مهمترین مشکل موسیقی همدان، آموزش است
گفتوگو با «شهرام خوش صفت» نوازنده پیانو و آهنگساز
خوشصفت: امیدوار بودم به عنوان یک معلم و مربی که حدود ۳۰ سال است در این شهر فعالیت دارم، در بخشی از آن استفاده شود.گرچه هیچ شکایت و گلهمندی ندارم. شاید برنامهها به گونهای بوده که جای خالی برای حضور من وجود نداشته است. مشکلات آنها را بنده نمیدانم. به هر حال کاری که انجام میدهند، قابل تقدیر است.
*علی پاشا رجبلو
*مدرس موسیقی
«شهرام خوش صفت» متولد ۳۰ آبان ماه ١٣۵٢ در تهران از پدر و مادری همدانی؛ آهنگساز، نوازنده، خواننده، مترجم و همچنین از استادان و مدرسان برجسته پیانو، ارگ، کیبورد و سلفژ است. فعالیت موسیقی خود را از سال ١٣٧٠ زیر نظر استادانی همچون «کامبیز روشنروان» (هارمونی و آهنگ سازی)، «کمال طراوتی» (سلفژ)، «آندره مرادیان» (پیانو) در ایران و «پیتر ساندر» و «تام دانلد» در انگلستان ادامه میدهد. او تا سال ١٣٨٨ به عنوان آهنگساز صدا و سیما مشغول به کار بوده و در طول این مدت بیش از ۵٠٠ اثر موسیقی برای برنامههای مختلف رادیو و تلویزیون خلق کرده است. با این هنرمند فعال در موسیقی به گفتوگو مینشینیم .
- شما در حدود سه دهه که در موسیقی همدان به عنوان مدرس موسیقی و آهنگساز فعالیت میکنید؛ چند سالی هم عضو انجمن موسیقی همدان بودهاید. ارزیابی شما درباره موسیقی همدان در شرایط فعلی چگونه است؟
به طور کلی میتوان گفت که وضعیت چندان جالبی برای موسیقی در این شهر دیده نمیشود. گرچه خود شما میدانید من درباره شهر همدان و هنرمندان آن تعصب خاصی دارم و همواره اعتقاد داشتم که همدان دارای ظرفیتهای بزرگی در موسیقی است، اما مانند همه دنیا اینجا هم مشکلات و اختلافنظرهایی وجود دارد که بسیاری از این مشکلات را میتوان با برنامهریزی و گفتوگو حل کرد. به نظر من بزرگترین مشکلی که این شهر به لحاظ موسیقی دارد، مسئله آموزش موسیقی است. هر مربی از روی هر کتابی که دلش میخواهد و هر متدی که نظر خودش است کار میکند و متأسفانه آموزشگاههای موسیقی به خاطر مسائل اقتصادی و مالی ممکن است هر مربی که مد نظرشان باشد را استخدام و به کار گیرند و توجیه این است که این مدرسان قرار است به کودکان آموزش بدهند، در صورتی که به نظر من مهمترین بخش موسیقی آموزش موسیقی پایه است که به کودکان تدریس میشود. اگر کودکی از اول به اشتباه آموزش داده شود اصلاح آن اشتباه بسیار سخت و دشوار خواهد بود.
متأسفانه برخی از آموزشگاهها از مربیانی استفاده میکنند که مجوز تدریس هم ندارند. ممکن است برخی بگویند که خیلی از مدرسان مجوز تدریس ندارند، اما مربیان خوبی هستند، که در پاسخ خواهم گفت؛ بله من هم به این موضوع اعتقاد دارم، اما قبول کنید مربی که امتحان میدهد و مجبور است به خاطر قبولشدن در امتحان کار سنگین انجام بدهد و آمادگیهای لازم را داشته باشد، تفاوت زیادی با مربی که این شرایط را نداشته است، دارد. وقتی این مسائل را میبینم بسیار دردآور است. خیلی از آموزشگاهها و مربیان موسیقی صرفاً دید اقتصادی به هنر دارند البته اعتقاد دارم که اقتصاد هم بخش مهمی از مسائل هنرمندان است، از سویی خروجی کلاسهای آموزشی بسیار ضعیف است. به عنوان مثال در بخش ویولون ما تعداد زیادی مربی خوب در همدان داریم، اما زمانی که قصد تشکیل یک ارکستر زهی را داریم کسی را پیدا نمیکنیم. مربیانی هستند که بیشتر از ۲۰ سال است در زمینه ویولون کار میکند، اما زمانی که میخواهیم در زمینه عملی از خروجی این سالها استفاده کنیم، میبینیم که تعداد نوازندگان کاربردی، آن قدر کم است که به درد تشکیل یک ارکستر نمیخورد. کلاسهای موسیقی دیگر هم به همین شکل است البته برخی از این مشکلات مربوط به خود هنرجویان است، اما بیشتر این مسائل به خود مربی و مدرسان موسیقی مربوط میشود.
