موجز که سبک همیشگی نویسنده است، در ۷۱۰ صفحه به رشته تحریر درآمده و توسط نشر چنار در همدان به چاپ رسیده است. این کتاب ادامه رمان «یکی از هزاران» است که قبلا منتشر شده. (در عین حال این دو کتاب مستقل از یکدیگر اند.) داستان این دو رمان از زمان اصلاحات ارضی (سال ۱۳۴۱) به بعد که دورانی پر از تحولات مهم سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است، را در بر میگیرد. نویسنده تیزبین که خود در بستر این تحولات بوده با نگاهی واقع گرایانه و قلمی شیوا، دست به آفرینش رمانی جذاب و خواندنی زده است.
محمدرضا شاه با فشار دولت کندی مجبور میشود یکسری تحولات مهم از جمله اصلاحات ارضی را برای گذار از دوران فئودالیته به سرمایهداری در ایران انجام دهد. گرچه این اقدام مهم کار لازمی است اما کافی نیست. در پی آن، ده مازاد جمعیت خود را از خوشنشینها و رعیتهای خرده پا بیرون میریزد و هزاران خانوار روستایی راهی شهرها شده و به شکل جمعیت حاشیهنشین در دل شهر رها میشوند، بی آنکه بستر لازم برای جذب آنان به صنایع صورت گرفته باشد.
رمان یکی از هزاران داستان زندگی یکی از این خانوادهها است. ساختار داستان محکم است و تمام شخصیتهای قصه تیپهای اجتماعی واقعی هستند که به خوبی تصویر شدهاند. روایت داستان موجز و در مجموع روشن است. توصیف زندگی مهاجرانِ از روستا به شهر آمده، تلاشهای دشوار و جانکاه آنها برای زنده ماندن و نیز نیروی زندگی که بهرغم تمام مشکلات اقتصادی و اجتماعی و زیستی سرانجام چیره میشود (هرچند با تلفات و زیانهای زیادی همراه است)، یکی از خطوط برجسته و دائمی داستان است. یک جنبه قوی دیگر نشان دادن تحول شخصیت آدمها (رفتار، احساسات و افکار) در جریان رویدادها و مجموع مناسباتشان با یکدیگر است. آدمها در جریان رویدادها و روندها خود را میسازند و میآموزند. این آموزش هرچند در تمام داستان در سطحی ابتدائی است (و طبیعی است که چنین باشد)، اما این ظرفیت را دارد که به آموزشی عمیقتر بدل شود که در رمان ارثیه مجید این اتفاقات متنوع رخ میدهد. سادگی روستایی و یکرنگی پدر (عین الله) در پسر (برات) رنگ میبازد و جای خود را به حساب و کتاب کاسب کارانه در زندگی میدهد. خانواده روستایی از قید و بند زندگی در محیط ساده و کوچک روستا بریده و در حاشیه شهر بدون آموزش و بنیه اقتصادی رها میشود و به جای یادگیری اصول شهرنشینی، قواعد کاسب کارانه و قانونگریزی را می آموزد. خانوادههای روستایی توسط پیشینیان خود که اندکی زودتر وارد شهر شدهاند به نوعی استثمار میشوند و ضمنا اینها خود الگوهای مهاجران دیر رسیده از روستا هستند. توصیف زندگی مهاجران آواره و بی سرو سامان انسان را به یاد «خوشههای خشم» جان استاین بک می اندازد.
رمان ارثیه مجید ادامه این داستان با محوریت زنی کارمند روزمزد (زلیخا یا نانسی) است که پدرش(حاج عظیم خان) به مادرش خیانت کرده و شوهرش(مجید) نیز این جفا را در حق او میکند و در محیط کار نیز مورد سوءاستفاده جنسی سرپرستش (منصور) قرار میگیرد و در وضعیتی کاملا درمانده، خبرچین ساواک میشود اگر چه در اواخر داستان این ارتباط گسسته میشود.
زلیخا یا نانسی زنی است ماجراجو که برای به دست آوردن آنچه حق خود میانگارد به جنگ با دنیای مردانه میرود. او قوانین این بازی را نمیداند و از سلاح رابطه جنسی و ارتباط با ساواک بهره میبرد و در این جنگ نابرابر آسیب زیادی میبیند و چون فولاد آبدیدهای ساخته میشود اما بابت آن هزینه میکند و حتی بسیاری از جنبههای شخصیت زنانه خود را هم از دست میدهد. او مانند برخی از انسانها تنها به دنبال آرامش در زندگی نیست و شاید حس زیادهخواهی و انتقامجویی به او انگیزه زندگی میدهد. حتی زمانیکه با بهرام ازدواج میکند، روح آرام و درویش مسلک بهرام نیز نمیتواند او را آرام کند.