- امسال دومین جشنواره موسیقی شبهای هگمتانه برگزار شد. از جنابعالی برای این جشنواره دعوتی به عمل آمد و یا برای شما کارگاهی پیشبینی شده بود؟
نه از بنده دعوتی به عمل نیامد. امیدوار بودم به عنوان یک معلم و مربی که حدود ۳۰ سال است در این شهر فعالیت دارم، در بخشی از آن استفاده شود.گرچه هیچ شکایت و گلهمندی ندارم. شاید برنامهها به گونهای بوده که جای خالی برای حضور من وجود نداشته است. مشکلات آنها را بنده نمیدانم. به هر حال کاری که انجام میدهند، قابل تقدیر است.
- این روزها چه میکنید؟
در سالهای اخیر کارهای بسیار بزرگی انجام دادم. بزرگترین آنها یک سوئیت سمفونیک به نام «هگمتانه» است که شاید آن کار را شنیده باشید، پارتیتور آن در ۱۳۰ صفحه نوشته شده و حدود ۸ سال از نوشتن آن میگذرد. متولیان موسیقی قولهایی را برای اجرایی شدن آن دادهاند، اما تا حالا عملی نشده است. این سوئیت در واقع یک برداشتی از موسیقیهای روستایی همدان است. در مراسم بزرگداشت استاد «حقرضا فطری» بزرگواری سخنرانی کردند و فرمودند که همدان موسیقی محلی ندارد و آقای درویشی هم آن را تائید کردهاند که چنین چیزی وجود ندارد. به اعتقاد من هنوز در زمینه کشف موسیقی محلی همدان، فعالیت و تحقیقی برای پیدا کردن ملودیهای محلی آن صورت نگرفته است. بنده از سال ۱۳۷۴ به دنبال این قضیه بودهام و سفرهایی به روستاهای اطراف همدان داشته و با بزرگان موسیقی همدان گفتوگو کردهام و به نتایج جالبی رسیدهام. یکی از اینها موسیقیهای قالیبافی همدان است که متأسفانه کسی تا به حال به دنبال این موضوع نبوده است. زنانی که قالیباف بودند اشعاری را میخواندهاند و ملودیهایی را در حین بافتن قالی زمزمه میکردند، که این اشعار به صورت سینه به سینه نقل شده و بنده گردآوری کردهام. بعضی از قطعات دقیقاً بر اساس فرهنگ بومی نوشته و اجرا شده است. اینکه بگوییم همدان موسیقی محلی ندارد، کاملاً اشتباه است. به نظر من تحقیقی در این مورد صورت نگرفته است. بعضی از ملودیهای روستایی را به صورت سوئیت کنار هم قرار دادم و آن را به صورت سمفونیک تنظیم کردهام. همانطور که عرض کردم برای اجرای این قطعه ارکستری حداقل ۳۰ نفر نوازنده نیاز است، که تا به حال امکان آن فراهم نشده است، که به مرحله ضبط و اجرایی شدن برسد. خیلی دوست دارم و آرزو دارم که روزی این قطعه اجرا شود، که هم باعث سربلندی من است و هم یک یادگاری خواهد بود برای این خطه عزیز از کشور ما که من همیشه و همواره عاشق همدان بودهام. اگرچه به همدانی بودن تعصبی ندارم (البته نژادگرا و قومیتپرست نیستم) اما شهرم را دوست دارم و حق دارم که برای شهرم آهنگ بنویسم، حق دارم برای شهرم کار کنم، برای شهرم آواز بخوانم و حق دارم به گویش محلی شهرم به خود ببالم.
فکر نمی کنم که چنین دیدگاهی مشکلی داشته باشد، اما متأسفانه تاکنون هیچگونه حمایتی در اجراییشدن این خواستهها از من نشده است. مسئله بعدی نوشتن و نگارش کتب موسیقی است. کتابهایی را ترجمه و آماده چاپ دارم که یکی از آنها بزرگترین کتاب تئوری موسیقی است که فکر نمیکنم کاملتر از این کتاب در خصوص تئوری موسیقی وجود داشته باشد. حدود ۴ سال پیش ترجمه آن را شروع کردم و متأسفانه حامی برای چاپ آن پیدا نشده و هیچ ارگانی هم در خصوص چاپ این کتاب به ما جواب نداده است و رایزنیهایی هم با بعضی از متولیان فرهنگی در خصوص این کتاب صورت گرفته که متاسفانه تاکنون نتیجه نداشته است.