نانسی یا زلیخا زمانی که در اداره بهداشت محیط کار میکند چهره زندگی را آنگونه که باید باشد، میبیند و بعدها در پزشکی قانونی چهره واقعی زندگی را آنگونه که هست. سپس در مددکاری اجتماعی نگاهی مابین این دو را، اما متاسفانه کار در آنجا جدی گرفته نمیشود. او در کانون زنان نیز سرخورده میشود چون هیچ راهکار ریشهای برای حل مشکلات زنان عادی کوچه و خیابان در آنجا ارائه نمیشود.
همانطور که گفته شد تحول شخصیت انسانها (رفتار، احساسات و افکار) در این رمان چشمگیر است. آدمها در جریان زندگی میآموزند این آموزش نه آموزشی کتابی است و نه بر اساس موعظه و خطابه، بلکه به قول شاعر «از گذشت روزگار» حاصل میشود به شرط آنکه آدمها نه تنها فعال باشند، که غالبا هستند، بلکه دائما فعالیت خود را بازبینی کنند و بسنجند و این توانائی را پیدا کنند که از روند بیواسطهای که در آن زندگی میکنند در ذهن فاصله بگیرند تا بتوانند نه تنها روندهای کلیتر بلکه احتمالا سیر آینده آنها را هم ببینند و این همواره در قصه تکرار میشود.
در ارثیه مجید بر خلاف رمان یکی از هزاران راوی داستان، دانای کل نیست و وقایع از دید و زبان شخصیتهای قصه دنبال میشود و این شیوه ابداعی و جذاب برای نخستین بار، در این کتاب به کار رفته است.
بر خلاف انقلاب سفید که روستاییان مهاجر در شهر رها میشوند در انقلاب ۱۳۵۷ این مهاجران و حاشیهنشینانند که طبقه متوسط و شهرنشین را عقب رانده و خود به تدریج صاحب منصبان اداری میشوند و تجارب خود و پدرانشان را که همان محاسبات کاسبکارانه و قانونگریزی است، در محیط کار نهادینه میکنند. نمونه منفی آن شکرالله؛ پیمانکار دغلکار است که در کرج خانههای بدون سند میسازد و با راه انداختن جنگ زرگری حق و حقوق کارگران از جمله برات را هم میخورد، با عنوان «آقا شکری» وارد کمیته شده و برای خودش بروبیایی دارد. راننده کمیته (برات) مایحتاج خانه همسر اول و همسیر صیغهای آقاشکری را روزانه تهیه میکند و به در خانهها تحویل میدهد. آقاشکری حتی از دادن تریاکهای مصادره شده مجرمان، به مافوق خود سر باز میزند که در نهایت باعث گرفتاریاش میشود.
شاید بتوان گفت نویسنده به بررسی دقیق و جزییات روحی شخصیتها نپرداخته است. اما به نظر میرسد که نویسنده این کار را بر عهده خواننده گذاشته تا قدرت تخیل او را قدری به کار بگیرد. انسان با خواندن این رمان تصور میکند روبروی پرده سینماست. شاید از این جهت این قصه مانند یک فیلمنامه است که باید به دست یک کارگردان قهار برسد.
نانسی یا زلیخا در پایان به این نتیجه میرسد که باید تحصیلش را ادامه میداد و دیپلم میگرفت و حتی تصمیم می یرد که حقوق بخواند و وکیل شود بلکه حقوق از دست رفته بخشی از زنان شبیه خود را از راههای قانونی بازستاند. وقتی تصمیم خود را با هرمز در میان میگذارد، هرمز به او میگوید: «بالاخره جامعهپذیر شدی». گرچه این تصمیم را عملی نمیکند یا نمیتواند بکند.
پول در این رمان یک عنصر مهمی است به طوری که میتوان آن را یکی از مهمترین عناصر داستان انگاشت.
سر تحول شخصیت اصلی داستان به سمت شکوفایی جنبههای انسانی و سازنده در نسل جدید است که خود اینگونه بیان میکند: میخواهم که بمانند و ادامه بدهند.